حجتالاسلام دکتر محمدباقر پورامینی/ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
عبدالعظیم حسنی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) است و نسب ایشان با چهار واسطه به آن امام منتهی میشود. او را با اوصافی مانند عابد، امانتدار، باصراحت، دارای صداقت در گفتار، ناقلِ حدیثها و روایتهای بسیار، دنیاگریز، دینمدار و برخوردار از آگاهیهای گسترده در دین ستودهاند. ایشان جایگاه ممتازی نزد ائمه اطهار(ع) داشتند و محضر سه امام را درک کردند که در این باره چند نکته وجود دارد:
1. اگر تولد حضرت عبدالعظیم را بین سالهای ۱۷۰ تا ۱۸۰ ه.ق یا به طور مشخص در سال ۱۷۳ ه.ق بدانیم و به زمان شهادت امامرضا(ع) یعنی سال ۲۰۳ ه.ق بنگریم، پی میبریم که حضرت عبدالعظیم بیش از دو دهه از عصر هشتمین امام را درک کرده است. او افتخار داشت که در دوران حضور امامرضا(ع) در شهر مدینه، از محضرش نور معرفت برگیرد و از گفتار حیاتبخش ایشان بهره بَرد. حضرت عبدالعظیم بهجز توصیۀ راهگشا و سفارش اخلاقی معروفی که از امام دریافت کرد و مرحوم شیخ مفید آن را در کتاب اختصاص ذکر کرده است، از نامهای خبر میدهد که مأمون برای امام رضا(ع) نگاشته و از حضرت درخواست موعظه کرده بود. امام نیز در پاسخ چنین مرقوم کردند: تو در دنیایی قرار گرفتهای که از برای آن زمان معینی مقرر است و در آن عمل هر عملکنندهای قبول میشود. آیا نمینگری مرگ بر دنیا احاطه کرده و آرزوی آرزومندان را سلب کرده است. در ارتکاب گناهان و آنچه نفس بدان راغب است، شتاب میکنند ولی توبه را به آینده حواله میدهند. مرگ به سوی اهلش ناگهان سر میزند و غفلت از مرگ کار مردم خردمند و عاقل نیست.
2. حضرت عبدالعظیم از یاران صادق امام جواد(ع) نیز بود و در دوران حضور امام در مدینه از ایشان فیض برد. وی نقل میکند روزی از امام شنیدم که میفرمود: «مَا زَارَ أَبِی (علیهالسلام) أَحَدٌ فَأَصَابَهُ أَذًی مِنْ مَطَرٍ أَوْ بَرْدٍ أَوْ حَرٍّ إِلَّا حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّارِ» یعنی کسی که به زیارت پدرم نائل شود، و در راه زیارت به او آزاری مانند باران یا سرمایی یا گرمایی برسد، جز این نیست که خداوند پیکرش را بر آتش دوزخ حرام میکند.
3. حضرت عبدالعظیم از اصحاب امامهادی(ع) نیز به شمار میآمد. امام در سال 220 ه.ق جایگاه امامت را عهدهدار شدند و در مدت حضور مدینه نیز یاران متعددی از جمله حضرت عبدالعظیم از ایشان بهره میبردند و این ارتباط و دیدار پیوسته تا سال 233 ه.ق ادامه یافت؛ در این تاریخ امام به اجبار راهی سامرا شدند. در میان ویژگیهای متعدد حضرت عبدالعظیم در این مقطع، عرضه کردن اعتقادات از سوی وی در محضر امام است که میتوان آن را اوج بصیرت و روشنبینی وی دانست، زیرا در عصری که بسیاری ساز انحراف زده و عقاید کژی را بنا کردند، جمعآوری عقاید و پایبندی به آن ضرورتی انکارنشدنی بود تا این مجموعه عقاید اصیل پس از تأیید حجت الهی منشوری برای آیندگان باشد. در این منشور مجموعهای از باورها و حتی واجبات در زمینه احکام بیان شده است. توحید امضا شده از سوی امام با توحیدی که اصحاب حدیث و عالمانی که به شدت از سوی عباسیان حمایت میشدند، ارائه میکردند، تفاوت داشت؛ توحیدی محض و عاری از تشبیه و تجسیم.
امام هادی(ع) با دو هدف حفظ جان این یار جهادگر و همچنین بسط و نشر تشیع و حفظ ارتباط با شیعیان ایران، دستور فرمودند که حضرت عبدالعظیم به عنوان وکیل راهی ری شود. آن حضرت پس از استقرار عبدالعظیم در ری بر تثبیت و محوریت جایگاه وی اصرار داشت و دوستداران ایرانی خود به خصوص اهل ری را به مراجعه و آمد و شد با وی تشویق کرده و به دلیل فضای خفقان ایجاد شده از سوی عباسیان، آنان را از سفر به سامرا برحذر میداشتند. محور شدن عبدالعظیم حسنی در ایران نشان جایگاه خاص علمی اوست که امام بر آن صحه میگذارد. از جمله به ابوحماد رازی فرمودند: هر گاه برای تو مشکلی از مسائل دینی پیش آمد از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و جوابش را از او دریافت کن و سلام مرا به او برسان. این تعبیر به روشنی نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم(ع) در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که بر اساس اصول و قواعدی که از اهل بیت(ع) در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.
نظر شما