تحولات لبنان و فلسطین

جامعه دانشگاهی قیم مردم نیستند و نمی‌توانند دیدگاه‌های خود را به مردم تحمیل کنند اما می‌توانند با تزریق روح انتقادی به جامعه آن‌ها را در گزینش و انتخاب یاری کنند.

با تزریق روح انتقادی جامعه را در گزینش و انتخاب یاری دهیم/ غلبه تجاری ‌سازی کتاب بر تولید واقعی آن

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، نشست «نقش تفکر انتقادی در ترویج کتابخوانی» با حضور محسن حاجی‌زین‌العابدینی، ابراهیم خدایار و فواد مولودی عصر روز گذشته ۲۶ آبان در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

اصل و اساس تفکر انتقادی پرسش است

در ابتدای این نشست حاجی‌زین‌العابدینی با اشاره به ترویج کتابخوانی عنوان کرد: کلید ورود به تفکر پرسش است و اصل و اساس تفکر انتقادی بر این است که بتوان درباره هر مسئله ای پرسشی را مطرح کرد. کتاب عنصری ارزشمند و تمدن‌ساز است که به عنوان یکی از اجزای لاینفک زندگی بشر معرفی شده و همه کسانی که در زمینه ترویج کتابخوانی فعالیت می‌کنند به عنوان مروجان کتابخوانی شناخته می‌شوند.

وی در ادامه افزود: در شبکه‌های مروجان کتابخوانی بیشتر افراد به صورت مستقل کار می‌کنند و توان محدودی دارند و برهمین اساس بود که شبکه‌ای از افراد و سازمان‌های فعال در حوزه مروجان کتابخوانی شکل گرفت که البته عمده آنها داوطلبانه فعالیت می کنند و خوشبختانه تاکنون فعالیت‌های خوبی هم داشته است.

چگونه به تفکر انتقادی مجهز شویم؟

حاجی زین الدینی با اشاره به این که کتابخوانی فرد را مجهز به تفکر انتقادی می کند، گفت: همین مسئله باعث می‌شود فرد با  اعتماد به نفس بیشتری با مسائل برخورد و آنها را ارزیابی کند. از اولین مواردی که درباره تفکر انتقادی گفته می‌شود آموختن است که باید در مدارس و خانواده‌ها و در سطح جامعه مطرح شود. یکی از مهمترین مواردی که به تفکر نقاد کمک می‌کند کتابخوانی است که به معنای درست خواندن نه به معنای تکه تکه خواندن که به آن موزاییک‌خوانی گفته می‌شود و می بینیم که امروز در فضای مجازی پدیده ای به نام شبه مطالعه به وجود آمده که اطلاعات زیادی دریافت می کنید اما هیچ کدام از آنها عمق ندارد. مطالعه عمیق به معنای واقعی خواندن و فعالیتی پیوسته است که موجب بینش و تفکری مناسب در افراد می‌شود، در حالی که با پراکنده‌خوانی نمی‌توانیم به تفکر انتقادی و خلاق دست پیدا کنیم.

در ادامه ابراهیم خدایار اظهار کرد: ما با تغییر پارادیم در فرهنگ خود مواجه هستیم و می توان گفت این تغییر چند دهه قبل از انقلاب مشروطه ایران کلید خورد و با انقلاب مشروطه تکمیل شد. بنابراین هفت نسل ایران اندیشه تغییر پارادایمی را لمس کرده‌اند. اما پس از۲۰۰ سال تجربه در این پارادایم هنوز آن را به سبک زندگی خودمان وارد نکردیم و این جای شگفتی دارد.

گاهی تفکر انتقادی را شوخی می گیریم

وی در ادامه با اشاره به اینکه نخبگان ما می‌دانند به جای همه ‌چیز خواندن باید هنر هر چیزی نخواندن را یاد بگیرند، گفت: اما سوال اینجاست که چگونه می توان این مسئله را در جامعه رواج داد. بخش اعظمی از این مسئله به رفتار حاکمان برمی‌گردد و سهل گرفتن این شکل از اندیشه انتقادی و البته عدم ورود آن به نظام سیاسی باعث می‌شود ما این نوع زندگی را شوخی بگیریم.

اطلاعاتی که از شبکه‌های مجازی وارد ذهن می‌شود اندیشه ما را به محاق و تاریکی می‌برد

خدایار تاکید کرد: اینجاست که اندیشه انتقادی به یاری ما می آید و ما را از غرق شدن در دریای اطلاعات که گاهی مخرب و روح آزار است، نجات می دهد. زمانی که درست بخوانیم زبانمان گویا می‌شود اما متاسفانه اطلاعاتی که از شبکه‌های مجازی وارد ذهن می‌شود ما را دچار لکنت زبان می‌کند و اندیشه ما را به محاق و تاریکی می‌برد. جامعه دانشگاهی قیم مردم نیستند و نمی‌توانند دیدگاه‌های خود را به مردم تحمیل کنند اما می‌توانند با تزریق روح انتقادی به جامعه آن‌ها را در گزینش و انتخاب یاری کنند.

در بخش دیگری از این نشست نیز فواد مولودی با تاکید بر این که تفکر انتقادی مستلزم ایجاد زمینه‌هایی است، اظهار کرد: تفکر انتقادی نتیجه تفکر در سکوت است. صرف نظر از کتب‌درسی و کمک درسی، بحث بر سر تمرکز بر کتاب‌های علوم انسانی و ادبیات است و این سوال مطرح می شود که کارکرد این کتاب‌ها چیست. در روزگاری زندگی می‌کنیم که به دلیل فشارهای رسانه‌ای کتاب به عنوان منبع فضیلت تبدیل به یک کالا شکل شده است.

به گفته مولوی، به دلیل اینکه تولید و نشر کتاب با صنعت فرهنگی پیوند خورده و بحث سودآوری و تجارت در آن مطرح است، متاسفانه تولید به حاشیه رفته است. در حالی که در حوزه فرهنگ، نارسیسم فرهنگی امر بسیار مهم است و اگر تولید کتاب به خودشیفتگی نزدیک شود نتایج آن بسیار زیانبار خواهد بود. اگر در بحث تولید کتاب به این فضا رسیدیم دیگر به دنبال ترویج خودمان هستیم و متصل به خودشیفتگی فرهنگی شدیم و اینجا دیگر بحث لابی‌گری و پول مطرح است.

نمی توان میان تولید واقعی و شبه تولید به درستی تمایز قائل شد

وی تاکید کرد: تجاری‌سازی کتاب مسئله بسیار مهمی است و بحث بر سر این است که نمی توان میان تولید واقعی و شبه تولید به درستی تمایز قائل شد. متاسفانه تجاری ‌سازی کتاب بر تولید واقعی آن غلبه پیدا کرده است و وقتی تولید کتاب دچار این آشفتگی می‌شود نمی‌تواند مسیر خود را به‌ خوبی طی کند و کتاب‌های خوب در این میان گم می‌شود و اهالی این کار هم در مسیر گم می شوند.

مولوی در پایان خاطرنشان کرد: در فضای اقتصاد زده فراهم شدن زمینه انتقادی و خوانش انتقادی دشوار است. در این فضا فرهنگ روز به روز عقب‌نشینی می‌کند و کتابخوانی خود را در سبد کالای ما پس می زند که شاید این  جدی‌ترین آسیب در خوانش انتقادی است و در نتیجه کتابخوانی تسلیم سهل‌الوصولی صنعت معاصر می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.