تحولات لبنان و فلسطین

 کمتر از یک هفته از شروع رسمی سال تحصیلی حوزه‌های علمیه با دستورالعمل‌های ویژه دوران کرونا می‌گذرد. این فرصت را بهانه خوبی دانستیم تا با حجت‌الاسلام محسن مجتهدزاده که با عنوان «شیخ قمی» شناخته می‌شود از چالش‌های عرصه تبلیغ بین‌الملل و پیچیدگی‌های تخاطب با مخاطب غیرایرانی گفت‌وگو کنیم که در ادامه می‌خوانید.

تبلیغ بین الملل مثل کاشتن درخت گردو است

قدس آنلاین:  کمتر از یک هفته از شروع رسمی سال تحصیلی حوزه‌های علمیه با دستورالعمل‌های ویژه دوران کرونا می‌گذرد. این فرصت را بهانه خوبی دانستیم تا با حجت‌الاسلام محسن مجتهدزاده که با عنوان «شیخ قمی» شناخته می‌شود از چالش‌های عرصه تبلیغ بین‌الملل و پیچیدگی‌های تخاطب با مخاطب غیرایرانی گفت‌وگو کنیم که در ادامه می‌خوانید.

در مصاحبه با برخی خبرگزاری‌ها یکی از چالش‌های تبلیغ در عرصه بین‌الملل را عقیم‌سازی انقلاب با محدود شدن به مرزها معرفی کرده بودید. چالش روبنایی و زیربنایی معطوف به همین یک مورد است؟

من چالش را تعارض میان واقعیت‌های عرصه بین‌الملل و رفتار برخی مسئولان می‌دانم. یعنی ما یک عرصه انقلاب اسلامی داریم که شامل یک امام امتی است که ولی فقیه ماست که اندیشه جهانی دارد و مبلغین و طلاب جوان حاضرند اندیشه‌های این مرد بزرگ را به عالم برسانند ولی در این میان برخی مسئولان فکر می‌کنند از لحاظ اندیشه بیشتر از مردم و بعضاً ولی می‌فهمند و به همین دلیل به صلاحدید خود دچار خودسانسوری می‌شوند و به تعبیر بهتر دچار انقلاب سانسوری می‌شوند. به عبارتی طوری می‌شود که فردی که یک پست رسمی دارد تمام تلاشش این است که اصرار داشته باشد که انقلاب هیچ تعارضی با فرهنگ غرب ندارد.  اصرار می‌کند که اگر قرار باشد عناصر فرهنگی از ایران منتقل شود محدود صرف به موسیقی ایرانی و چیزهایی در این ادبیات باشد. اصرار دارد که اگر قرار است ما چیزی را از اسلام منتقل کنیم، آمریکایی‌ها را ناراحت نکند و اسم آن را حساسیت‌زایی می‌گذارند. برخی مسئولان تلاش می‌کنند تا طلاب جوانی که این اندیشه‌ها را ترویج می‌کنند، کنترل کنند به حساب اینکه این‌ها خیلی جوان‌اند و زیادی انقلابی کار می‌کنند. این نگرانی اول ما به خصوص در عرصه بین‌الملل است. همین چند سال گذشته رهبری چند نقطه از جهان و زبان‌ها را بیان کردند و فرمودند که ما در این مناطق عمق راهبردی داریم و اصرار داریم که روی این زبان‌ها کار بشود. جالب است یکی از مسئولانی که در عرصه تبلیغ بین‌الملل مسئولیت خیلی مهمی داشت، در همان روزها به بنده اصرار می‌کرد که شما سعی کنید فعالیت‌هایتان در حوزه زبان اسپانیایی و تربیت مبلغ در این حوزه را کاهش دهید. انگار نگاه برای این بود که ما هر چقدر طلبه زبان‌بلد داشته باشیم، موی دماغ می‌شوند و به قول خودشان ایجاد حساسیت می‌کنند. شما فکر کنید اگر 100هزار طلبه در زبان‌های مختلف داشته باشیم، آنجا دیگر معطل نظر فلان مسئول نمی‌مانند و همچون جریان جهادی و راهیان نور آتش به اختیار در عرصه بین‌الملل هم فعال می‌شوند. در همین روزهای کرونا به خصوص در فضای مجازی ما تأثیر چندبرابری این فعالیت‌ها را دیدیم که خروجی خوبی هم داشته‌اند؛ یک نمونه‌اش کار ارزشمند مجموعه آقای پناهیان است که کانالی به زبان انگلیسی در یوتیوب بالا آورده بود که حتی مورد استقبال مخاطبان اسپانیولی زبان قرار گرفت. انتظار این است که بقیه نخبگان انقلابی هم تیم‌هایی را فعال کنند و این اندیشه‌ها را به اندازه فهم و نیازهای مردم جهان ترجمه و در اختیار آن‌ها قرار دهند. همین جریان جرج فلویدی که در آمریکا اتفاق افتاد یک زخم کهنه نژادپرستی است که سال‌ها در آمریکا بوده و ما برای این مرض و زخم کهنه در اندیشه حضرت امام(ره)، آقا، آیات، روایت‌ها و مطالب فراوانی داشتیم که باید بلافاصله به سرعت این‌ها را تولید و ترجمه و در این فضا پمپاژ می‌کردیم. نباید بگذاریم که این اندیشه‌ها بیات شود و روی زمین بماند. به نظرم با نیازی که مخاطب در غرب دارد هنوز این فاصله پر نشده است و این خلأ هنوز وجود دارد. آن‌ها به شدت نیازمندند و ما به شدت در این زمینه‌ها غنی هستیم و این حجم بالای نیروی انسانی می‌خواهد که اگر من بخواهم عدد و رقم بگویم به چیزی حدود 100هزار آدم زبان‌بلد به زبان‌های گوناگون نیاز داریم تا دست به تولید و پمپاژ بزنند.

حرف آیت‌الله جوادی آملی پارسال این بود که ما باید طلبه هگل وهایدیگرخوانده تربیت کنیم و برای تخاطب با جهان باید زبان آن‌ها را بلد باشیم. چگونه دستگاه تبلیغات و سیاست‌گذار آن باید این روند را شروع کند؟

صهیونیست‌ها و استکبار برای مدیریت فعلی جهان مراکز پژوهشی تخصصی راه می‌اندازند و از نخبگان هر منطقه مثلاً از هند یا همین ایران جذب می‌کنند. اکنون اندیشکده چتم‌هاوس در انگلستان یا شورای سیاست‌گذاری روابط خارجی آمریکا و خیلی از دانشگاه‌هایی را می‌توانید پیدا کنید که به اسم پروژه‌های علمی مشغول کارهای امنیتی هستند و با رویکردهای تخصصی مطالعاتی به صورت فرهنگ‌شناسی با جزئیات مشغول هستند. برای نمونه پایان‌نامه‌ای با عنوان «گونه‌شناسی عزاداری در مناطق جنوب تهران» داشتند که بعدها ما نتایجش را دیدیم که سعی در تأثیرگذاری در نوع عزاداری‌ها داشت. شما ببینید که این‌ها برای عزاداری‌ها و منابر که نقاط ثقل ما هستند برنامه‌ریزی می‌کنند یا فرقه‌هایی را در متن کانون تشیع درست می‌کنند. ما اگر بخواهیم در عرصه بین‌المللی تأثیرگذاری کنیم باید عیناً همین الگو را بومی‌سازی کنیم. نخبگان همسو با انقلاب اسلامی را از نقاط مختلف جهان جذب کنیم و در کنار آن نخبگان خودمان را در این حوزه‌ها به صورت تخصصی آماده کنیم. پیشنهاد خود ما شکل‌گیری مراکز تخصصی منطقه‌ای  در حوزه بود. در هر زبانی باید افرادی داشته باشیم که مثل کف دست آن منطقه را بشناسند که این نیز جز با کار تخصصی، ممکن نیست.

شما خودتان «مرکز تربیت مبلغ آمریکای لاتین» را در فضایی خارج از ساختارهای رسمی حوزه بنا کردید. این تحول در ساختار چطور باید صورت بگیرد؟

علمدار بزرگ ما حاج‌قاسم که توسط جریان صهیونیستی به شهادت می‌رسد، نشان می‌دهد که هر که در فضای بین‌الملل بخواهد تأثیرگذار باشد با سه مانع مهم روبه‌رو خواهد شد که این سه مانع درصدد حذف یا محافظه‌کار شدن او هستند. بنا به تجربه نخستین مانع را بحث زهد می‌دانم. خیلی از اوقات طلبه‌های جوان یا دانشجوهای انقلابی با انگیزه‌های جهادی ورود می‌کنند ولی در دهه چهارم یا پنجم زندگی‌شان هزینه‌های زندگی‌ آن‌ها جدی می‌شود و برایشان دغدغه‌هایی را پیش می‌آورد که ممکن است آن‌ها را از این دور خارج کند. وقتی آن نگاه مخلصانه و زاهدانه کمرنگ شود و فرد به سمت منافع مادی برود این منافع همراه با محافظه‌کاری است. آسیب بعدی بعضی مسئولانی هستند که عمدتاً در نوع نگاهشان هم دنبال خروجی‌های زودبازده هستند. انتظار دارند کار تبلیغ بین‌الملل بوته خربزه و هندوانه باشد ولی عرصه تبلیغ بین‌الملل مثل درخت گردو است. این عرصه، عرصه تمدنی است که بعضاً شاید 100 سال بعد جواب بدهد. اصرار بر اینکه خروجی کار در دوران مسئولیت یک فرد به نتیجه برسد، سبب شده که کارهای بزرگ عرصه بین‌الملل آسیب ببینند. نکته بعدی حسادت است و دست آخر بحث نفوذ مطرح است.

در نگاه تبلیغی برخی معتقدند که عنصر تبلیغی باید در یک نقطه پس از مدتی استقرار یابد. مدل مطلوب چیست؟

جمع‌بندی من از بهترین مدل پس از 15 سال کار در عرصه بین‌الملل و مسئول اعزام طلبه بین‌الملل این است که ما باید به دو مدل فکر کنیم؛ نخست نخبگان ایرانی است که بروند و در خارج از کشور تشکیل خانواده بدهند و عضو آن خانواده و عنصری از آن قوم شوند. مثل آن کشیش 70 ساله دربار اسپانیا که وقتی به او خبر دادند که شهر پوئبلا در مکزیک فتح شده است و نیاز به فردی داریم که برود و آنجا کلیسای مرکزی و به قول ما حوزه تربیت کشیش بزند، به آنجا رفت و در بازه 20 ساله تا 90 سالگی مؤسس کلیسا و مسیحیت در آن منطقه شد. اگر با همین مدل مسیحیان، فرد با این نگاه که قرار است با خانواده آنجا برود و بومی آنجا بشود و این اتفاق بیفتد، بهترین مدل مهاجرت مؤمنین به اقصی نقاط عالم است. مدل دوم نیز این است که ما مؤمنین عالم را به مهاجرت به ایران فرابخوانیم و البته بسترسازی فرهنگی را برای آن انجام دهیم. به نظرم هنوز در کشور ما چنین بستر فرهنگی وجود ندارد که ما در کشورمان مؤمنین عالم را داشته باشیم. اگر این دو محور با همدیگر در کنار آن مراکز تخصصی منطقه‌ای و مسئولان انقلابی قرار بگیرد نهضت ما همان گونه که قابلیت جهانی شدن داشته است، در وسعت بیشتری گسترش خواهد یافت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.