تحولات منطقه

۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۴
کد خبر: ۷۲۵۹۲۷

 در خصوص سلامت اجتماعی و آینده آن در جهان اسلام می‌توان نگاه‌ها را معطوف به دارایی‌ها و اموال عمومی در اسلام کرد. به این منظور می‌توان به طور موردی و به صورت انضمامی به «وقف» به عنوان یک نهاد اجتماعی، مدنی و اقتصادی اشاره نمود.

الگوگیری غرب از وقف با عنوان «سیستم امانت»
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

قدس آنلاین: در خصوص سلامت اجتماعی و آینده آن در جهان اسلام می‌توان نگاه‌ها را معطوف به دارایی‌ها و اموال عمومی در اسلام کرد. به این منظور می‌توان به طور موردی و به صورت انضمامی به «وقف» به عنوان یک نهاد اجتماعی، مدنی و اقتصادی اشاره نمود. نکته جالب در خصوص نظام وقف این است که در ذات این نهاد اساساً سودانگاری وجود ندارد و افراد و اشخاص، اموال و مؤسساتی را در جهت خیرعمومی در اختیار عموم قرار می‌دهند. پس سودانگاری که در فضای privacy و خصوصی به وجود می‌آید، اینجا وجود ندارد، ضمن اینکه در انحصار دولت‌ها نیز نیست. این مشخصه از این نظر اهمیت دارد که این انحصار می‌توانست بدل به یک مانع و سد راه توسعه شود. می‌توان بحث دارایی‌های مشترک در نظام وقف را به بحث توسعه گره زد و تلاش کرد به این پرسش پاسخ داد که این دارایی‌ها چگونه می‌توانند با ارتقای سلامت در توسعه جامعه مؤثر باشند؟

وقف واجد سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است

وقف یکی از راه‌های به خدمت گرفتن اموال در جهت خیر عمومی است؛ حتی برخی، از آن به خیر ماندگار و پایدار تعبیر کرده‌اند. چیزی که در احادیث با عنوان صدقه جاریه آمده است یکی از مصادیق اصلی‌اش، وقف است. نهاد وقف یک سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است یعنی همه سرمایه‌ها را یکجا دارد و می‌دانیم یکی از عوامل مؤثر در توسعه، افزایش این سرمایه‌هاست. هر جامعه‌ای که سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌اش بالا باشد می‌تواند در مسیر توسعه گام بردارد و وقف در خودش همه کاپیتال‌ها و سرمایه‌ها را دارد. این خیر ماندگار یعنی وقف به شکل‌های مختلف می‌تواند در حوزه سلامت تأثیر بگذارد. نخست اینکه با وقف انسان در امر اجتماعی و همگانی مشارکت می‌کند، بر سلامت روان فرد و جامعه تأثیر می‌گذارد و به عبارتی موجب ارتقای سلامت روانی جامعه می‌شود. انسان‌ها در جامعه احساس می‌کنند جایی هست که مورد حمایت اجتماعی قرار می‌گیرند، هم نیک‌اندیشی تقویت می‌شود که این خود سلامت روان می‌آورد و هم حمایت اجتماعی را در شبکه اجتماعی بالا می‌برد و این‌ها به معنی ارتقای شاخصه‌های توسعه است. پس وقف دارای چنین ویژگی است که می‌تواند هم در سلامت روان و هم در توسعه فرهنگی تأثیر بگذارد و مصداق بارزی برای آن‌ها باشد.

با بررسی مطالعاتی که پژوهشگران کرده‌اند وقف در جهان اسلام عمدتاً در سه حوزه مصرف داشته است. نخست در حوزه دین بوده است؛ یعنی تأسیس مساجد و نهادهای دینی و هزینه‌هایی که در این حوزه می‌شده است. دوم که تأثیر چشمگیری در گذشته پیشامدرن و سنتی نیز داشته در حوزه ارتقای آموزش عمومی بوده؛ اینجا مدارس، مکتبخانه‌ها، هزینه‌هایی که برای حوزه‌های علمیه و مانند آن می‌شده از مصادیق وقف بوده‌اند. سوم فقرا و نیازمندان است که نیازهای اولیه‌ای چون پوشاک و خوراک و تا حدی سلامتشان پاسخ داده شده است. نکته‌ این است که نهاد وقف در جهان اسلام همچنان سنتی باقی مانده و کارایی‌اش کم شده است. در بیان علت عقب‌ماندگی وقف از تحولات مدرن می‌توان نکاتی را بیان کرد اما پیش از آن ضروری است اشاره کنیم به گفته مورخان یکی از تأثیرات جهان اسلام بر جهان غرب، الگوگیری از وقف با تأخیری ۵۰۰ ساله است. به عبارتی در قرن سیزدهم تقریباً وقف با عنوان «سیستم امانت» در اروپا رایج شد در حالی که بسیار پیشتر از آن ما در جهان اسلام نظام وقف داشتیم.

نهاد وقف در جهت توسعه متحول و به‌روز نشده است

نکته اینجاست وقتی نظام وقف در اروپا را مورد بررسی قرار می‌دهیم می‌بینیم این نهاد در جهت توسعه، متحول و به‌روز شده است اما در جهان اسلام همچنان شکل سنتی خودش را دارد. یکی از علت‌های اینکه وقف نمی‌تواند در ارائه خدمات اجتماعی از جمله در حوزه سلامت تأثیر چشمگیری بگذارد این است که بانی‌محور است و نیت فرد واقف در وقف‌نامه اهمیت دارد. این عدم انعطاف سبب می‌شود آن موقوفه کارکردی که باید داشته باشد را نداشته باشد. اینجاست که نظام وقف آن فلسفه وجودی‌اش که ارائه خدمات اجتماعی است را از دست داده است. نهادهای اجتماعی بومی ما چون وقف نتوانستند همزمان با تحولات و مدرنیته‌ای که پیش آمد، خود را به‌روز کنند و به یک نهاد جدید تبدیل شوند. برای درک این موضوع بد نیست اشاره کنم تا پیش از شکل‌گیری شهرداری‌ها، مردم خدماتی که باید شهرداری انجام بدهد را به نهاد وقف واگذار می‌کردند. وقتی شهرداری که نظام جدیدی بود تأسیس شد عمده این وظایف به شهرداری‌ها واگذار و وقف به حاشیه رانده شد. این نهاد تبدیل به چیزی صرفاً برای کار خیر و ثواب بدل شد و نمی‌توانست در آن متلعقات و خیر عمومی مدیریت و نقش داشته باشد.

«به زیستن» نیاز به کنش همگانی و مشارکت جمعی چون «وقف» دارد

 آمارتیاسن در کتاب «توسعه به مثابه آزادی» می‌گوید توسعه نشان‌دهنده افزایش توانایی افراد برای به زیستن است. یعنی شاخص توسعه «به زیستن» است. ما در سلامت هم همین را می‌گوییم یعنی سلامت صرفاً نبود بیماری نیست بلکه به معنای ارتقای کیفیت زندگی و به‌زیستن است. اینجاست که به‌زیستن نیاز به کنش همگانی و مشارکت جمعی دارد که این می‌تواند در وقف حاصل شود. اما وقف نتوانسته این را به خوبی انجام دهد. اگر نگاه دقیق‌تری به وقف داشته باشیم، می‌بینیم وقف در نهادهای سنتی کارکردهای دیگر داشته است که این کارکردها دچار تغییر شده است ولی ما به این تغییر کارکرد توجهی نداریم.

توصیه‌های دینی و فرهنگ اسلامی که دعوت به مشارکت و نوع‌دوستی می‌کرد، وقف را به یکی از ویژگی‌های تمدن اسلامی بدل کرده است، به این معنا که هرگاه بخواهند از تمدن اسلامی حرف بزنند باید به نقش وقف توجه کنند. من اگر بخواهم از گستره وقف در جهان اسلام آماری بگویم، باید اشاره کنم که در سال ۱۹۲۳ که ایام تأسیس جمهوری ترکیه است، سه چهارم اراضی زیرکشت، موقوفه بوده‌اند. یک هشتم کل خاک زیرکشت مصر موقوفه بوده است. یک هفتم اراضی قابل کشت در ایران موقوفه بودند. در قرن نوزدهم یک دوم زمین‌های کشاورزی الجزایر موقوفه بودند. در ۱۸۸۳ یک سوم زمین‌های کشاورزی در تونس وقفی بوده‌اند. بنابراین وقف یک نهاد بسیار قدرتمند و بزرگ بوده که متأسفانه با این تحولات در عصر مدرن راکد و ساکت ماند. در قرن ۱۹ که کم کم دولت-ملت‌ها شکل گرفتند و دولت عثمانی نیز به کشورهای مختلف تجزیه شد، دولت مصر، تونس، سوریه و امثال آن شکل گرفتند، بسیاری از این موقوفات به اموال عمومی دولت ملحق شد و دولت‌ها همزمان که کنترل نهاد دین را در پیش گرفتند، به نهاد وقف نیز دست بردند. اتفاق دوم اصلاحات ارضی بود که در این کشورها شروع شد و زمین‌های وقفی را تقسیم کردند؛ این دو قضیه ضربه‌های سنگینی به نهاد وقف وارد ساخت. نتیجه اینکه ما نهادهای بومی داریم که با احیا و مدرن کردنشان می‌توانیم آن‌ها را در راستای توسعه و به‌خصوص حوزه سلامت، فعال کنیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.