قدس آنلاین- مسعود بصیری: اینکه کمیته بین المللی المپیک هم به موضوع اعدام نوید افکاری ورود کرده و آن را شوکه کننده بداند یکی از اتفاقات عجیب دنیای مدرن است. و جالب آنکه همین کمیته مدتهاست در برابر کشته شدن هزاران کودک یمنی با بمب های سعودی و آمریکایی ساکت است. اما این تنها کمیته بینالمللیالمپیک نیست که به مسایل سیاسی ورود میکند چرا که معمولا سازمانهای بینالمللی ابزار دست آمریکاییها برای پیگیری منافع آنها هستند.
جالب آنکه بیبیسی هم از نوید افکاری به عنوان یک کشتی گیر یاد کرده و نوشته است: نوید افکاری کشتی گیری ایرانی اعدام شد اما نگفته است که او از پشت به وسیله یک چاقوی بزرگ یک شهروند شیرازی را به قتل رسانده است.
رادیو فردا هم بیشتر به جنبه ورزشکار بودن نوید افکاری توجه کرد و نوشت: دونالد ترامپ روز پنجشنبه ۱۳ شهریور در پیامی در توئیتر به انتشار خبر محکومیت یک ورزشکار ایرانی به جرم شرکت در تظاهرات خیابانی واکنش داد و از مسئولان جمهوری اسلامی خواست او را اعدام نکنند.
ترامپ که چندی پیش سربازان آمریکایی را به خاطر جنگ جهانی اول مسخره کرده بود و اندکی پیش معترضان آمریکایی را ازاذل خوانده بود، نوشت: میشنویم که ایران به دنبال اعدام یک ستاره بزرگ و مردمی کشتی است، نوید افکاری ۲۷ ساله که تنها اقدامی که انجام داده شرکت در تظاهرات خیابانی ضدحکومتی بود. آنها به «بدتر شدن وضعیت اقتصادی و تورم» اعتراض داشتند.
وی در یک توئیت دیگر هم نوشت: «باعث خشنودی من خواهد شد، اگر شما زندگی این مرد جوان را ببخشید و او را اعدام نکنید،. ممنونم!»
ساعاتی پیش از آن نیز مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در توئیتر نوشت: «ما نیز مانند [مردم] جهان، از بابت صدور حکم اعدام برای نوید افکاری، که پس از شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز در سال ۲۰۱۸ تحت شکنجه مجبور به اعتراف دروغین شد، خشمگین هستیم. رژیم ایران همچنین دو برادر او را شکنجه داد و به دهها سال زندان محکوم کرد. آنها را رها کنید!»
این تنها بخشی از اقدامات رسانهای غربیها درباره افکاری است. دراین کمپین باید از دویچهوله، منوتو، رادیو فرانسه و نمونه افرادی چون نیک آهنگ کوثر و مسیح علینژاد هم نام برد.
دارو دسته واشنگتنیها همه تلاش خود را می کنند تا از هر بستری برای فشار بر ایران استفاده کنند اما آنها نه از اتفاقات آمریکا سخنی می گویند و نه از اعدامی هایی که چندهفته پیش در این کشور اعدام شدند و حتی یکی از آنها دچار جنون نیز بود.
رسانه های آمریکایی و سازمان های بین المللی در واقع ابزاری برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات غرب و بزرگنمایی مسایل در جبهه مقابل آن هستند.
جالب آنکه بی بی سی در حالی از اعدام و حبس طولانی برای برادران افکاری سخن می گوید که در درگیری های انگلستان در سال 2014 برای برخی نوجوانان انگلیسی که در تظاهرات شرکت کرده بودند بعضا تا 19 سال زندان نیز حکم صادر شده است.
اما نوید افکاری و برادرش نه به جرم سیاسی که به علت قتل پدر یک خانواده و شهروند عادی این کشور دستگیر شده بودند. در این خصوص مرکز رسانه ای قوه قضاییه اعلام کرده بود:
ساعت ۲۳ روز ۱۱ مردادماه سال ۹۷ بود که فردی از کارمندان سازمان آب منطقهای شیراز در محله شاه داعی الله و مقابل درب منزل خود، با چاقو مورد ضرب و جرح قرار گرفت قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
مرحوم ترکمان از کارمندان سازمان آب منطقهای شیراز و دارای دو فرزند دختر خردسال و یک پسر نوجوان بود.
پدر مرحوم ترکمان پس از وقوع حادثه و حضور در مرجع انتظامی، اظهار داشت فرزندش بعد از فراغت از امور شغلی در حال بازگشت به منزل بوده با چاقو مورد ضرب و جرح قرار گرفته و در نهایت به جهت صدمات وارده فوت جان خود را از دست داد.
بنابراین گزارش، پزشکی قانونی ضمن معاینه از جسد مقتول، علت مرگ را خونریزی شدید متعاقب بریدگی عروق حیاتی گردن، در اثر اصابت جسم نوک تیز و برنده اعلام کرد.
تحقیقات در خصوص این پرونده قتل ادامه داشت تا اینکه با بازبینی فیلم دوربین مداربسته واقع در خیابان محل تعقیب مقتول، شخصی به نام نوید افکاری در خصوص این پرونده به عنوان متهم دستگیر شد.
براساس اطلاعات موجود در پرونده، متهم پس از دستگیری، در بدو تحقیقات اعلام میکند "مقتول را با دوستم تعقیب کردم و در حالی که من ترک موتور نشسته بودم با چاقو اقدام به قتل مقتول کردم". همچنین متهمان پرونده، در پلیس آگاهی و مرحله دادرسی با دست خط خود به تفصیل اقرار به جرم انتسابی کردهاند. علاوه بر این، شاهدی که متهمان دقایقی بعد از قتل اقدام به تشریح ماجرا نزد وی کردهاند به صراحت ادای شهادت کرده است.
حالا اما رسانههای خارجی و البته برخی سلبریتی های کم سواد و شهرت طلب همصدا با رسانه های غربی درصدد تطهیر یک قاتل برآمده اند. البته از رسانه های خارجی چنین روندی عجیب نیست اما مساله این است که چرا برخی افراد داخلی با این رسانه ها همسو می شوند؟ آیا واقعا فرزندان مقتول حقی در این پرونده نداشته و باید برای منافع برخی سواستفاده گران از حق خود می گذشتند؟
نظر شما