شگفت واقعهای، تا که، یا که، نشنیده است
که مکه شب همه شب را ستاره باریده است
همان نشاط طلوع از دَم دوباره صبح
هلا ستاره احمد، هلا ستاره صبح
اینها دو بیت از شعری است که علی معلم دامغانی برای میلاد حضرت پیامبر اکرم (ص) سروده است. این شعر نزدیک به 50سال پیش سروده شده است. من که در این سالها غالباً با جریانها و چهرههای شعری این چند دهه بیگانه نبودهام، وقتی به حافظهام مراجعه میکنم فقط چند شعر معدود برای آن حضرت مییابم که باز یکی از آنها از علی معلم است:
بهل این خفتن نوشینه، بیا تا برویم
عشق باریده است دوشینه، بیا تا برویم
مصطفی آینه بود، آینهواری گل کرد
هفت شهر آینه را پر سمن و سنبل کرد
نه اینکه در این سالها شعر مذهبی بیرونق بوده باشد، با وقوع انقلاباسلامی یک جهش بیسابقه در شعر مذهبی فارسی رخ نمود و حاصل آن، آثار فاخر و ارزشمندی برای بزرگان دین و مناسبتهای مذهبی است. توجه به مذهب و شعر مذهبی را میشود از برکات انقلاب دانست، ولی در این میان متأسفانه میزان شعرهایی که برای برجستهترین چهره مذهبی، پیامبر گرامیاسلام سروده شده است، اندک است. از میان شاعرانی که میتوان آنان را چهرههای شاخص دهههای اخیر دانست، علی معلم با دو مثنوی باشکوه، پرکارترین بوده است. علیرضا قزوه غزل زیبایی دارد:
و انسان هر چه ایمان داشت پای آب و نان گم شد
زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد
قزوه همچنان در برگزاری کنگره شعر نبوی هم نقش داشت و مجموعهای از رباعیهای شاعران معاصر برای حضرت پیامبر را گرد آورد که با عنوان «صاحبدل» منتشر شد که آثار شاعران برجسته دهه 80 را در خود دارد، ولی خوب حقیقت این است که تنها کتاب قابلتوجه و چشمگیر شاعران این چند دهه برای آن حضرت، همین مجموعه رباعی بوده است و بس. تنها جشنواره شعری که در سطح ملی و حتی بینالمللی درباره حضرت پیامبر(ص) در عصر حاضر برگزار شده است، همان جشنواره شعر نبوی است.
ناگفته نماند جز دو سه چهرهای که از آنها نام بردم، مرتضی امیریاسفندقه، ابوطالب مظفری از شاعران مطرح و صاحبنام امروز هم شعرهایی ارزشمند برای ایشان دارند، ولی دیگر چهرههای شاخص شعر فارسی در این سالها، غالباً در این زمینه مسکوت هستند.
اما وضعیت شعر کهن فارسی در ادوار پیش از آن چگونه بوده است؟ اگر قدری به عقب برگردیم و دیوانهای شاعران کهن فارسی را مرور کنیم، آنها را سرشار از شعرهایی برای آن حضرت خواهیم یافت. در این میان خاقانیشروانی مقامی ممتاز دارد، به گونهای که او را به درستی «حسانالعجم» لقب دادند. سعدی، مولانا جلالالدین، نظامی، بیدل و دیگران هم شعرهای بسیار باشکوهی در این موضوع دارند. یکی از طولانیترین قصیدههای زبانفارسی، قصیدهای از بیدل در نعت حضرت پیامبر است. این قصیده نزدیک به 300 بیت دارد.
حال من به عنوان ویراستار، مجموعه شعر دوست عزیز شاعرمان را ویرایش میکنم. شاعری که مذهبی هم هست و شعرهای بسیاری در این موضوع هم دارد. بعد میبینم در انتهای کتاب، در آن اواخر دو سه تا رباعی هم برای حضرت پیامبر دارد. میگویم برادر من، شما که حالا زحمت کشیدهای و دو، سه رباعی برای آن حضرت سرودهای، حداقل همینها را به ابتدای کتاب بیاور. از قدیم در شعر فارسی رسم بوده که دیوانها با حمد خداوند شروع میشد، سپس نعت پیامبر بود و سپس منقبت خاندان و اصحاب پیامبر است.
میخواستم درباره حضور حضرت پیامبر گرامیاسلام در شعر معاصر بنویسم، ولی حقیقت این است که آنچه میباید نوشت و اظهار نگرانی کرد، این است که کارنامه شاعران فارسیزبان در این زمینه بسیار پربار نیست. اما علت چیست و چه باید کرد؟ این قصه سر دراز دارد و امیدوارم در یادداشتهایی دیگر بتوانیم این موضوع را بکاویم و به رهیافتهایی برسیم.
نظر شما