قدس آنلاین: حسب حالنویسی نوعی زندگی نامهنویسی است که شخص به قلم خود تاریخ زندگی، شرح حال و اندوختههایش را که برای دیگر افراد مفید باشد مینگارد. به عبارتی دیگر مجموعهای از خاطراتی است که نگارنده در مورد لحظات زندگی یا رویدادهایی که در جمع یا خصوصی برایش رخ داده را مینویسد. از آنجایی که فرد خود شرح حال خود را مینگارد اثر او به عنوان منبع دست اول شناخته میشود و از جنبه تاریخی قابل قبول است.
هر چند که احتمال دارد بخشهایی از روایاتش به عمد یا غیرعمد حقیقت نداشته باشد که باز وظیفه محققان است که در این ارتباط نظر بدهند. از اواخر قرن بیستم شرح حال به عنوان زیربخشی از زندگینامه در نظر گرفته شد، هر چند که با زندگینامه تفاوت دارد. متأسفانه حسبحالنویسی سابقه چندانی در ایران ندارد و نسبت به سایر انواع ادبی نیز نتوانسته برای خود در جامعه ادبی، فرهنگی و سیاسی کشور جایی باز کند. به زعم برخی صاحبنظران شرححالنویسی در گونه ادبیات اعترافی قرار میگیرد و علت تأخیر وقوع و عدمتثبیت آن در ایران، عدمباور به فلسفه اعتراف کردن در اسلام است. در صورتی که در غرب اعتراف کردن در کلیسا بخشی از مناسک دینی قرار دارد. شاید بتوان ناصرالدین شاه را جز پیشگامان شرححال نویسی در ایران دانست. سفرهای او به خارج و نگارش سفرنامهها و شرح حال خود در ایران موج بزرگی را ایجاد کرد که بسیاری از صاحبمنصبان و ادیبان را واداشت که شرح حال خود را بنویسند و این موج تا اواسط حکومت پهلوی هم ادامه داشت، اما به تدریج از رونق افتاد و به وادی فراموشی سپرده شد.
براساس اطلاعات ثبت شده تحلیل و بررسی زندگی فرد، اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دورههای مختلف امکانپذیر است. شاید تاریخ نتواند همه حوادث خاصه رویدادهای جزئی اما مهم را ثبت کند، اما شرح حال میتواند بسیاری از حقایق روزگار را ماندگار کند. توجه به این مسئله ضروری است که غالب شرح حال نویسیها را سیاسیون نگاشتهاند و کمتر نویسندگان و شاعران کشور به این کار مبادرت ورزیدند. بیشک نگاشتن شرححال نویسنده مطرح کشور جدای از مطرح کردن مسائل تاریخی و اجتماعی میتواند در بازشناخت آثار ادبی فرد نویسنده کمک کند. این آثار همچنین میتواند در واکاوی دنیای درون نویسنده سهم مهمی را ایفا کند. جدای از این برای مخاطبان آثار ادبی مطلع شدن از جزئیات زندگی و باورهای فردی نویسنده میتواند بسیار جذاب باشد. نویسندگان داستان در شرح حال خود حتی میتوانند تجارب ارزشمند خود در داستاننویسی را مطرح کنند. بیان حسها و تحولات فکری و روحی نویسنده هم میتواند مهم و تأثیرگذار باشد. بیشک عدم تمایل نویسندگان به نگاشتن شرح حال خود و فقدان فرهنگ شرح حالنویسی لطمههای زیادی را به پیکره ادبیات کشور میزند و خواهد زد. جا دارد مراکز ادبی و هنری آنچنان که در گذشته دیدیم همت کرده و خاطرات رزمندگان جنگ را جمعآوری کنند و اقدام به ایجاد جریانی بزرگ در حوزه شرح حالنویسی کنند. آنان میتوانند بودجهای را در نظر بگیرند و طرحی بزرگ را تدوین کنند و از نویسندگان بخواهند شرح حال خود را به رشته تحریر درآورند. البته این بهتر است که هر نویسنده عادت کند هر روز به ثبت اندوختههای خود اقدام کند، اما تا زمانی که فرهنگ نگارش شرح حال میان ادیبان کشور جا نیفتاده است، متولیان امور فرهنگی میتوانند چنین طرحهایی را راهاندازی کنند. نکته جالب در ایران این است که با وجود تمام دلسوزیها و رهنمود دادنهای برخی صاحبنظران، هیچگاه ردپایی از تحقق طرحهای پیشنهادی دیده نمیشود.
نظر شما