به گزارش قدس آنلاین، دکتر علیرضا قیامتی در سومین جلسه از مجموعه نشستهای محتوایی خانه بهار مشهد ۱۴۰۰ که شامگاه گذشته، ۲۲ مهر ماه، با عنوان مشهد، کانون ادبیات و مشاهیر ادبی که به صورت مجازی در صفحه اینستاگرامی خانه هنرمندان مشهد برگزار شده بود، اظهار کرد: شهر مشهد، فردوسی را به عنوان بزرگترین شاعر ملی ایران و نماد ملیت در خود دارد و از طرفی وجود بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) به عنوان اوج معنویت در این شهر شناخته میشود که اینها نشاندهنده موقعیت ویژه شهر مشهد و تلفیق هویت دینی و ملی ماست. از طرفی دیگر، مشهد کانون خراسان بزرگ است و در حوزه تمدنی خراسان بزرگ در طول تاریخ و در حال حاضر، هیچ شهری نه به لحاظ زنده بودن و نه به لحاظ پیشرفتهای علمی، اقتصادی و فرهنگی مانند مشهد نبوده است. امروز محور، کانون و تبلور خراسان کهن را میتوان در مشهد مشاهده کرد.
وی افزود: مشهد و توس خاستگاه زبان فارسی است. یعنی زبان فارسی از اینجا آغاز میشود و در عین حال ادامه و گسترش آن هم در اینجا رخ میدهد. در ادبیات فارسی سبکی به نام سبک خراسانی وجود دارد. با توجه به اینکه تمام سبک های ادبی نامگذاری خاصی دارد، این نامگذاری به نام خراسان بوده است چرا که زبان و ادبیات فارسی از خراسان آغاز شده و نخستین حماسهها و اسطورههای ایران زمین در خراسان و توس شکل گرفته است.
توس حماسی ترین شهر جهان است
این پژوهشگر ادبیات فارسی تصریح کرد: توس حماسی ترین شهر جهان است، به این دلیل که بنیانگذار حماسههای ایرانی، ابومنصور عبدالرزاق توسی حاکم توس بوده و حماسههای ایرانی را بنیانگذاری کرده است و پس از او، دقیقی این راه را ادامه میدهد و پس از دقیقی، فردوسی این راه را ادامه میدهد و به بزرگترین حماسه سرای جهان تبدیل میشود. اسدی توسی نیز پس از فردوسی گرشاسب نامه را نگاشته که او هم متعلق به شهر توس بوده است.
قیامتی ادامه داد: جالب این است که پس از آنها هزار سال حماسه های ملی در ایران تقریبا کم فروغ و کمرنگ شده بود و پس از اسدی توسی، آنچنان حماسهای در ایران موجود نبود. دوباره پس از هزار سال، از توس این حماسهها توسط مهدی اخوان ثالث احیا شد که این نشان دهنده این است که شهر توس به صورت اتفاقی مهد و کانون حماسه نشده بلکه دارای بنیان، تاریخ، اسطوره و فرهنگ است و همه این ها در رگ، جان و خون این فرهنگ دمیده شده تا توس به وجود آمده است.
وی خاطرنشان کرد: اگر فردوسی وجود نداشت، زبان فارسی نیز وجود نداشت و در آن زمان، دیگر سعدی، حافظ، مولانا هم وجود نداشتند. درست است که فردوسی تنها فردی نبود که در زنده ماندن زبان فارسی نقش داشته است اما شاهنامه و فردوسی مُهر تثبیت را بر زبان فارسی میزند و آنچنان این مُهر محکم است که مطمئن هستیم تغییر نمیپذیرد. قطعا باقی شعرا مانند ابوشکور بلخی، رابعه بلخی، کسایی مروزی و... نیز در ماندگاری زبان فارسی نقش داشتهاند اما نقش اصلی و اساسی مربوط به فردوسی بوده است.
مشهد، پرچمدار شعر و ادبیات ایران در صد سال اخیر
این استاد دانشگاه با اشاره به فعالیت پررنگ ادبیات در خراسان اظهار کرد: در صد سال اخیر، با فاصله بسیار زیاد نسبت به همه شهرهای ایران، مشهد پرچمدار شعر و ادب ایران زمین بوده است. کافی است ما به سه انجمن ادبی مطرح و برجسته ایران توجه داشته باشیم که هر سه انجمن در مشهد بوده است. انجمن ادبی فرخ، انجمن ادبی قهرمان و انجمن ادبی سرگرد نگارنده جزو انجمنهای مطرح کشور بوده است. هیچ چهره بزرگی در ادبیات کشور وجود نداشته است که با انجمن فرخ ارتباط نداشته باشد؛ رهی معیری در تهران بوده اما آرزویش این بود که به مشهد بیاید و در انجمن ادبی فرخ شرکت کند. همچنین شهریار از تبریز بارها به مشهد آمد و در انجمن فرخ شرکت کرد.
قیامتی در خصوص تاریخچه تشکیل انجمنهای ادبی نوین عنوان کرد: نخستین انجمن ادبی که در تاریخ ادبیات ما پدید آمد که به شکل نوین به تربیت نسل جدید پرداخته و اشعار را نقد جدی کرده است، انجمن ادبی خراسان به مرکزیت هرات بود که در آن زمان عبدالرحمان جامی آن را اداره میکرد و پس از آن انجمن هاتفی به وجود میآید. از زمان ملکالشعرای بهار در توس انجمنها رنگوبویی دیگر پیدا میکند و با انجمن فرخ این فرایند تکمیل میشود. ۵۰ سال میانداری اصلی شعر و ادبیات را میتوانیم در انجمن ادبی فرخ مشاهده کنیم.
وی با اشاره به اهمیت مهدی اخوان ثالث در تاریخ شعر کشور، به عنوان یک شاعر اهل خراسان، بیان کرد: بدون هیچ تردیدی اگر قرار باشد نظر اساتید را درباره موفقترین شاعر نیمایی جویا شویم، حتما اختلاف سلیقه وجود خواهد داشت اما اگر نظرات را جمعبندی و از آن درصدگیری کنیم بدون هیچ شک و تردیدی کمتر از ۷۰ درصد اذعان نخواهند کرد که اخوان ثالث موفقترین شاعر نیمایی است چرا که اخوان نقطه پیوند شعر نو و کلاسیک بوده است.
ترویج ادبیات به واسطه هنرهای نمایشی
این پژوهشگر ادبیات فارسی با اشاره به اهمیت معرفی و ترویج ادبیات فارسی به واسطه هنرهای نمایشی گفت: ادبیات در جایگاه تخصصی و دانشگاهی خود، مانند هر رشته دیگری مخاطب خاص خود را دارد و این مخاطب محدود است اما برای اینکه ادبیات مانند علوم دیگری مثل فیزیک و شیمی نیست که قرار باشد فقط عدهای تخصص آن را داشته باشند، باید در تمام جهان رسوخ پیدا کند. هنر کارکرد اصلی را دارد که ادبیات را به میان خانههای مردم و کوچه و بازار ببرد و تمام مردم را با هر سلیقه و تخصصی را که دارا هستند، در حد و اندازه خودشان آشنا کند. هنرهایی مانند هنرهای نمایشی، سینما و تئاتر نقش ویژهای را در این موضوع دارد. یک نمونه موفق در این زمینه میتوان به سریال شهریار اشاره کرد که با آن، زندگی شهریار با رگ، خون و پوست مردم عجین شد و همه او را شناختند؛ به طوری که اگر صدها مقاله درباره او نوشته میشد، آن کارکرد را نداشت.
قیامتی افزود: شاهنامه نیز در طول تاریخ با هنر بیان شده است. نقالی یک هنر نمایشی است و این نقالی در طول تاریخ امتداد داشته و شاهنامه را بین مردم برده است؛ در قرن ۵ تعداد باسوادان یک شهر ۵ درصد بود اما شاهنامه به دلیل هنر نقالی بین مردم جریان داشته است. آثار شکسپیر نیز اگر جهانی شده، به دلیل نمایشنامههاست و نمایشنامه بود که شخصیت شکسپیر را جهانی کرد.
وی ادامه داد: بسیاری از هنرهای شاهنامهای امروز کمرنگ شده یا از میان رفته است؛ پرده خوانی شاهنامه امروز بسیار کمرنگ است و شاید وجود نداشته باشد در حالی که در قدیم به تنهایی بار آشنایی مردم با شاهنامه را بر دوش کشیده است. فکر میکنم نخبگان مقداری از هنرهای اینچنینی غفلت کردهاند. با توجه به اینکه امروز تکنولوژیهای جدید به وجود آمده، باید نخبگان هنرمند ما راهکاری پیدا کنند که آن شکل سنتی و قدیمی را با تکنولوژی روز تلفیق کنند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: هویت ادبی مشهد هیچوقت از هویت معنوی شهر مشهد جدا نبوده است و همیشه ادبیات در سایه معنویت بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) قرار داشته است. در عین حال شعر در این خطه همتراز با عرفان و اخلاق پیش رفته است. در حالی که فکر میکنیم شاهنامه صرفا یک کتاب حماسی است، جالب است آنچه که در شاهنامه اصل و اساس است و مایه سربلندی فردوسی است، حکمت اخلاقی است که در آن آمده است.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/
نظر شما