تشدید مجدد اختلافات مرزی در منطقه قرهباغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان که به گستردهترین نوع درگیریهای نظامی بین طرفین پس از 2016 تبدیل گشته و موجب کشته شدن صدها غیرنظامی و نظامی شده است، پس از نقض آتشبسهای متوالی در نهایت با میانجیگری روسیه به توافق صلح بین طرفین ختم شد. اکنون لازم است رویکرد و موضع بازیگران در سطح منطقه در زمینه این منازعه به طور خلاصه بررسی شود. پیش از همه باید نگاهی به رفتار روسیه انداخت که پس از فروپاشی شوروی همواره نفوذ و جایگاه خود را در امور و مسائل منطقه آسیای مرکزی و قفقاز حفظ نموده است. مسلماً برای بسیاری از ناظران بینالمللی سؤال است که چرا مسکو پس از وقوع این جنگ، بلافاصله به کمک متحد خود یعنی ارمنستان نشتافت. ارمنستان علاوه بر اینکه جزو 6 کشورعضو سازمان پیمان امنیت جمعی بوده و مسکو دارای یک پایگاه نظامی در خاک این کشور است، از جمله مهمترین متحدان روسیه نیز به شمار میرود. اما پس از آغاز درگیریها، روسیه با اینکه بر مبنای این پیمان میبایست با اعزام نیرو و ارسال سلاح در این جنگ به آنها کمک میکرد، ضمن تأمل و عدم تعجیل، طرفین را به حل این مناقشه به صورت مسالمت آمیز و مذاکره دعوت نمود. در این باره بهتر است به طور خلاصه روابط روسیه و آذربایجان را در چند سال اخیر مدنظر قرار دهیم. جمهوری آذربایجان بر خلاف بسیاری از کشورهای استقلال یافته از شوروی، در طول سالیان اخیر ضمن حفظ استقلال و فاصله از روسیه و نزدیکی بیشتر به غرب، هیچ گاه به طور رسمی رویکرد مخاصمهآمیز و ضد روسی را اتخاذ ننموده و همیشه مثالی بوده است برای اینکه چگونه میتوان سیاست خارجی کاملاً مستقل از روسیه را دنبال و در عین حال مناسبات با مسکو را در سطح خوبی حفظ کرد. در کنار این تنوعبخشی در حوزه سیاست خارجی، باکو طبق آمار SIPRI (مؤسسه بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم) بین سالهای 2008 تا 2018 حدود 24 میلیارد دلار برای سلاح و مهمات هزینه کرده که بسیاری از آنها را از روسیه خریداری نموده است. مورد دیگر اینکه کرملین از دولت کنونی ارمنستان که از طریق اعتراضات و تغییر رژیم با عنوان انقلابهای رنگی به قدرت رسیده، دل خوشی ندارد. ضمن آنکه در دولت پاشینیان، انتشار مقالات انتقادی علیه روسیه و به شدت در ستایش غرب رواج یافت. این روند غربگرایی همچنین در رسانهها و با ورود سازمانها و نهادهای خصوصی آمریکایی به ارمنستان، به خصوص آنهایی که توسط جورج سوروس که از حامیان انقلابهای رنگی شناخته میشود، بیشتر موجب ناراحتی و نگرانی مقامات مسکو شده است. بنابراین درست است که ارمنستان متحد روسیه است، اما جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز دشمن روسیه به حساب نمیآیند و مسکو ضمن دارا بودن روابط تجاری به خصوص در زمینه فروش سلاح هم به آنکارا و هم باکو، میتواند از همکاری با ترکیه در این زمینه موقعیت خود در سوریه را حفظ کند و همین طور بدون ضرر و زیان عمده در لیبی امور خود را پیش ببرد. اما مهمتر از همه این است که روسیه میتواند با همکاری و عدم مداخله مستقیم نظامی، اختلافات منطقهای را با محوریت و میانجیگری خود بین طرفهای درگیر و بدون دخالت و حضور آمریکا حل نماید. کم کردن نفوذ و حضور ایالات متحده در منطقه از اهمیت به مراتب بالاتری برای مسکو برخوردار است. چه بسا اگر کشور دیگری مانند گرجستان و اوکراین که از حمایت غرب برخوردارند، به ارمنستان حمله میکردند واکنش کرملین بسیار متفاوت میبود.
برای روسها، ارمنستان یک متحد، ترکیه یک همکار (هرچند از نوع سرسخت و مشکل ساز آن) و جمهوری آذربایجان کشوری است که بدون ایجاد مشکل جدی علیه منافع روسیه در قفقاز، روابط مناسبی نیز با آن داراست، بنابراین فعلاً این راهکار مسالمتآمیز بیشتر به منافع مسکو نزدیک است. هرچند به نظر میرسد مسکو حداقل به خاطر حفظ وجهه و جایگاه خود اجازه در دست گرفتن تمامی مناطق قرهباغ توسط باکو را ندهد و حتی با توجه به حضور و اعزام نیروهای افراطی و تروریست از سمت ترکیه که روسیه تجربه جنگیدن مقابل آنها را در سوریه دارد و در صورت ادامه حضور آنان اکنون در نزدیکی خانه و احتمال ایجاد ناامنی و بیثباتی مجدد از طریق آنها این بار در قفقاز، ممکن است به مقابله و برخورد مستقیم و شدید علیه ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز دست بزند.
نظر شما