قدس آنلاین: انتخابات مجلس یازدهم و کاهش معنادار مشارکت مردم در آن، در حالی بسیاری از تحلیلگران و گروههای سیاسی را بر آن داشته تا بهنقد عملکرد و رویه سالهای اخیر خودشان بپردازند و برای حل مسائل متعدد کشور راههای مختلفی را ارائه دهند که در این میان برخی زمزمه حضور نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و روی کار آمدن رئیسجمهوری نظامی را مطرح میکنند.
گرچه حضور یک فرد نظامی بهعنوان رئیسجمهور از زمان پیروزی انقلاب تاکنون اتفاق نیفتاده است، اما گمانهزنیها نشان میدهد که احتمال حضور پنج نظامی از میان چهرههای مطرح نظامی بسیار بالاست. در همین راستا، حمیدرضا ترقی، عضو حزب مؤتلفه اسلامی در مصاحبهای گفته است چهرههای نظامی آنچنان غالب نیستند؛ چراکه چهرههای غیرنظامی هم تعدادشان کم نیست و بههرحال حدود ۱۵ نفر کاندیدایی که مطرح هستند، شاید پنج نفر نظامی باشند.
اعتبار بالای ایده رئیسجمهور نظامی در طیف اصولگرایان
این تحلیل در حالی است که به تازگی نیز اظهارات برخی نظامیان همچون محسن رفیقدوست و استقبالش از حضور فردی نظامی در جایگاه ریاست جمهوری، حاکی از این است که ایده رئیسجمهور نظامی حداقل میان طیف اصولگرایان و نیز نظامیان پرنفوذ و مطرح کشور از اعتبار خاص خود برخوردار است.
البته برخی موافقان این موضوع همچون حسین الله کرم فعال سیاسی، در تأیید روی کار آمدن فردی نظامی بر ابعاد خارجی انتخاب چنین فردی تأکید دارند و میگویند ازآنجاییکه ایران ناگزیر به انجام وظایف منطقهای خود است، در غیر این صورت تجزیه خواهد شد؛ بنابراین مردم به این نتیجه رسیدند باید فردی استراتژیک را انتخاب کنند که فردی استراتژیک باسابقه نظامیگری برای قرار گرفتن در جایگاه ریاست جمهوری شایستهتر است.
از سوی دیگر به نظر میرسد دلیل حمایت اصولگرایان از ایده روی کار آمدن فردی نظامی به این برمیگردد که تمام نظامیانی که احتمال حضور آنان در انتخابات سال آینده مطرح است، در جناح اصولگرایان قرار دارند. بر اساس مشاهدات تحرکات و تحلیل رسانهها درباره چنین افرادی، تاکنون احتمال حضور افرادی همچون سردار حسین دهقان، سعید محمد، محسن رضایی، محمدباقر قالیباف و علی شمخانی بسیار بالاست.
استدلالهای مخالفان روی کار آمدن رئیسجمهور نظامی
گرچه موافقان ایده رئیسجمهور نظامی بر اقتدار چنین فردی در راستای مدیریت مطلوب و نجات اقتصاد کشور و شرایط منطقهای از اوضاع نابسامان تأکید دارند، بااینحال طرح حضور نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مخالفان بسیاری هم دارد که مهمترین علت مخالفت خود را در ایجاد جامعهای بسته و بدون تغییرات و سرکوب هرگونه آزادیهای سیاسی در صورت روی کار آمدن فردی نظامی میدانند.
در همین رابطه، هادی غفاری از فعالان سیاسی اصلاحطلب در مصاحبهای آشکارا گفته است کشور ما نیازمند یک فضای پادگانی نیست، بلکه ما نیاز داریم فردی در کشور رئیسجمهور شود که فن مذاکره را بداند و بر اساس قانون عمل کند. تجربه نشان داده دولتهای نظامی جامعه خود را بدنام کردهاند. بنده نوع رفتار نظامیان در حیطه فعالیت ایشان را زیر سؤال نمیبرم، بلکه میگویم آنها تنها در مسائل مرتبط باکار خود دخالت کنند.
یا برخی دیگر از مخالفان رئیسجمهوری نظامی، پا را از این فراتر گذاشته و معتقدند تنها در صورتی امکان رأی آوری نظامیان وجود دارد که صحنه رقابتهای انتخاباتی خالی از اصلاحطلبان باشد، همان گونه که چندی پیش یکی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان دراینباره گفت: مردم به نظامیان رأی نمیدهند، مگر اینکه ما اکثریت را از صندوقها مأیوس و خانهنشین کنیم و اقلیت مطمئن را ترجیح دهیم؛ بنابراین قصد دارند چنین مسیری را هموار کنند و جریان اصلاحات را نیز وادار به سکوت کنند، اما به نظر من باید بپذیریم که اگر در شرایط کنونی یک نظامی غیر دیپلمات غیرحقوقی رودرروی رئیسجمهور آمریکا باشد، چه میزان به کشور لطمه و آسیب وارد خواهد شد.
سید محمود میر لوحی افزود: بدیهی است که جریان اصلاحطلب نمیتواند کنار باشد اما اکنون متأسفانه اینطور که مشخص است، به ظاهر همه قبول کردهاند و باید در حاشیه بنشینند و اجازه دهند که یک نظامی بیاید و هر کاری دوست دارد انجام دهد و مانند دوره آقای احمدینژاد هشت سال رئیسجمهور باشد و ۸۰ سال جواب او را بدهیم و کشور در دستاندازهای متعدد بیفتد.
داشتن برنامه و گرهگشایی مشکلات؛ عامل برتری نامزدها
با تمام این تفاسیر، موافقان ایده روی کار آمدن فردی نظامی با اشاره به محبوبیت و نفوذ نظامیانی همچون سردار سلیمانی در عرصه داخلی و بینالمللی، این استدلال را دارند نظامیان به دلیل رشادتهای خود از اعتبار بالایی در بین عموم مردم برخوردارند که شانس راهیابی آنان به ریاست جمهوری را تقویت میکند و بدین ترتیب رئیسجمهور بعدی حمایت قاطبه مردم را با خود به همراه خواهد داشت.
اما در دیگر سو، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که احتمال روی کار آمدن گزینه نظامی بهعنوان رئیسجمهوری تنها در شرایط بحرانی سیاسی و اجتماعی است که قوت پیدا میکند.
درنهایت آنچه در اظهارات و تحلیلهای موافقان و مخالفان بهعنوان نقطه مشترک و جمعبندی مواضع آنان محسوب میشود، این است که کاندیدای نظامی یا غیرنظامی تفاوت چندانی برای عموم جامعه ندارد و آنچه نامزدها را از یکدیگر متمایز و شانس آنان را برای راهیابی به پست ریاست جمهوری تقویت میکند، داشتن برنامه اقتصادی عملیاتی و مدیریت قوی برای گرهگشایی از شرایط موجود کشور است.
فریب دو گانههای سیاسی را نخوریم
از سوی دیگر به تعبیر برخی کارشناسان، دوقطبی نظامی یا غیرنظامی نیز نباید محل سوءاستفادههای سیاسی و محل جنگ روانی اپوزیسیون داخلی و خارجی باشد.
بهویژه آنکه تعبیر نظامی یک عنوان «سابق» است و به یک معنا از اساس وجود خارجی ندارد؛ یعنی قرار نیست که یکی از فرماندهان نظامی فعلی کشور وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شود. اگر گزینههای نظامی همچون محسن رضایی یا قالیباف و یا حتی حسین دهقان هم مطرح میشوند، اساساً این افراد بهعنوان یک مسئول ارشد نظامی اینک محسوب نمیشوند و بلکه چهبسا سوابق سیاسی و مدیریتی آنها از بسیاری از چهرههای مدعی ریاست جمهوری هم بالاتر باشد.
از سوی دیگر، مسئله مهم وجود دولتی مقتدر و فعال در زمینه داخلی و در مواجهه با قدرتهای جهانی است. در شرایط کنونی که آمریکا یکجانبه علیه کشورمان جنگ اقتصادی و رسانهای راه انداخته است، گزینهای موردنیاز است که مقاومت فعال و هوشمندانه را در جان و روح کشور جاری کند و سابقه نظامیگری یا غیر آن فرقی در مسئله ایجاد نمیکند.
انتهای پیام/
نظر شما