زهراطوسی/
همزمان با آغاز انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از چند هفته پیش و در آستانه اعلام نتایج این ماراتن، کارشناسان نسبت به واکنش بسیار زیاد اقتصاد ایران به اخبار سیاسی آمریکا هشدار دادهاند و آن را امری نامطلوب و خطرناک دانستهاند، امری که در گذشته به شدت دوره اخیر نبوده است.
به نظر میرسد ریشه این حساسیت زیاد به برخی نگاهها و جریانهای داخلی برمیگردد که نامزد دموکرات انتخابات آمریکا را گزینه دستیافتنیتر برای مذاکره میدانند و به تبع آن گشایشهای اقتصادی.
جدا از نتایج سیاسی انتخابات 2020 ریاستجمهوری آمریکا که به طور طبیعی تمام کشورهای جهان به آن چشم دوختهاند، اما میزان تلاطم و بیثباتی اقتصاد ایران به دلیل اخبار داخلی آمریکا آنقدر طی روزهای اخیر زیاد شده است که به نظر نمیرسد خود اقتصاد آمریکا متأثر شده باشد. پرسش اساسی این است که چرا در شرایط کنونی اقتصاد ایران به این میزان وابستگی به خارج رسیده و این وابستگی روانی و سیاسی چه خطراتی دارد که مورد توجه افکارعمومی و مسئولان قرار نمیگیرد. در گفتوگو با عادل پیغامی و مصطفی سمیعینسب؛ اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه این موضوع را بررسی کردهایم.
ذهن مردم ایران به تحولات بیرونی شرطی شده است
عادل پیغامی، استاد اقتصاد دانشگاه امامصادق(ع) در پاسخ به این پرسش که به راستی از چه زمانی اقتصاد ایران تا این میزان به تحولات داخلی آمریکا وابسته شده است، میگوید: در سالهای متمادی شاید از دهه 60 عدهای در کشور بودند که نگاه برونزایی داشتند. ملاحظات بیرونی، آیندهشناسی، روندشناسی از تحولات خارج از مرزهای ما، لازم است، ولی افراط در آن در دهه 60 و 70 در تلاطمهای ارزی خود را نشان داد و حالا در هفت سال اخیر آنقدر بر آن تأکید و بعد گفتمانی آن تشدید شده که ذهن بخشی از مردم ایران را به تحولات بیرونی شرطی کرده، آنقدر که گویا برنامهها و اسناد بالادستی ما هیچ جایگاهی ندارند و ما باید منتظر باشیم یونسکو برنامه 2030 بنویسد و نهادهای بینالمللی بحثهای فقرزدایی را آغاز کنند تا ما شروع بکنیم.
متغیر واقعی تأثیرگذار بر اقتصاد ایران در خارج از مرزها وجود ندارد
به گفته پیغامی، اکنون اقتصاد ایران به لحاظ روانشناسی، اقتصادی بسیار شرطی شده است، در حالی که هیچ نوع تحلیل علمی، عقلانی و متغیر واقعی وجود ندارد که بتوانیم بگوییم اگر در خارج از مرزهای ایران اتفاق بیفتد، یک تغییر اساسی چه مثبت و چه منفی در اقتصاد ایران روی خواهد داد.
عضو هیئتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امامصادق(ع) میگوید: شاید مردم یادشان رفته باشد، ایامی که صحبت از تصویب برجام شد، عدهای یکهزار تومانی را نشان دادند و گفتند دلار یکهزار تومان خواهد شد. عدهای در حد معاونان وزرا گفتند هزارمیلیارد دلار قرار است سرمایهگذاری خارجی به ایران سرازیر بشود و این توهمها که از ابتدای این دولت بر برنامهریزی کشور حاکم شده، همچنان ادامه پیدا میکند و آنچه محل تعجب است این است که اهالی کسبوکار، تجار اتاق بازرگانی، تولیدکنندگان کشور و مردم چرا به حافظه تاریخی خود رجوع نمیکنند که مثلاً وزیر کشاورزی کشور سال 71 چه نسخههایی پیچید و نتیجه آن چه شد، یا رجوع کنند به اسناد برنامه و بودجه ابتدای دولت خاتمی در سندی به نام ساماندهی اقتصادی کشور که نوشته شده است عدالت یک برنامه مبهم است و ما نمیتوانیم برای عدالت هدفگذاری کنیم و دنبال عدالت نیستیم. این سند هست و منتشر شده است و مردم یادشان رفته که وقتی به این جریان رأی دادهاند، این جریان برای آنها عدالت نخواهد آورد.
دولتمردانی بدون برنامه برای رشد درونزای اقتصاد
وی میافزاید: من از ناحیه کسانی که اکنون مسئولیت اجرایی کشور را دارند، تعجب نمیکنم، چون آنها از دهه 60 همین رویه را دارند و هیچ برنامهای برای رشد درونزایی اقتصادی ندارند، مگر حل شدن در نظم نوین جهانی، یعنی برنامههای توسعهای که مینویسند دقیقاً ترجمه برنامههای خارجی است و میخواهند مشکلات ایرانی را راهکارهای آمریکایی حل کنند. رسانه هم دارند و افکار اقتصادی مدنظرشان را در کشور پمپاژ میکنند، حالا با شرطی کردن مردم، بازار ما کاملاً منتظر و متلاطم شده است و به متغیرهای درونی بیتوجهی کرده و به متغیرهای بیرونی توجه نشان میدهد.
تأثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد بهمثابه مصرف دارونما
وی اثرگذاری انتخابات آمریکا بر اقتصاد کشورمان را به اندازه تأثیر یک دارونما بر پیکره اقتصاد کشور توصیف میکند و میگوید: این انتخابات حتی اثر کوتاهمدت نیز ندارد و بیشتر اثر ذهنی است، شبیه مصرف قرصهای گچی دارونماست که هیچ تأثیری ندارد و مصرفکنندگان آن احساس میکردند با مصرف آن بهبود یافتهاند. این قضیه تأثیر انتخابات بر اقتصاد نیز چنین است، نخست احساس میشود اوضاع بهتر شده، ولی چون اثراتش واقعی نیست، خیلی زود و در کوتاهمدت از بین خواهد رفت.
تقابل دو نگاه مدیریتی درونزا و برونزا در کشور
سمیعینسب، عضو هیئتعلمی دانشگاه امامصادق (ع) نیز در گفتوگو با خبرنگار ما، از دو نگاه و تفکر مدیریتی در مسئولان اجرایی کشور سخن میگوید که واگرایی آن در مسیر انقلاب تاکنون هر روز بیشتر از گذشته شده است.
وی میگوید: یک نگاه تحریم و شوکهای بیرونی اقتصاد را امر موقتی میداند و معتقد است اگر ما بتوانیم با طرف خارجی مقابل خودمان مذاکره کنیم و به توافق برسیم، همه مشکلات اقتصادی کشور حل میشود.
به گفته وی، با این نگاه منشأ مشکل اقتصاد ما خارجی است، ما نیاز به اصلاح ساختارهای شکننده و معیوب داخلی نداریم. مثلاً طبق این نگاه امروز مشکل از طرف کاخسفید است که اگر آقای الف از آنجا برود و بیاید، مشکلات ما با مذاکره و جریان یافتن پول نفت در اقتصاد حل میشود و میگوید تا زمانی که این اتفاق بیفتد نیز با دور زدن تحریمها کشور را اداره میکنیم.
حفظ وضع موجود یا اصلاح ساختارها
وی تأکید میکند: در این نگاه خروجی این میشود که باید به هر طریق ممکن وضع موجود تا زمان برطرف شدن تحریمها حفظ شود؛بنابراین هیچ انگیزهای برای اینکه ساختار معیوب کنونی اصلاح شود، وجود ندارد. در مقابل این طرز تفکر، نگاه دیگری وجود دارد که مجموعهای از ناکارآمدیها، ساختارهای معیوب و سیاستهای نادرست اقتصادی را مسبب آسیبپذیر شدن کشور در برابر تحریمها و فشار خارجی میداند که از وابستگی بودجه به منابع مالی حاصل از صادرات نفت گرفته تا رشد افسارگسیخته نقدینگی و... را شامل میشود. این دیدگاه میگوید اگر ما این اشکالهای درونی اقتصاد کشور را برطرف کنیم، تحریمها حداقل اثرگذاری را دارد و در این نگاه تحریم نیز یک فرصت برای ظهور و بروز نقاط معیوب و اصلاح آنها محسوب میشود.
وی میگوید: حال یک جریان سیاسی با کمک جریان رسانهای سعی کرده نگاه اول را در کشور حاکم کند که مثلاً اگر در انتخابات آمریکا جای آقای الف و ب جابهجا شود، اتفاق خاصی در کشور میافتد. این جریان تلاش کرده تا معیشت مردم و اوضاع کنشگران اقتصادی را به انتخابات آمریکا وابسته بداند، در حالی که اثرگذاری تحریم در بهترین حالت 25درصد است.
ریزش و رویش بورس را به انتخابات گره نزنیم
وی توضیح میدهد: اگر در یک بازه زمانی کوتاه بورس میریزد، مردم فکر میکنند ناشی از این مسئله است، در صورتی که اولاً بورس پس از رشد چهار برابری خود نیاز به اصلاح داشت و باید انجام میشد و بعد اینکه دولت باید بر رفتار حقوقیها نظارت میکرد و دیگر اینکه به مردم و خردهسرمایهداران پیش از ورود به بورس آموزشهایی داده میشد. میبینید اگر درست تحلیل کنیم، ریزش یا رویش بورس را به تحولات آمریکا گره نمیزنیم. در باقی موارد اقتصادی نیز اگر شرح اقتصاد بیمار را درست فهم کنیم، متوجه میشویم متغیرهای خارجی کمترین نقش را در مشکلات اقتصادی کشور دارند.
وی پیشبینی میکند یک شوک کوتاهمدت مثبتی پس از انتخابات آمریکا در برخی از بازارهای ما رخ بدهد و مردم باید بدانند این امر موقتی است و نباید با هیجانزدگی دوباره اتفاقاتی که به تازگی در بورس رقم خورد را تکرار کنند.
نظر شما