قدس آنلاین: شعرهای او فقط با یک دکلمه زیبا کار ۱۰۰ مداحی را میکند و در دل شور عاشورایی میاندازد؛ چرا که غنا دارد و اصالت و ارتباط با مخاطب عام را با هم به خدمت میگیرد. آقاسی در عمر کوتاه ۴۶سالهاش که در سال ۸۴ به پایان رسید، دو دغدغه اساسی داشت: دین و مردم. خودش در جایی گفته بود: «وقتی نسبت شعر را با شعور بخواهی پیدا کنی، میبینی حلقه رابط در این نسبت درد است و دردمندی، منتها هر دردی فینفسه موجب شرافت صاحب آن نمیشود».
حال که در آغاز ماه محرم هستیم جای خالی و سرایش بیبدیل او در شعرخوانی با آن فراز و فرودها و آکسانهای خاصش به شدت خالی است. او با مثنوی شیعهنامهاش معروف شد و با اشعار دیگری مثل چهارده گیسو در جان مردم نشست.
شاید به همین دلیل است که گزیده اشعار آقاسی به تازگی به زیور طبع آراسته شده است. چاپ کتاب «شمع بیتالمال را خاموش کن»، با مقدمه و انتخاب دکتر حسین قرایی از سوی نشر شهید کاظمی که دوازدهمین کتاب این نویسنده است، انگیزه یک گفتوگو با حسین قرایی، پژوهشگر و منتقد ادبی شد که میخوانید.
* چه شد تصمیم گرفتید گزیده اشعار آقاسی را جمعآوری کنید؟
** از آنجا که دیدم در این سالها کار جدی در مورد اشعار این مرحوم انجام نمیشود، گزیده و خلاصهای از اشعار این شاعر را در کتاب «شمع بیتالمال را خاموش کن» گردآوری کردم. در این کتاب در یک مقدمه مفصل به شعر، اندیشه آقاسی و خاطرات خودم از اشعار این شاعر پرداختم و عنوان «تیغ بیرون از نیام» را در پیشانی مقدمه آن گذاشتم. البته در این مقدمه از گفتوگویی که حاج حسین بهزاد با محمدرضا آقاسی داشته و بعداً به عنوان زندگینامه توسط خود شاعر به چاپ رسیده است، استفاده کردهام.
با این حال معتقدم هنوز حرفهای زیادی میتوان از این مرد برای نسل دهه ۹۰ و حتی قرن بعد داشت. او آدمی است که در رگهای شعرش خون حماسه جاری است.
* بعضی اشعار آقاسی طرفداران زیادی دارد و بسیاری از مردم آنها را خوانده و شنیدهاند. چرا شعر آقاسی این خاصیت را دارد؟
** آقاسی دست شعر را میگیرد و آن را بین مردم میبرد و فاصله شعر و مردم را کم میکند. به آقاسی با جرئت میتوان شاعر مردمی اطلاق کرد. او بیشترین اشعارش را در قالب مثنوی سروده، اما در قالبهای دیگر هم شعر دارد مثل غزل، چهارپاره، دوبیتی و حتی در قالب ترانه، طبعآزمایی کرده است.
* آقاسی یک شاعر آیینی است که به عاشورا توجه خاصی داشته، او در اشعارش به چه ابعادی از این واقعه توجه کرده است؟
** بله، آنچه در شعر آقاسی به چشم میآید موج زدن فرهنگ عاشورایی است. وقتی از عاشورا شعر میگوید ما را به عاشورایی وصل میکند که عاشورای اعتراض و مطالبهگری است. او فضای حال مسلمانان را هم نقد میکند:
ای شمایی که در خود خزیدید/ شیعه راستین یزیدید
اشعار او با فضای شیعه بیشتر ممزوج است:
شیعه یعنی دست بیعت با غدیر بارش ابر کرامت بر کویر
اسم کتاب را هم با عنوان «شمع بیتالمال را خاموش کن» از شعری آوردهام که بیشتر رویکرد اجتماعی دارد. شاید در هر ۱۱۰ صفحه این کتاب چنین چیزی را میتوان دید. اگرچه این اشعار برای دهه ۷۰ و ۸۰ سروده شده، اما برای اکنون هم میتوان خواند و حس کرد برای امروزه گفته شده است.
* مردم جامعه بیشتر با چه اشعاری از این شاعر آشنایی دارند؟
** تقریباً بیشتر اشعاری که در این کتاب آوردهام را مردم میخوانند به ویژه شیعهنامهاش که آقاسی با آن معروف شد و حاج صادق آهنگران هم آن را خواند:
ساقی امشب باده از بالا بریز / باده از خمخانه مولا بریز
یا شعری که کتاب با آن آغاز میشود:
قوم به حج رفته به حج رفتهاند / بی تو در این بادیه کج رفتهاند
کعبه تویی کعبه به جز سنگ نیست / آینهای مثل تو بیرنگ نیست
بی سرو سامان توام یا حسین/ دست به دامان توام یا حسین
جان علی سلسلهبندم مکن / گردم، ازخاک بلندم نکن
عاقبت این عشق هلاکم کند/ در گذر کوی تو خاکم کند
تربت تو بوی خدا میدهد / بوی حضور شهدا میدهد
یا این شعر دیگر آقاسی که حال و هوای عاشورایی دارد:
تا قلم لب بر مرکب میزند/ بوسه بر جاپای زینب میزند
یا در شعر چهارده گیسواش:
یک نظر بر پرده نقاش کن/ تاب گیسوی قلم را فاش کن
یا شعر
ای که هردم دم زحیدر میزنی / از یتیمان علی سر میزنی؟
بر یتیمان علی پرداختن / بهتر از هفتاد مسجد ساختن
یا علی امشب تنور آماده کن/ امتت را امتحانی ساده کن
یا
دست افشان، پایکوبان میروم/ بر در سلطان خوبان میروم
یا
پدر وقتی اذان میگفت غم داشت/ صدای دلنشینش زیر و بم داشت
همیشه ذکر مولا بر لبش بود / که مولا مایه تاب و تبش بود
دلم تنگ شهیدان است امشب/ که همرنگ شهیدان است امشب
من از خون شهیدان شرم دارم /که خلقی را به خود سرگرم دارم
* ویژگی شعرهای مردمی چیست و اشعار آقاسی چقدر مشحون از آن است؟
** تنها شعر نیست بلکه شیوه شعرخوانی و دکلمه او هم بر جان مردم مینشیند. چند تا خاطره هم اول این کتاب و حتی پشت جلد آوردهام. دوستی نقل میکرد در مجلسی نشسته بودیم که شهرداری و شهرداران آنجا جمع بودند. آقاسی رفت پشت تریبون و اولین شعری که خواند این بود:
سرافرازان برای سرفرازی/ ضرورت دارد آیا برجسازی؟
و میگفت که از صف اول یکی یکی افراد بلند میشدند و بیرون میرفتند.
به نظرم او تحتتأثیر شرایط فرهنگی و اجتماعی شعرش را میسرود. باید آقاسی را دوباره با طرق مختلف به نسل جوان شناساند. وقتی جوان امروز صدای حماسی و گاه همراه با اشک آقاسی را بشنود، کاریزمایی در اطراف او و اشعارش احساس میکند. لازم است درباره اندیشه و شعر آقاسی یک مستند خوب ساخته شود، برخی اشعارش کلیپ شود و در فضای مجازی شعرخوانیهایش منتشر شوند و حتی کتابهایی از این دست چاپ شوند.
من از آقای غلامرضا آقاسی، فرزند این شاعر که خود نیز شاعر است شنیدم که میگفت همراه پدرم به برخی روستاهای شیراز رفتیم و مساجد این روستا از جمعیت غلغله شد، چون اهالی روستا میخواستند شعرخوانی آقاسی را بشنوند. یعنی طنطنه صدا و هیبت حماسی آقاسی مردم را میخکوب میکرد. این ویژگی شعر مردم است یعنی درد مردم را در قالب شعر برای مردم گفتن، برای مردم غصه خوردن، شعر سرودن برای مردمی که شهید دادند، تذکر دادن و امر به معروف کردن مسئولان در شعر.
من این موضوعها را در ۲۱ صفحه اول کتاب آوردهام. باید آن سالها نهادهایی مثل حوزه هنری که یک بخش جدی از جبهه فرهنگی انقلاباسلامی را تشکیل میدهد، آقاسی را روی سر میگذاشت، اما حوزه هنری آقاسی را به دلیل ظاهرش اخراج کرد. خود آقاسی در همین رابطه گفته:
از آن روزی که در خون پر کشیدم/ به دارالکفر ممنوعالورودم
اگرچه حوزه هنری فعلی فضای بهتری دارد، ولی به نظرم باید به امثال آقاسیها بیشتر توجه شود.
* البته بسیاری هم میگویند شعار در شعر آقاسی خودنمایی میکند.
** در اشعار آقاسی چیزی است که من به آن میگویم شاعر-رسانه. یعنی طریقه شعرخوانیاش خلافآمد عادت بود. نوع پوششاش، موهایش، استفاده از حرکات دست و سر، مکث کردن روی واژههای خاص، بالا و پایین آوردن صدا در بزنگاههای شعرخوانی از او شاعری ساخته بود که با قافیه، قیافه نمیگرفت.
مثلاً در این شعر:
مسلماناننمایان تکنوکرات / رهاوردتان چیست جز منکرات
شما گر نماینده مردمید / چرا مات و مبهوت و سردرگمید؟
شمایی که دین را به نان میدهید/ کجا در ره عشق جان میدهید
نمایندگانی کزین امتند / خداباور و تشنه خدمتند
اگر خشم دینی ملایم شود/ بر این سرزمین غرب حاکم شود
شاید این اشعار مایه کمتری از شاعرانگی داشته باشد، ولی خون اعتراض در این رگ بیتهای شعرش چشمنوازی میکند. من معتقدم آقاسی جرئت سرودن و تازگی را با هم در قالب شعار ریخته و خوب هم از عهده کار برآمده است.
* برای جمعآوری این کتاب همه منابع در اختیارتان بود و مشکلی نداشتید؟
** نه مشکلی نبود و حتی از غلامرضا آقاسی چند تا شعرهای شاعر را که جاهای دیگر چاپ نشده بود را گرفتم. مثل شعری که قالب ترانه دارد است: میخوام یه جنگل بکشم... .
* آقاسی و شعر او برای مردم شناخته شده بود آیا در این مجموعه تلاش کردید ابعاد تازه و ناشناختهای از زندگی، شخصیت و شعر او ارائه دهید یا وجوه ناشناختهای وجود ندارد؟
** بله، همان ترانههایی که عرض کردم یک بعد دیگر از شخصیت آقاسی را نشان میدهد. مثلاً این شعر ایشان را تا به حال نشنیدید:
من با مداد رنگیام میخوام یه جنگل بکشم / جنگل اگر خط خطی شد بشینم از اول بکشم
میخوام یه جنگل بکشم یه جنگل سبز و قشنگ / پر از درختای بلند پر از گلای رنگارنگ و... .
ما از ترانههای آقاسی در کتابی که در نشر نارگل به اسم «بر مدار عشق» برای این شاعر چاپ شد چیزی نداشتیم یا در کتاب «شیعهنامه» بیشتر به شعر شیعهنامه توجه شده بود، از این رو سعی کردم یک مقدمه مفصل بر شعر آقاسی بنویسم و اشعاری که به زعم خودم جزو شعرهای خوب ایشان بود، گزینش و منتشر کنم.
نظر شما