قدس آنلاین: افشین علا از شاعران کشورمان در پی در گذشت حجتالاسلام راستگو شعری را با عنوان «همنشین کودکان» سرود که در ادامه میخوانید.
«قصههای راستگو به سر رسید
عمر راستگوی قصهها تمام شد»
تا به گوشم این خبر رسید،
بغض کهنهام شکست
مثل بچهها شدم
کودکان سالهای شصت...
رفتم از بزرگسالیام به کودکی
دیدم از صمیم جان
در اتاق کوچکی
پای حرفهای او نشستهام
پشت قاب شیشهای
پای قصههای راستگو نشستهام
او که بر تنش
جامه رسول پاک بود
پست و منصبی نداشت
هم نشین کودکان خاک بود
با گچ سفید و تخته سیاه
بچههای نسل انقلاب را
سوی روشنی روانه کرده بود
انس با کتاب را
بازی قشنگ کودکانه کرده بود
بچههای روستا و شهر و پایتخت را
پای تخته مینشاند
آیههای سخت را
مثل جرعههای آب
در گلوی کودکان تشنه مینشاند
در کلاس او
هرکسی برای شیطنت اجازه داشت
راستگو
در جواب بچهها به جای اخم
حرفهای تازه داشت
روی تخته سیاه
دست خط او که موج میگرفت
در میان خانهها
شور کودکانه اوج میگرفت
با گچی که جان نداشت
نقشهای زنده میکشید
هیچ کس در آن کلاس درس
ترس امتحان نداست
چون که او به جای ترس
طرح خنده میکشید
جای میله قفس، پرنده میکشید
بچهها به محض دیدنش
یا شنیدن صدای او
بارها ز خنده روده بر شدند
چشمهایشان ولی
با شنیدن حقایقی که پشت خنده بود
بارها ز اشک شوق پر شدند...
خوش به حال راستگو
در تمام عمر خود همان که خواست بود
کار خویش را رها نکرد
جز به آیهها و بچهها
اعتنا نکرد
حرفهای او اگرچه قصه بود
راست بود
انتهای پیام/
نظر شما