در حالی که دیروز 8 آذرماه سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری دانشمند هستهای کشورمان بود، اقدام تروریستی علیه شهید محسن فخریزاده و شهادت ایشان داغ دل مردم را تازه و تشدید کرد. وقوع چنین اقدامهای تروریستی در شرایط کنونی که ایران تصمیم به احیای صنعت هستهای خود گرفته است، نشان از برنامهریزی و تلاشهای تروریستها برای متوقفکردن برنامه هستهای کشورمان دارد. با اینحال، پیام رهبر انقلاب و دیگر مقامات و شخصیتها تأکید بر این موضع بود که پیگیری و حرکت در مسیر اقدامهای علمی دانشمندانی همچون شهید فخریزاده ادامه خواهد داشت. در اینباره، در گفتوگویی با فریدون عباسی، رئیس کمیسیون انرژی مجلس و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی کشورمان و از دوستان نزدیک شهید دکتر فخریزاده، به بررسی جزئیات و اهداف این حادثه تروریستی پرداختهایم.
از اقدامها و فعالیتهای شهید فخریزاده بگویید.
تخصص و تحصیلات ایشان در حوزه هستهای بود و تمامی مدارک و مدارج علمیشان تا مقطع دکترا، صرف همین موضوع شد. شهید فخریزاده 30 سال از صنعت هستهای کشور حمایت کرد و از همان ابتدا که برنامههای هستهای کشور در حال طرحریزی و تهیه بود، ایشان حضور داشت و یکی از عناصر کلیدی ایران در تهیه نقشه راه صنعت هستهای محسوب میشد.
علاوه بر آن، یکی از کارهای ایشان که مدیریت علمی سازمان پژوهشهای نوین دفاعی را برعهده داشت، تلاش برای ساخت واکسن کرونا بود. البته اقدامها و تلاشهای ایشان در حوزه هستهای بسیار بزرگتر از این اقدام است و ساخت واکسن تنها جزئی از کارهایی بود که ایشان در تشکیلات سازمان پژوهشهای نوین دفاعی انجام میداد.
شهید فخریزاده را پدر هستهای ایران مینامند. با اینحال، برخی در داخل این موضوع را مطرح میکنند که هدف از این ترور برای منصرف کردن ایران از نشستن سر میز مذاکره بود. تحلیلتان درباره این ادعا و جریان فکری چیست؟
کسی نمیتواند با اقدام به ترور، روی سیاستهای جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارد. سیاستهای ما ثابت و تحت هدایت رهبر معظم انقلاب است. قطعاً شورای عالی امنیت ملی نیز درباره اینکه مذاکرهای صورت بگیرد یا نه، بررسیها و نتیجهگیری لازم را خواهد داشت و در نهایت رهبری باید تعیین کنند باید مذاکرهای صورت بگیرد یا نه. که البته ایشان چند روز پیش به صراحت فرمودند دوباره با دشمن عهدشکن مذاکرهای در کار نخواهد بود. این خط اصلی ماست و ترورها تأثیری در پیگیری این سیاست ندارد. با نگاهی به گذشته و به ماجرای ترور شهید علیمحمدی، شهریاری و دیگران، باید گفت اینگونه اقدامها بیشتر با هدف تأثیرگذاری بر فضای افکار عمومی است تا در داخل کشور رعب و وحشت ایجاد کنند.
اهداف دشمنان از انجام چنین اقدامهایی روشن است. از نظر آنان، نیروهای متخصص و متبحر کشور نباید در پروژههای راهبردی نظام مشارکت و نقشآفرینی کنند و این هدف را با تطمیع، تهدید یا حتی تشویق دانشمندان کشور دنبال میکنند. زمانی هم که دشمنان میبینند این افراد همچنان پرقدرت متعهد به نظام جمهوری اسلامی ایران هستند و حاضر به همکاری با دشمنان خارجی نیستند و از فعالیتهای خودشان برای پیشرفت کشور دست برنمیدارند، به ترورهای کور دست میزنند. حتی سرویسهای جاسوسی خارجی گاهی اوقات سراغ افراد میروند و از آنها میخواهند از پیگیری اقدامها و تلاشها برای پیشرفت صنعت هستهای یا دفاعی کشور دست بردارند و یا با فرزندان آنها تماس میگیرند تا خانوادهشان آنها را از انجام اقدامها و طی کردن مسیر خدمت به مردم منصرف کنند. بنابراین دشمنان وقتی میبینند چنین افرادی در راه ایستادگی خود راسخاند، محاسباتشان به اینجا میرسد که فرد را حذف فیزیکی کنند تا در جامعه علمی رعب و وحشت ایجاد کنند. اینها حتی در اینکه چه زمانی اقدام به ترور افراد داشته باشند، برنامهریزی دارند و این را به گونهای تنظیم میکنند تا با سالگرد ترور دیگر دانشمندان مصادف باشد!
میبینید که ترور شهید فخریزاده با سالگرد ترور شهید شهریاری یا ترور شهید احمدی روشن با سالگرد ترور شهید علیمحمدی مصادف بود. نه تنها دشمنان برای اقدامهای خرابکارانهشان روزهای ایدئولوژیک مانند 15 شعبان یا روز قدس را انتخاب میکنند، ترورهای افراد مؤثر کشور را هم به تاریخهای خاصی موکول میکنند تا از اینطریق قدرتنمایی کنند. البته این ترورها اقدامهای کوری است و چندان هم برای آنان هزینهبر نیست؛ یعنی ما حتی اگر برای افراد محافظ هم بگذاریم باز آنها طراحی جدیدی انجام میدهند و میکوشند با بهرهگیری از فناوری و جاسوسهای نفوذی به جمعآوری اطلاعات بپردازند.
با اینحال، چنین اقدامها و ترورهایی در برنامه های راهبردی و کلی صنعت هستهای کشور تأثیری ندارد؛ زیرا ما تشکیلات داریم و متخصصان و دانشمندان تشکیلاتی کار میکنند. افراد آموزشهای لازم را دیدهاند و به افراد جدید نیز آموزش میدهند تا آنها هم تشکیلاتی کار کنند، در واقع هیچ فردی اطلاعات را در مغز خودش نگه نمیدارد؛ زیرا از آنجایی که ممکن است افراد در اثر مسائل مختلف از صنعت هستهای و تشکیلات جدا شوند یا همین ترورها رخ بدهد، باید مانع از آسیبدیدن پروژه شد.
در گذشته وقتی شهید علیمحمدی و شهریاری به شهادت رسیدند، شهید فخریزاده به اراده خداوند زنده ماند و کارهای نیمهتمام آن دو شهید را تمام کرد؛ موضوعی که دشمنان نیز آن را بهخوبی میدانند. میخواهم بگویم دانش هستهای پیش افراد نگه داشته نمیشود و در سیستم وجود دارد. اینها دانشی است که در جامعه رسوب کرده و به افراد مختلف انتقال داده شده است؛ بنابراین پیشرفت علمی کشور هیچگاه متوقف نمیشود و همانند تثبیت سیاسی یا سرزمینی به ثبات رسیده است. اگر تثبیت سیاسی با شرکت مردم در انتخابات مختلف و در سخت ترین شرایط همچون دوران جنگ یا کرونا انجام شده است، تثبیت فناوری هستهای نیز انجام شده و ما در حال حاضر دوران تثبیت علمی را سپری میکنیم. با اینکه در این زمینه در یک جنگ نهفته کار میکنیم، اما ما این دوره را تثبیت کردیم و بهزودی دستاوردهای علمی کشور برای همگان آشکار خواهد شد.
برخی عنوان میکنند این اقدام تروریستی در آستانه سالگرد شهید شهریاری با هدف خاصی صورت گرفت تا موجب ناامیدی و سرخوردگی مردم شود یا جسورتر شدن دشمنان را نشان دهد. نظرتان در اینباره چیست؟
دشمنان کشور در این مدت آسیبهای زیادی دیدهاند و باید پرسید چرا آنان به این نتیجه میرسند که سردار سلیمانی را شهید کنند. شهید کردن حاج قاسم در واقع نشانه ضعف آنان است و وقتی نمیتوانند در مقابل اقدامهای این سردار واکنش نشان بدهند و جلو او را بگیرند، دست به حذف فیزیکی میزنند؛ زیرا او نماد قدرت و عزت کشور و اتحاد ملی است. این در حالی است که باید گفت با حذف یک نفر تغییری در برنامهها و سیاستهای کشور رخ نخواهد داد. مسلماً در کشور بزرگی همانند ایران، کارها تنها به یک نفر وصل نیست و راه چنین افرادی حتماً ادامه خواهد داشت.
شهید فخریزاده در موضوع تخصصی خودش یعنی هستهای، همتراز سردار شهید قاسم سلیمانی در دفاع برونمرزی بود و ارزش زیادی برای جمهوری اسلامی داشت، اما باید گفت با شهادت ایشان، راه اقدامات علمی متوقف نمیشود زیرا آنان علم خود را به دیگران منتقل کردهاند و شاگردانشان راهشان را ادامه میدهند. افراد بسیاری در تشکیلاتی که ایشان مدیریتش را برعهده داشت، کار میکنند. متخصصان بسیاری با این تشکیلات مرتبط هستند.
اندکی پس از وقوع حادثه تروریستی، بسیاری از مقامات غربی حتی اسرائیلیها نسبت به آن واکنش نشان دادند و اطلاعاتی را درباره شهید فخریزاده مطرح کردند.آیا وقوع ترورها به دلیل ضعف نهادهای اطلاعاتی است یا نتیجه اعتماد به غربیها؟
از آنجا که ایران در منطقه و بخش زیادی از دنیا از دشمن فاصله گرفته و آن را برده است و آنها عاجز از رسیدن به ما هستند، در حال ایجاد اغتشاش و ناامنی در داخل کشورند و نارسایی ایجاد میکنند تا سیستم امنیتی را ضعیف جلوه بدهند، در صورتی که اینگونه نیست. سیستم امنیتی و حفاظتی ما قوی است و اقدامهای خودش را انجام میدهد. همین سیستم اطلاعاتی بود که ترور شهید فخریزاده را 15 سال عقب انداخت. در سال 87، یک تیم تروریستی اقدام به ترور شهید فخریزاده کرد، اما چون نیروهای امنیتی خوب کار کردند، توانستند از شهادت ایشان جلوگیری کنند. برای بنده نیز، تیم ترور سال 84 اقدام کرد اما موفق نشدند.
وقتی فضای امنیتی کشور به دنبال فتنه 88 آسیب دید و نیروهای امنیتی مجبور شدند به مهار فتنه 88 بپردازند، دشمن از این فرصت استفاده کرد و بر موج فتنه سوار شد و شهید علیمحمدی را ترور کرد تا این ترور را سیاسی جلوه بدهد. این در حالی است که شهید علیمحمدی، سرباز کشور و فردی علمی بود و در زمینههای مختلف فیزیک از جمله فیزیک هستهای فعال بود. در ماجرای شهید شهریاری هم وضعیت بدین صورت بود، یعنی تروریستها و حامیان آنها از بستر ضعف امنیتی که آنزمان برای مهار فتنه 88 پدید آمد، استفاده کردند و او را به شهادت رساندند. ما کشور قدرتمندی هستیم و اگر اقدامهای بازدارنده را انجام بدهیم و ذهن دستگاه اجرایی کشور روی اقدامهای بازدارنده متمرکز شود، مطمئناً این ترورها را نخواهیم داشت یا بسیار کم خواهد بود.
سؤال اینجاست که چرا مقامات و نهادهای مسئول در زمان مذاکرات و همکاری با آژانس انرژی اتمی و دیگر سازمانهای بینالمللی، اطلاعات دانشمندان هستهای کشورمان را به آنها میدهند که چنین ترورهایی را در پی داشته باشد؟
این دادهها بیشتر توسط افراد نفوذی و جاسوسها جمعآوری میشود که البته این جاسوس میتواند خودش مأمور آژانس انرژی اتمی باشد یا اینکه یکی از کارمندان عادی. این کارمند میتواند وقتی که به ایران میآید، اطلاعات را دریافت و جمعآوری کند و این اطلاعات جمعآوری شده را به سیستم اطلاعاتی آژانس انتقال دهد و در آنجا در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار بگیرد. در هر حالت، فرد مسئول جمعآوری دادههاست حالا یا آموزش جاسوسی برای این موضوع دیده یا کارشناسی است که اطلاعات جمع میکند و به آژانس تحویل میدهد. در هر صورت، اطلاعات آژانس انرژی اتمی کاملاً در اختیار سیستمهای امنیتی خارجی همانند آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس است. آنها بر سیستمهای مجامع بینالمللی تسلط دارند و اطلاعات خودشان را از آنجا میگیرند. بله، ما نباید سادهلوحانه این اطلاعات مهم را به این راحتی در اختیار افراد و چنین نهادهایی بگذاریم. حتی مقالات علمی هم که منتشر میشود، حاوی دادههای واقعی است که باید یک مرکز ملی داده برای کنترل انتشار چنین اطلاعاتی و در دسترس قرارگرفتن آنها برای دیگران تأسیس شود. زیرا همین دادههای بهظاهر ساده و کلی میتواند منبع اطلاعاتی باشد و از آن برای ضربه زدن به کشور استفاده شود.
به نظرتان بهترین راهبردی که جمهوری اسلامی ایران میتواند در شرایط کنونی درپیش بگیرد، چیست؟
بهترین کار این است که کشور بر اساس همان الگوی مقاومت پیش برود و جدای از آن نیز، مردم باید مراقب باشند که در آینده از ورود نیروهای غیر انقلابی به مناصب و نهادهای اجرایی جلوگیری کنند. اگر در آینده نیروهای غیر انقلابی و سازشکار، دستگاه اجرایی کشور را در دست بگیرند ما همچنان شاهد چنین اتفاقاتی خواهیم بود. مردم باید از این واقعه تروریستی هوشیار شوند و ببینند اقدامها و سیاستهای دشمن تغییری نداشته و ما جز با اقتدار و مقاومت نمیتوانیم با آنها روبهرو شویم. طبیعی است مقاومت هم هزینه دارد. البته دیدیم که تنشزدایی هم اینهمه هزینه داشت و خسارت بهبار آورد. بهتر است بر مبنای نظریه مقاومت پیش برویم و مقتدرانه از کشور دفاع کنیم. گرچه مقاومت هزینههای خودش را دارد، اما در آینده کشوری مقتدر و با عزتمندی بالا خواهیم داشت. تنشزدایی نتایج خودش را نشان داده است و این را مردم در زندگی خودشان بهتر درک میکنند.
انتهای پیام/
نظر شما