قدس آنلاین: انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا به دلیل جایگاه ویژه این کشور در نظام جهانی، تنها یک موضوع داخلی محسوب نشده و دامنه تأثیرات آن گسترهای جهانی دارد. انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری به نوبه خود منحصر به فرد بود. ترامپ از جمله اشخاصی بود که بدون سابقه فعالیت سیاسی وارد کارزار انتخابات این کشور شد و در دوره چهارساله اول او اتفاقات مهمی رخ داد. جنگ تجاری با چین، خروج از برجام، انقضای تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران، تلاش برای تسهیل ائتلافسازی بین رژیم صهیونیستی و کشورهای حاشیه خلیجفارس، شیوع کرونا و اعتراضهای گسترده ضد نژادپرستی از این قبیل اتفاقات بود.
در این میان نکته مهم این است که آمریکا کشوری ساختارمحور است تا شخصمحور. بدین معنا که تغییر اشخاص در هرم قدرت، تأثیری بر راهبردهای این کشور ندارد. آنچه ممکن است در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در این کشور تغییر کند، تاکتیکهای دولتهاست. از آنجایی که معمولاً دولتها در دوره دوم غیرقابل مهار میشوند، انتظار میرود ترامپ بیش از آنی که در دوره نخست سعی در بر هم زدن نظم جهانی داشت، این کار را انجام دهد. به دلیل اینکه دوره کنونی در روابط بینالملل دوره گذار محسوب میشود، آنچه در حال وقوع است انتقال قدرت از غرب به شرق و افول هژمونی ایالات متحده است.
ایالات متحده به عنوان کشوری که پس از جنگ دوم جهانی، سلطهای همهجانبه بر کل جهان پیدا کرد و این تسلط با سقوط اتحاد جماهیر شوروی بیش از پیش تحکیم یافت، هیچ گاه ظهور قدرت جدید به عنوان رقیب را برنمیتابد. بنابراین شاهد هستیم که در اسناد بالادستی خود، چین را به عنوان تهدید معرفی میکند. براساس برخی تحلیلهای اقتصادی، چین تا سال ۲۰۲۵ به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد. همین امر یکی از دلایل عمده ایالات متحده برای آغاز جنگ تجاری با این کشور به شمار میرود و آثار منفی این جنگ به مراتب از درگیریهای نظامی بیشتر است. اگرچه در کوتاه مدت چین را میتوان پیروز میدان جنگ اقتصادی دانست ولی با توجه به اینکه حدود ۲۵ درصد از اقتصاد جهانی در دست واشنگتن است، در بلندمدت ایالات متحده میتواند پیروز باشد.
از طرفی این کشور در چند سال اخیر نسبت به اتحادیه اروپا نیز اقبال خوبی نشان نداده که همین امر سبب ناخشنودی اتحادیه از سیاستهای ایالات متحده به خصوص شخص ترامپ شده است. ایالات متحده در این راستا به منظور کاهش قدرت اتحادیه اروپا دو اقدام جدی انجام داد: حمایت همهجانبه از انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا با عنوان برگزیت و نیز حمایت از احزاب راست افراطی در کشورهای اروپایی که مخالف وحدت در اتحادیه هستند. به نظر میرسد اتحادیه خود نیز مخالف انتخاب ترامپ باشد. با وجود این در صورت انتخاب ترامپ، محور اروپایی، سیاستهای محتاطانهتری در قبال ایالات متحده اتخاذ خواهد کرد.
در مورد غرب آسیا نیز ایالات متحده، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای که دارای عمق راهبردی است، قبول دارد و در اسناد خود نیز به آن معترف است. اما به دلیل تلاش این کشور برای مقابله با چین و حتی کنترل روسیه، میتوان گفت اگر پیشتر ایالات متحده به بهانه مبارزه با تروریسم (سیاستی که از دوران بوش سرلوحه این کشور برای حضور نظامی در منطقه قرار گرفت) در منطقه حضور داشت، این بار تلاش خواهد داشت به صورت نیابتی در منطقه کنشگری نماید. از این رو نیروهای نظامی خود را از منطقه خارج کرده و در عوض با اجماعسازی در بین کشورهای عربی سعی دارد قدرت ایران را از این طریق تحت کنترل خود درآورد و بهاین ترتیب تمرکز خود را روی شرق آسیا قرار دهد. در مجموع میتوان ادعا کرد نوعی تغییر در راهبرد ایالات متحده مشاهده میشود. راهبرد مقابله با قدرتهای نوظهور، جایگزین راهبرد مبارزه با تروریسم شده است.
ایالات متحده کشوری نیست که تحت تأثیر تغییر رئیس جمهور خود تغییر راهبرد دهد، بنابراین بدنه امنیتی این کشور در صورت انتخاب مجدد ترامپ سعی خواهد داشت سیاستهای راهبردی خود را به دولت دیکته نمایند و به صورت نامحسوس دولت ترامپ را تحت کنترل خود بگیرد. اما ممکن است در حوزه تاکتیکها، دست دولت بازتر باشد. آنچه در این دوران اهمیت دارد این است که انتخاب ترامپ میتواند برای آینده نظام جهانی و رژیمهای بینالمللی چالشبرانگیز باشد، چراکه این کشور با هدف تحقق شعار اول آمریکا (America First) در بسیاری از موارد نظم موجود را به چالش کشیده است. برای نمونه با خروج این کشور از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (۱۹۴۸) بین شوروی و ایالات متحده که پیشتر برای کنترل تسلیحات بین این دو ابرقدرت به امضا رسیده بود، این پیمان کاملاً بیاثر شد. خروج ایالات متحده از برجام، به منظور اعمال فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی یکی دیگر از مصادیق این نکته است. با این حال، آنچه در جمهوری اسلامی رخ داد، این بود که با درایتی مناسب و خوب توانست نه تنها برنامه دولت ترامپ را به شکست منجر سازد، بلکه چه بسا به گفته مقامات ارشد این کشور، انزوای جهانی ایالات متحده را نیز رقم بزند و همین امر میتواند سرعت افول ایالات متحده را بیشتر کند.
نظر شما