در این پیام اشاره شده: «حاج محسن عزیز دانشمند نظریهپرداز معتقد بود: فیزیک معاصر در حد مرزی علم حرکت میکند و آزمایش نشان میدهد گاهی ذره با اثرش هست و گاهی ذره نیست ولی اثرش هست و بنابراین باید از فیزیک ذرات و ارتباط ذره با ذره به فیزیک امواج شیفت داد. ذرات میتوانند از طریق امواج تبادل اطلاعات کنند».
ما در گفتوگو با حجتالاسلام خسروپناه، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از ماجرای این گفتوگوهای علمی در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع پرسیدهایم که در ادامه از نظر میگذرانید.
جناب خسروپناه! ضمن عرض تسلیت به شما، اجمالاً اگر صحبتی درباره شخصیت شهید فخریزاده در این ماجرا دارید بفرمایید تا بعد وارد بحث درباره پروژه ایشان در خصوص نسبت فیزیک و فلسفه شویم.
در آغاز سخن، شهادت دوست عزیز و فکور و دانشمندمان سردار رشید اسلام جناب حاج محسن فخریزاده را تسلیت عرض میکنم که انصافاً از چند جهت شهادت ایشان مظلوم است. یکی از جهات این است که به خاطر مسائل امنیتی، ایشان شخصیت شناخته شدهای بین مردم نبود.
خیلیها نمیدانند چه چیزی و چه کسی را از دست دادند. بعضی شهدای هستهای ما متفکر و نظریهپرداز بودند مثل شهید شهریاری و شهید علیمحمدی که انسانهایی فکور و نظریهپرداز و از روحیه عرفانی نیز برخوردار بودند، برخی از شهدای هستهای ما مدیر توانمندی بودند که شهید احمدی روشن از این دسته هستند. ایشان یک مدیر توانمند در راهاندازی سایت هستهای بوده و در این زمینه تلاش فراوانی کردند. شهید فخریزاده هم فکور و نظریهپرداز و هم مدیر توانمندی بود که هر مقولهای به او میدادند، تا رسیدن به نتیجه مدیریت میکرد. این ایام بحث کیت تست آزمایشگاهی ویروس کرونا و واکسن کووید 19 را به نتیجه رساندند و واکسن نیز به مرحله تست انسانی رسیده است. ایشان، مدیری توانمند و در عین حال صاحب فکر و اهل عرفان و معنویت و صفای باطن فوقالعادهای بود.
البته همه شهدای ما اینگونه هستند و اگر اهل معنویت و عرفان و تعلق به خدا نباشند، معلوم است که به شهادت نمیرسند. جمع این سه ویژگی در شهید فخریزاده، خیلی کمیاب است. ببینید دشمن چطور دقیق رصد میکند و چگونه شخصیتهای ما را میزند. البته بارها میخواستهاند شهید فخریزاده را ترور کنند ولی ایشان در حفاظت خاصی بود؛ هر چند این ایام ظاهراً حفاظتها کم شده بود ولی به هر حال ایشان تحت حفاظت بودند.
در جلساتی نیز که با ایشان داشتیم مجاز به فیلمبرداری و عکسبرداری نبودیم. چون پس از اینکه اسنادی به دست صهیونیستها افتاد، فهمیدند نفر اول دانشمند فکور اهل عرفان و صفای مدیرِ مدبر ایشان هستند و باید ایشان را مورد هدف قرار دهند. این نکته اولی بود که باید در مورد شخصیت ایشان عرض میکردم.
حالا وارد آن بخش از پیام شما شویم که از گفتوگوهایتان با شهید فخریزاده در نسبت فلسفه و فیزیک صحبت کرده بودید. پروژه فکری ایشان در این زمینه چه بود؟ من دیدم برخی از استادان به همین واسطه میگفتند میتوان ایشان را شهید علوم انسانی اسلامی نیز دانست.
نکته دوم اینکه خیلی نمیشود گفت شهید فخریزاده تخصص در علوم انسانی یا در فلسفه داشت؛ اما مطالعات خوب و عمیقی در مورد فلسفه داشت و همین سبب شده بود ایشان ابداع نظریههایی بکند. البته من تعبیر شهید علوم انسانی را هم نسبت به ایشان موجه میدانم و ایشان ذوق سلیمی [در این زمینهها] به کار بردهاند.
فقط میخواهم این زاویه دید را تکمیل کنم که شهید فخریزاده خیلی دغدغه داشت بین فیزیک و حکمت متعالیه پیوند برقرار کند.
وقتی به انجمن حکمت و فلسفه رفتم و ریاست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را پذیرفتم، ایشان در واقع سراغ ما آمد. من شناختی نداشتم. البته شهید قبلاً جلسات فلسفی در دانشگاه شهید بهشتی و جاهای دیگر داشتهاند ولی من ارتباطی با ایشان نداشتم.
رابطی فرستادند و بعد توفیق شد که در مؤسسه به محضرشان رسیدیم.
من دیدم ایشان واقعاً دغدغهمند و اندیشمند است و در حوزه فلسفه و فیزیک فکر کرده و نظراتی دارد. مشتاق شدم؛ ایدهای نیز [از قبل] داشتم که فلسفههای مضاف را در مؤسسه فلسفه راهاندازی کنم که راه انداختیم و البته پس از ما نیز این فعالیتها تعطیل شد.
یکی از جلسات و دورههای ما فلسفه و فیزیک بود که هم مدرسه تابستانه برگزار شد و ایشان هم افاضاتی داشتند و هم جلسات خصوصیتری با جمعی از فضلا و محققان فلسفه علم و فلسفه اسلامی داشتیم. حتی کسانی را که در مباحث فلسفی سکولار میاندیشیدند نیز دعوت میکردیم. مرحوم آقای فخریزاده که آن موقع با اسم مستعار آقای محسنی ایشان را میشناختیم، این سؤالها را آنجا مطرح میکرد که آیا این فلسفه اسلامی که به ملاصدرا رسیده و پس از ملاصدرا شرح و بسط پیدا کرده است، میخواهد به همان مقدار بماند یا با محیط اطرافش تعامل داشته باشد؟ به هر حال ما با علوم انسانی و علوم تجربی مواجه هستیم و غربیها نیز پیوند وثیقی بین فلسفهشان و فلسفه مدرن و علوم تجربی برقرار کردهاند، ولی در فلسفه ما هنوز همان مقولات عشر مطرح است، جوهر و عرض مطرح است و فلسفه اسلامی با این مقولات درگیر نشده است. حالا علامه طباطبایی بحث انرژی دارد که مثلاً انرژی را میتوانیم جوهر بدانیم یا خیر؟ شهید فخریزاده ذهنهای مخاطبان را درگیر میکرد که ببینیم این مفاهیمی که امروزه در فیزیک مدرن مثل موج، ذره، انرژی، حرکت به معنای فیزیک کوانتوم مکانیک و حتی حرکت به معنای فیزیک کلاسیک نیوتونی مطرح است، چه نسبتی با مقولات فلسفی دارند. آیا با حذف این مقولات که حذف عقلی نیست، میتوانیم مقولات جدیدی را کشف و استخراج کنیم؟ اینها خیلی بحثهای جدی است.
بحثهای مفصلی نیز در مورد ماده در فیزیک و ماده در فلسفه داشتیم. ماده و هیولای اولی و هیولای ثانی در فلسفه چه نسبتی با ماده در فیزیک دارند؟ شاید ساعتها بحث میشد و ما ماده فلسفی را توضیح میدادیم و ایشان ماده فیزیکی را توضیح میداد و حتی بحثهایی درباره اینکه ماده در فیزیک کلاسیک و ماده در مکانیک کوانتومی چه نسبتی دارد حاکم میشد. در آن جلسات اساتید فرهیختهای حضور داشتند مثلاً استاد دکتر محمد مهدی طهرانچی که الآن رئیس دانشگاه آزاد اسلامی هستند و قبلاً رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودند و سپس بعضی از دیگر اساتید فیزیک که ما از دانشگاههای دیگر جمع کرده بودیم؛ گاهی اوقات در برخی از این نشستها، چهرههای فرهیختهای از اصفهان تشریف میآوردند و در گفتوگوها مشارکت میکردند.
یک بحث دیگری نیز که در آن جلسات مطرح میشد، بحث عدم قطعیتی بود که مکانیک کوانتومی مطرح کرده است. برخی، از اصل عدم قطعیت نتیجه میگیرند اصل علیت دیگر منتفی است، بهخصوص با تفسیری که در واقع تفسیر کوپنهاگی مطرح بود، برخی این نتیجه را میگرفتند. حالا البته دو لازمه در این عدم قطعیت مترتب بود، یکی نفی علیت به معنای فیزیک نیوتونی و دیگری نیز علیت به معنای فلسفی.
خدا رحمت کند آقای فخریزاده میفرمود اصل عدم قطعیت اگر نفی علیت به معنای فیزیک نیوتونی بکند، هیچ اشکالی ندارد و آن به راحتی موجب رشد علم نیز دید. [ایشان اعتقاد داشت] اگر نفی علیت فلسفی بکند خطرناک و نادرست است و حتماً باید به نقد آن پرداخت. در واقع دغدغه دکتر فخریزاده رابطهای بود بین فلسفه رئالیستی که ملاصدرا و علامه طباطبایی -حالا فلسفه رئالیست دیگر حوزه مباحث معرفتشناسی را نیز شامل میشود- مطرح کرده بودند با مباحث کوانتوممکانیک. بحثهای جدی درباره نیروی الکترومغناطیس، بحث موج، ذره و اینها در آن جلسات مطرح میشد و حتی بحثی که بنده در پیامی که به خاطر درگذشت ایشان منتشر کردم، ایشان بارها میگفت فیزیک معاصر در حد مرزی علم است، خیال نکنید [فیزیک معاصر] حرف نهایی را زده است، هنوز خیلی ابهام و پرسش دارد و ما فیزیکدانان و فیلسوفان میتوانیم این فیزیک را جلوتر نیز ببریم. وقتی ایشان این مباحث را مطرح میکرد در یکی از جلسات یکی از اساتید نقد میکرد و میگفت اینطور نیست و ایشان گفت یعنی من باید شهید شوم تا شما از من بپذیرید؟ یعنی اینقدر اصرار داشت.
این جمله را در جلسهای که خودتان بودید، مطرح کردند؟
بله، بعد زمانی به من فرمودند شما میبینید در آزمایشها گاهی اوقات ذره هست و اثر خودش را هم میگذارد و اثر هم دارد و یک وقت هم ذره نیست و اثرش هست. این معلوم میشود فیزیک ذرات که ارتباط ذره با ذره را بیان میکند، باید یک پارادایم شیفت نسبت به فیزیک امواج پیدا کند، یعنی ذرات میتوانند از طریق امواج تبادل اطلاعات کنند. شما وقتی این بحث را در جمع فیزیکدانان مطرح میکنید خیلی حرف نو و ابتکاری است و اصلاً میتواند مبنای یک پارادایم جدید در فیزیک باشد. به هر حال، شهید فخریزاده بخش عمدهای از وقتش درگیر کارهای اجرایی بود و اگر تمام وقتش را برای مباحث علمی میگذاشت یک نظریهپرداز در فیزیک میشد. ایشان چنین ظرفیتی را به لحاظ علمی و فکری داشت.
این گفتوگوها چه سالی برگزار شد و تعداد این جلسات را به خاطر دارید؟
عرض میکنم که طول کشید. دقیقاً خاطرم نیست از کی شروع شد ولی در سال 90 و 91 که مؤسسه رفتیم، از همان اوایل این جلسات برگزار شد و تا همان اواخری که ما در مؤسسه بودیم یعنی سال 97، جلسات مرتب برگزار میشد. البته گاهی دو سه ماهی به تعطیلی میانجامید ولی بعد نیز که ما از مؤسسه آمدیم، ارتباطمان را حفظ کردیم.تلاش ما این است که گفتمان عاطفی مانع دیدن ابعاد دیگر این شهید بهخصوص تلاشهای ایشان در این حوزه نشود. با این تفاسیر آیا میتوان تلاش ایشان برای تعامل میان فیزیک معاصر و فلسفه را یک حرکت تمدنی به حساب آورد؟
قطعاً شهید فخریزاده شهید تمدنساز بود، درست است که همه شهیدان در تمدنسازی نقش داشتهاند ولی به جرئت میتوانیم بگوییم شهید فخریزاده به لحاظ جامعیتی که داشت، شهیدی بود که در مسیر تمدن نوین اسلامی به شهادت رسید.
نظر شما