قدس آنلاین: این جایزه در حقیقت ۱۱سال پس از درگذشت این شاعر جوان نیشابوری، نام او را دوباره زنده کرد و به بسیاری از دوستداران شعر که از نام و شعرهای آن شاعر فقید اطلاعی نداشتند، این نام و شعرهای زنده، جنونمند و پرخون او را یادآوری و پیشنهاد کرد.
جایزه شعر خبرنگاران پیشترها هم در انتخابهای خود برخلاف اغلب جایزههای ادبی که سعی میکنند نامهای آشنا را دوباره مطرح کنند و یا پا را از حد و حدود روابط رفاقتی و گروهی و سیاسی بیرون نگذارند، کسانی را مطرح کرده بود که در جریانهای مسلط رسانهای و ادبی کشور جایی و پناهی نداشتند، اما شعرهایشان استخواندار و جاندار بود. نمونه برجسته این انتخاب، مطرح کردن نام زندهیاد غلامرضا بروسان بود که با کتابی که خود او در تیراژی محدود منتشر کرده بود، به یک شاعر نامآشنا و درخشان بدل شد، اگرچه بازی روزگار و دست اجل اجازه نداد که ما خواننده شعرهای بیشتری از او باشیم. همانقدر که از او شعری به جای مانده است، برای درخشش و ماندگاری نام عزیزش در شعر معاصر ما کافی است.
جایزه شعر خبرنگاران امروز پس از ۱۴ دور برگزاری و به لطف پیگیری و استقامت دبیرانش محمدهاشم اکبریانی و علیرضا بهرامی به یک برند ادبی بدل شده است. شاعران برای کسب عنوان برگزیده این جایزه وارد رقابتی جدی میشوند و شاعران پیشکسوت و جوان هر سال چشم به برگزیدگان این جایزه دارند، اما به راستی چرا این جایزه که نه امکانات مادی قابلتوجهی و نه دم و دستگاه و دبیرخانه و کارمند و دفتر و دستک دارد، توانسته است به یک برند ادبی بدل شود، اما بسیاری از جوایز ادبی دیگر با وجود داشتن امکانات بیشتر، نتوانستند به چنین توفیقی دست یابند؟
شاید بخشی از این دلایل به مقاومت و ایستادگی دبیران و عوامل اجرایی این جایزه برای ماندگاری نام جایزه برگردد. دبیر ، اعضای هیئتداوران و دیگر دستاندرکاران این جایزه در بخشهای اجرایی، تبلیغات و مانند آن؛ بدون اینکه چشمداشتی به دستمزد، حقوق و حق جلسه داشته باشند، تنها به دلیل عشقی که به شعر و انتخاب حرفهای شاعران خبرنگار دارند، در این جایزه شعری همکاری میکنند. در صورتی که در بسیاری از جایزهها و رویدادهای ادبی دیگر تا زمانی که نسبت میان داوران و دستمزدشان روشن نشود و حتی نحوه و چگونگی انتخاب دیگر داوران روشن نشده باشد، داوری در کار نخواهد بود. خود من که هم به عنوان داور و هم به عنوان نامزد نهایی در این جایزه در دورههایی حضور داشتهام، جلسات داوری پیش از انتخاب نهایی آثار را به خاطر دارم. بحثهای جدی، طولانی و دفاع از برگزیدگان و نمرات در شبهای داوری نهایی چنان جذاب و همراه با تعصب به کار بود که دوست داشتم یک روز کسی فیلمی مستند از پشت صحنه انتخاب آثار در این جایزه تولید میکرد تا بفهمیم داوران و دستاندرکاران جایزه در دورههای مختلف چقدر به کار خود ایمان و تعصب داشتهاند، آن هم در وضعیتی که میدانستهاند قرار نیست برای داوری آثار ریالی دستمزد بگیرند. چیزی که خیلی از رویدادهای ادبی کشور ندارند، همین عشق و ایمان به نتیجه کار است.
انتهای پیام/
نظر شما