قدس آنلاین: اوایل تیرماه بود که رسانه ها برای نخستین بار اخباری از تفاهم اولیه میان ایران و چین بر سر انعقاد سند ۲۵ ساله همکاریهای مشارکت راهبردی دو کشور منتشر کردند. اگرچه همان مقطع مسئولان کشورمان ضمن تأیید رایزنیهای صورتگرفته میان تهران و پکن بر سر موضوع، این رویداد را در تقویت راهبرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی مهم دانستند، با اینحال برخی در داخل کشور در همصدایی با رسانههای معاند تلاش کردند کل مسئله را زیر سؤال ببرند.
صادق شهبازی، کارشناس سیاسی در واکنش به این نوع نگاه در توییتی نوشت: هر بار ایران میخواهد نگاهش صرفاً به غرب نباشد و سراغ شرق (روسیه، چین و کشورهای منطقه) و جنوب (آمریکای لاتین، آفریقا) بیاید که با ما منافع مشترک در سطح راهبردی یا دشمن مشترک اولویتدار (آمریکا و رژیم اسرائیل) دارند؛ آمریکا و غربگرایان تخریب میکنند؛ همانهایی که در زمان تصمیمهای غلط و سلطهپذیرانه مثل برجام حلواحلوا یا سکوت میکنند.
با وجود انتقادهای صورتگرفته از سوی طیفهای مختلف سیاسی، اما با در نظر گرفتن مجموعه سوابق روابط بین تهران و پکن، ظرفیتهای مکمل اقتصادی ایران و چین و روندها و تحولات جهانی، به اذعان بسیاری از تحلیلگران، انعقاد چنین موافقتنامهای نه تنها امر عجیبی نیست، بلکه حتی میتوانست بسیار زودتر از این، اتفاق بیفتد. بر این اساس و حال پنج ماه پس از انتشار نخستین اخبار از رایزنی تهران و پکن بر سر توافق راهبردی ۲۵ ساله، پای گپ و گفت جواد منصوری، سفیر اسبق ایران در چین نشستیم تا کم و کیف مراحل طی شده درباره تنظیم این سند و رخدادهای آتی در این باب را جویا شویم که در ادامه به آن پرداخته می شود.
*به عنوان نخستین پرسش میتوانید کمی درباره مراحل طی شده در انعقاد سند جامع همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله میان ایران و چین و چشم انداز آتی این توافق توضیح دهید؟
حقیقت آن است که با توجه به نوع همکاریهای گذشته میان تهران و پکن که بر مبنای اعتماد متقابل استوار است و میزان تأثیرگذاری دو کشور در تحولات جهان امروز، طبعاً برنامهریزی مدون با چشمانداز بلندمدت برای گسترش همکاری امری ضروری به نظر میرسد. به همین دلیل با وجود سنگاندازی برخی افراد و گروهها که عمدتاً از بیاطلاعی آنها از مفاد توافق صورتگرفته نشأت میگرفت، توافقنامه همکاری راهبردی ایران و چین، مربوط به امروز و دیروز نیست و طرحی است که چندین سال روی جزئیات آن از سوی هر دو طرف کار شده است. این طرح در یک سال اخیر البته بهطور جدیتر مورد توجه مقامات دو کشور قرار گرفته و طبیعتاً نخستین مرحله که اکنون هم جریان دارد، بررسی کارشناسانه جزئیات همکاری در پایتختهای طرفین است. پس از این روند سند برای قانونیشدن باید به مجلس برود و بعد از چکشکاری و رفع ایرادهای آن تصویب شود. البته مسلماً شرایط کرونایی و عدم امکان گفتوگوی حضوری تا حدی اثرگذار بوده و روند بررسی این مسئله را با تأخیر مواجه کرده است. با وجود این، به دلیل تمایل موجود در سطح کلان و حاکمیتی دو کشور برای تسریع در بررسی این سند، میتوان امیدوار باشیم که هرچه سریعتر طرح جامع همکاریها میان تهران و پکن به مرحله اجرا برسد.
*جناب منصوری! در ابتدای مطرح شدن موضوع انعقاد همکاری بلندمدت میان دو کشور، برخی جریانها انتقادهایی نسبت به این موضوع وارد کردند. آیا آن نگرانیها وارد بوده و رفع شده است؟
اینکه نسبت به این توافق یا توافقات مشابه انتقادها و ایرادی وارد شود، فی نفسه نکته بدی نیست. گرچه شاید برخی مخالفتها، سازمانیافته و از خارج مدیریت شود، اما مسلماً در داخل کشور هم افراد بر اساس دیدگاههایی که دارند، شاید در این موارد نکات سازندهای مطرح کنند. نهایت این است که مسئولان ذیربط باید با در نظر گرفتن منافع ملی و همچنین دیدگاههای مختلف روند همکاریهای بینالمللی را پیش ببرند تا منافع ملی ما ضایع نشود. ضمن اینکه همانگونه که گفته شد، روند سند همکاری ۲۵ ساله با چین هنوز در مراحل اولیه است و در مراحل بعد باید این طرح در مجلس به عنوان خانه ملت بررسی شود که در این مرحله قطعاً نقاط ضعف احتمالی آن برطرف میشود. ولی با وجود همه انتقادها ما نباید واقعیتهای محیط بینالمللی را نادیده بگیریم. چین یکی از متحدان خوب ماست که در طول شدیدترین تحریمهای چند سال گذشته همراهی خود را با ما حفظ کرده و این همراهی اکنون هم ادامه دارد. پس ما در هرگونه همکاری آینده نباید دوستان دوران سخت خود را از یاد ببریم.
ضمن اینکه همکاری بلندمدت با چین میتواند در رابطه با دیگر کشورها هم دیده شود، همانگونه که بحث تمدید قرارداد همکاری ۲۰ ساله با روسیه در دستور کار قرار گرفته است. اکنون این ظرفیت برای کشورمان وجود دارد که در رابطه با هند، پاکستان و حتی افغانستان و عراق هم به سمت این همکاریهای بلند مدت حرکت کند. البته این رویکرد باید با دید مثبت از سوی هر دو طرف دیده شود و قطعاً رسیدن به این مرحله زمانبر اما قابل تحقق است.
* به موضوع توجه به دوستان دوران سخت اشاره کردید. پس از امضای توافقنامه هستهای برجام، دولتمردان ما سیاست نگاه به شرق را به نوعی کنار گذاشته و نزدیکی به غرب را جایگزین آن کردند. همین مسئله موجب دلخوری برخی همپیمانان سنتی ما شد. حال با توجه به روی کار آمدن بایدن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده چقدر ممکن است این مسئله بر روند تدوین سند جامع همکاریهای مشترک ایران و چین اثرگذار باشد؟
اینکه که گفتید دولت پس از برجام نگاه به شرق را تغییر داد، خیلی درست نیست؛ چراکه این دولت از ابتدای روی کار آمدنش خط و مشی خود را در نزدیکی با غرب گذاشت. بر این اساس رابطه با اروپا و آمریکا محور کار قرار گرفت، تا جایی که رئیسجمهوری در هفت سال گذشته حتی یک بار هم سفری رسمی به چین و روسیه نداشت. این در حالی است که رؤسای جمهور دو کشور یاد شده به تهران آمدند و در عرف بینالمللی معمول آن است که در پاسخ به این سفر، اقدامی مشابه صورت میگرفت. از سوی دیگر نباید از یاد برد پس از خروج دولت ترامپ از برجام، کشورهای اروپایی که با سیاست دولت آمریکا علیه ایران مخالفت میکردند، در سکوت خبری از توافقهایی که در برجام وعده میدادند، عقبنشینی کردهاند. در این میان این تنها چین و روسیه بودند که با وجود فشار تحریمی واشنگتن همبستگی خود را با ما حفظ کردند. پس اکنون هم باید حواسمان باشد این رویکرد تحت تأثیر تحولات انتخابات آمریکا قرار نگیرد. یعنی اصلاً این دو موضوع ربطی به هم ندارد و دولت باید نشان دهد که استقلال در تصمیمگیری دارد و دوباره اشتباه صورتگرفته پس از برجام در بیتوجهی به شرق به امید مذاکره با دولت جدید ایالات متحده را تکرار نکند.
نظر شما