قدس آنلاین: ماجرای حصر آبادان و سقوط خرمشهر سوژه بکر و جدیدی در سینمای ایران نیست. تا امروز چندین فیلم سینمایی، سریال و تلهفیلم درباره آن ساخته شده است و پس از این هم ساخته خواهد شد، اما آنچه فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیهکنندگی حسن کلامی را با قصهای مشابه در این باره متمایز میکند، روایت متفاوت از شروع جنگ عراق علیه ایران است. تازهترین محصول مرکز فیلم و سریال سازمان هنری «اوج» اثری متفاوت در حوزه دفاعمقدس است که به قصه مقاومت مردم آبادان برای حفظ شهرشان میپردازد، قصه کارمندان رادیو آبادان که نقش قرارگاه رسانهای را در آغاز جنگ ایفا میکنند و اتاق استودیوی رادیو به اتاق فرماندهی جنگ و مدیریت آن تبدیل میشود.
این فیلم سال گذشته برای نخستین بار در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر روی پرده سینماها رفت و توانست برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه قاسم سلیمانی این جشنواره شود. علیرضا کمالی، حسن معجونی، ویدا جوان، شبنم گودرزی، حمیدرضا محمدی و نادر سلیمانی، در این فیلم سینمایی ایفای نقش میکنند.
«آبادان یازده ۶۰» چهارمین فیلم بلند سینمایی مهرداد خوشبخت، کارگردان ۵۰ ساله آبادانی سینمای کشورمان است. وی که آثاری چون «عقاب صحرا»، «صدای پای من» و «جای او دیگر خالی نیست» را در کارنامه کاری خود دارد، این بار در چهارمین ساخته سینمایی خود به سراغ سوژهای داغ و نفسگیر رفته است. همزمان با هفته دفاعمقدس و به بهانه اکران سینمایی این فیلم به سراغ کارگردان این اثر رفتیم. مشروح گفت وگوی ما با مهرداد خوشبخت را در ادامه میخوانید.
چرا در شرایطی که وضعیت سینماها چندان خوب نیست، حاضر به اکران سینمایی فیلمتان شدید؟
امسال چهلمین سالگرد دفاعمقدس است و بهتر دیدیم به مناسبت ۴۰ سالگی آغاز سالهای مقاومت، این فیلم را اکران کنیم. ضمن اینکه سینمای ما دستکم تا یک سال آینده همین وضعیت را دارد، علاوه بر این به تعداد فیلمهایی که متقاضی اکران هستند، اضافه میشود. با شرایطی که کرونا به وجود آورده بعید است به زودی مشکلات حل شود؛ بنابراین صاحبان فیلم تصمیم گرفتند فیلم را اکران سینمایی کنند و بعد هم اکران آنلاین شود.
یعنی اگر اکران برای سال آینده میبود، شرایط بهتر نمیشد؟
احتمالاً شرایط سال آینده بدتر میشود، شرایط دنیا هر روز به سمت بدتر شدن پیش میرود، مگر اینکه فکری اساسی برای آن شود که هنوز نشده است یا اینکه تمام سینماها روباز شوند و یا تهویه سالنها و نحوه نصب صندلیها تغییر کند که این موضوع بهزودی ممکن نیست.
با توجه به شرایط اکران فیلمتان روی پرده سینماها، امیدی به فروش آن در گیشه دارید؟
اکنون شرایط خوب نیست. بد بود، بدتر شد. اوایل هفته اعلام شد تمام نقاط کشور قرمز است و مردم هم در این شرایط به سینماها نمیآیند. امیدوارم فروش فیلم در اکران آنلاین، جبرانکننده باشد. به نظرم شرایط فیلم در اکران آنلاین بهتر خواهد بود. پخشکننده فیلم هنوز تصمیمی برای مدت زمان اکران سینمایی فیلم ندارد و زمان اکران آنلاین هم قطعی نشده است. ضمن اینکه فیلم باید دیده شود، هر چقدر فیلم از زمان ساخت تا اکران فاصله بگیرد، بیات میشود به ویژه اینکه از زمان جشنواره فیلم فجر هم فاصله میگیرد در حالی که این فیلم در جشنواره سال گذشته فجر جایزه گرفت و موج تبلیغاتی خوبی برای آن راه افتاد، ولی متأسفانه اکران فیلم به شرایط بد کرونایی خورد.
شما در این فیلم سراغ قصهای بکر و جذاب رفتید، چطور به ماجرای مقاومت بچههای رادیو آبادان رسیدید؟
من خودم بچه آبادان هستم و دوست داشتم درباره شهرم فیلم بسازم، ولی توفیق نشده بود. چند سالی بود روی موضوع مقاومت مردم آبادان در سالهای دفاعمقدس کار میکردم، به برخی قصههای واقعی رسیدم که در نهایت این قصه را برای ساخت فیلم انتخاب کردیم و سرمایهگذار برای آن پیدا شد. فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» درباره ۴۰ روز اول جنگ و فعالیت و نقش رادیو نفت ملی آبادان در آن برهه زمانی است که ما در این فیلم به سقوط خرمشهر نیز اشاره میکنیم. در واقع این فیلم برداشتی آزاد از اتفاقات و حوادث حقیقی است که در بحبوحه جنگ بر سر مردم آبادان و خرمشهر آمده است.
این آدمها را در گذشتهتان دیده بودید؟
به هر حال من بچه جنگ هستم و سالهای دفاعمقدس را دیدم. ما جنگزدگان آبادان هستیم و خانواده و آشنایانم درگیر این ماجرا بودند. بسیاری از صحنههای مقاومت مردمی در آبادان را به چشم دیدهام و در میان اطرافیانم شاهد و شنونده این قصهها بودم. درباره ماجرای بچههای رادیو نفت هم تحقیق و پژوهش کردیم، آقای صابری در کتاب «فرکانس یازده ۶۰» با کارمندان وقت رادیو آبادان مصاحبه کرده بود که در نوشتن فیلمنامه به من کمک کرد. برای تحقیق و پژوهش هم با افراد زیادی مصاحبه کردیم تا بتوانیم روایت واقعیتری از رادیو آبادان را روی پرده سینما به تصویر بکشیم، مثل آقایان صدرهاشمی، سلیمانی، جعفری و خواجهوند. خوشبختانه این افراد پس از دیدن فیلم از نتیجه کار راضی بودند.
تنوع دینی و فرهنگی کارمندان رادیو هم که در فیلم شما وجود داشت، واقعی بود یا شخصیتهایی مثل کارمند ارمنی را خودتان به درام اضافه کردید؟
آقای ادیک یک شخصیت واقعی بود. هر کاراکتری در این فیلم، تجمیع چند کاراکتر است. نمیتوانستیم ۲۰ نفر را در رادیو داشته باشیم، برای همین چند کاراکتر را در یک کاراکتر تجمیع کردیم تا شخصیتپردازی بهتر و کاملتری شکل بگیرد. در واقع هر کاراکتر، نماینده چند قشر است و با نشان دادن این افراد، مخاطب وارد لایههای دیگری از فیلم میشود.
چرا ترجیح دادید بخشی از لوکیشن فیلم در آبادان باشد؟ آیا لوکیشنهای مشابه در شهرکهای سینمایی تهران وجود نداشت؟
نه لوکیشن مشابه در شهرکهای سینمایی نداشتیم و بخشهای خارجی فیلم را فقط باید در آبادان ضبط میکردیم. جای دیگری لوکیشن به این شکل آماده نداشتیم، ضمن اینکه به برخی بازیگران آبادانی هم احتیاج داشتیم و بهترین راه این بود که به آبادان برویم. البته لوکیشن ساختمان رادیو دکور بود و در آبادان ضبط نشد، فقط بخشهای بیرونی به ویژه پایان فیلم در آبادان گرفته شد.
وضعیت آبادان همانطور جنگ زده باقیمانده است؟
بله متأسفانه. من شاهد اتفاقات ناراحتکنندهای بودم و برای من که بچه آبادان هستم و از نزدیک شاهد شرایط پیش و پس از جنگ و حتی زمان جنگ بودم خیلی متأثرکننده است که این شرایط را برای مردمی میبینم که همیشه سختی کشیدند، آواره شدند، زندگیشان ثبات نداشت و همیشه به خاطر حضور در منطقه مرزی کشور در خطر بودند. متأسفانه مسئولان کشور هیچ توجه و رسیدگی به این عزیزان ندارند. ما پاییز سال گذشته برای ضبط به آبادان رفتیم، فیلمبرداریمان با سیل آبان ماه آبادان همزمان شد و به خاطر بارش شدید باران، مدتی فیلمبرداری متوقف ماند. در فیلم هم به این نکته اشاره میکنیم، جایی که یکی از شهروندان آبادانی به رادیو زنگ میزند و میپرسد آب کی وصل میشود و آن کارمند جواب میدهد اینجا رادیو نفت است، ما نمیدانیم کی وصل میشود. ۴۰ سال پیش در شرایط جنگی آب قطع بود و هنوز هم آب قطع است، یعنی از نظر رفاهی برای مردم رنجدیده آبادان و خرمشهر هیچ اتفاقی نیفتاده است.
به نظر شما اگر لوکیشنهای سینمایی ما به مناطق مختلف ایران به ویژه مناطق محروم برود میتواند به آبادانی آن مناطق کمک کند؟
بالاخره در روحیه و امیدواری مردم آنجا تأثیر دارد. من ۱۰ سال پیش سریالی به نام «شهر دقیانوس» ساختم که سال ۹۰ پخش شد و راجع به سرقت اشیای عتیقه در جیرفت بود. آن زمان کمتر کسی جیرفت را میشناخت، ولی پس از پخش این سریال، بسیاری دوست داشتند این شهر باستانی را ببینند. به هر حال تأثیر رسانه تصویری زیاد است.
ساخت فیلم و سریال خارج از تهران دشواریهای خودش را هم دارد؟
همین طور است و بسیاری از فیلمسازان ترجیح میدهند برای تولید از تهران خارج نشوند. ما در فیلم «آبادان یازده ۶۰» دو تا مشکل داشتیم هم لوکیشن خارج از تهران بود و هم اینکه فیلم ما جنگی بود. وقتی فیلم جنگی است هیچکس حاضر نیست پای کار بیاید. گروه تولید و سرمایهگذار فیلم واقعاً همت کردند و پای کار آمدند و سختیهای تولید را به جان خریدند. سال گذشته سازمان هنری اوج همت کرد و این فیلم جنگی را ساخت، مسئولانی که شعار میدهند ببینند در چهلمین سالگرد دفاعمقدس فقط یک فیلم مقاومت روی پرده سینماها داریم.
چرا سینمای ما در سالهای اخیر خالی از فیلمهای دفاعمقدسی شده است؟
دستکم هفت، هشت نهاد مستقیم در ارتباط با تولیدات و محتوای فرهنگی دفاعمقدس داریم که برای این منظور بودجه میگیرند و هیچ کاری نمیکنند. تولید فیلم جنگی سخت است و خیلی از این نهادها پای کار نمیآیند، در حالی که وظیفهشان است. در همه جای دنیا برای تولیداتی از این دست سرمایهگذاری میکنند مثلاً پنتاگون هزینه برخی از فیلمهای جنگی را میدهد که اصلاً فکر نمیکنید بفروشد، فقط میخواهند ساخته شود تا به عنوان سند تصویری باقی بماند. بخشی از کار فرهنگی قرار نیست که بفروشد، قرار است بماند، اگر هم بفروشد که چه بهتر.
برخلاف باوری که گفته میشود سینمای دفاعمقدس روی دور تکرار افتاده است، فیلم «آبادان یازده ۶۰» نشان داد هنوز قصههای جنگ تمام نشده و قصههای بکر زیادی برای پرداخت وجود دارد. چرا به این قصهها در سینما پرداخته نمیشود؟
همینطور است. قصههای نگفته زیادی از جنگ برای روایت سینمایی وجود دارد. به نظرم اکنون که بیش از ۳۰ سال از پایان جنگ میگذرد باید از خط قرمزها عبور کنیم و ناگفتههای جنگ را بگوییم. آنچه در دوران دفاعمقدس بسیار نمود و جلوه داشت، همدلی مردم بود، همانطور که در فیلم ما این همدلی نمایش داده میشود و اقشار مختلف با عقاید متفاوت، زیر یک پرچم دارند مقاومت میکنند آن هم مقاومت مردمی. ما در این فیلم خاکریزهای جبهه و جنگ را نشان ندادیم بلکه مقاومت مردمی را نشان دادیم که در این سالها کمتر به آن پرداخته شده در حالی که قصههای زیادی دارد. این قصهها باید گفته شود و چه بهتر که فیلمسازان به لوکیشنهای مختلف بروند و به رونق اقتصادی و فرهنگی این مناطق کمک کنند، ولی متأسفانه بسیاری از فیلمسازان به این مناطق نمیروند. چند تا فیلم داریم که در زاهدان ساخته شده باشد؟ بسیاری نمیروند، چون سخت است. مسئولان استانی تا جایی که زورشان میرسد کمک میکنند، ولی سختی تولید در این مناطق موجب میشود فیلمساز سراغ آن نرود. ضمن اینکه حمایت هم نمیشوند، یعنی مسئولان بین کاری که به سختی تولید میشود با یک کار آپارتمانی، تفاوتی قائل نمیشوند و حمایت خوبی از تولید این آثار نمیشود. در کشور ما کسانی که در رأس کار فرهنگی هستند، از کار فرهنگی دفاع نمیکنند چه برسد به کسانی که نسبتی با امور فرهنگی ندارند.
انتهای پیام/
نظر شما