اسماعیل امینی، شاعر، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در گفتوگو با گروه فرهنگی قدس آنلاین با اشاره به خاطرهای از حضور در جلسه شعر عاشورایی و دیدار با شهید محسن فخریزاده اظهار کرد: اربعین سال گذشته یک جلسه شعری در سازمان پژوهش وزارت دفاع که شهید فخریزاده رییس آن بود، برگزار شد و اغلب شرکتکنندگان نیز کارکنان همانجا بودند که فعالیت ادبی داشتند و برخی هم شعر میگفتند و جلسه شعر عاشورایی را ترتیب داده بودند. مجری این جلسه یکی از دوستان شاعر ما بود که من و آقای سعید بیابانکی را دعوت کرد و ما هم به آن محفل رفتیم و شعرخوانی کردیم.
رفتار بیآلایش و به دور از تظاهر شهید فخریزاده
وی در ادامه به حضور شهید فخریزاده در این جلسه اشاره کرد و گفت: ایشان هم آمدند و در این جلسه حضور پیدا کردند اما نکته عجیب آن بود که رفتارشان، رفتار ریاستی نبود و ما فکر کردیم یکی از کارکنان همان جا هستند. حتماً دیدهاید وقتی مسؤولین وارد محفل و جلسهای میشوند چندین نفر آنها را همراهی میکنند و چند نفر جلوتر و چند نفر پس از آنها میآیند و جایی را برایشان خالی میکنند اما ایشان خیلی ساده و بی تکلف آمدند و کنار دیگر حاضران در سالن نشستند.
این شاعر یادآور شد: خاطرم است پس از پایان جلسه هم ما را صدا کردند و کنار هم نشستیم، چای خوردیم و درباره ادبیات صحبت کردیم و همان جا متوجه شدم که ایشان با فضای ادبیات و شعر بسیار آشناست و مانند بقیه مدیران نیست که همینطور تشریفاتی به جلسه آمده باشند.
علاقه شهید فخریزاده به شعر و شاعری
امینی تأکید کرد: شهید فخریزاده هم شعر را خوب میشناخت، هم با شاعران بزرگ آشنایی داشت. قیصر امین پور و سیدحسن حسینی را میشناختند، درباره ساعد باقری و سهیل محمودی صحبت کردند و از مرحوم احمد زارعی یکی دو خاطره تعریف کردند و گفتند زمانی که جوان و دانشجو بودند در جلسات شعر حوزه شرکت میکردند و ... . برخورد ایشان با ما بسیار دوستانه بود و خطاب به ما گفتند من شما را میشناسم و شعرهایتان را دنبال میکنم و علاقهمند به شعر هستم و البته گاهی هم شعر میگویم.
این مدرس دانشگاه به روحیات شهید فخریزاده و علاقه وافرش به شعر اشاره کرد و گفت: برای من بسیار جالب بود فردی که استاد فیزیک است چطور اینقدر به شعر و ادبیات علاقهمند است! به ویژه با شغل پرمشغله، علمی و نظامی که ایشان داشتند این که به شعر هم علاقهمندند برای من بسیار قابل تأمل بود. ضمن این که متوجه شدیم این جلسه شعری که ایشان در فضای تحت مدیریتی خودشان دارند صرفاً یک جلسه تفریحی و تفننی نیست و ماجرا برایشان خیلی جدی است، چون ایشان آن را خیلی جدی گرفتند و علاقهمند به فرهنگ بودند و طبیعتاً جلسه شعر هم از جدیت خاصی برخوردار بود.
امینی تأکید کرد: رفتار و روحیه ایشان به عنوان کسی که معاون وزیر بود برای من بسیار جالب بود؛ کسی در این رده شغلی قرار دارد اما اینقدر دوستانه و خاکی مانند بچههای جبهه و جنگ که تعینات زندگی روزمره را ندارند، با ما رفتار میکند.
وی تصریح کرد: چند روزی از آن جلسه شعر گذشت و یادم افتاد که کارت ملیام را در انتظامات آنجا جا گذاشتهام. رفتم که کارت را بگیرم مسئول انتظامات گفت ایشان(شهید فخریزاده) به ما گفتهاند هر زمانی که شما برای گرفتن کارتتان آمدید به دفترشان بروید. من هم نزد ایشان رفتم و دیدم کارت ملی من پیش خودشان است و به ایشان گفتم شما چرا به زحمت افتادید؟ ایشان در پاسخ گفتند من این را نگه داشتم که وقتی آمدید این کارت را از انتظامات بگیرید، همینطور نروید! بیایید پیش من و اینجا قدری با یکدیگر صحبت کنیم. ایشان به من محبت کردند و ساعتی با یکدیگر صحبت کردیم و از این نظر رفتارشان برای من بسیار دلنشین بود.
آدمهای معنوی و خداشناس حتماً لطافت روح دارند
این مدرس دانشگاه درباره شرایط کاری جدی و نظامی شهید فخریزاده و علاقه ایشان به فضای روحنواز ادبیات و شعر گفت: کسی که روحیه لطیف دارد میتواند زیبایی را درک کند و سراغ ادبیات برود، البته برعکس این مسئله صادق نیست که ادبیات موجب شود که روحیه فرد لطیف شود. من در روزگار جنگ سرباز بودم و میدیدم رزمندگانی که در شرایط سخت عملیات قرار داشتند در گوشه سنگر برای خودشان یک گلخانه کوچکی درست کرده بودند و گل پرورش میدادند و هستههای خرما را میکاشتند. اساساً انسان نیازمند زیبایی و لطافت است و فرقی نمیکند در چه شرایط یا شغلی باشد به ویژه آدمهای معنوی و خداشناس حتماً لطافت روح دارند.
امینی ادامه داد: من گمان میکنم کسانی که افتخار شهادت را پیدا میکنند از قبل لیاقتش را داشتهاند و شهادت یک حادثه اتفاقی نیست، بلکه آن آدم آسمانی است و اهل این دنیا نیست. شهید فخریزاده از این دست افراد بود.
به گفته امینی، این آدمها آسمانی هستند، من دیدهام برخی افراد گرفتار القاب و عناوینی مانند رییس، مدیرکل و آقای دکتر و ... هستند. بر سرمزار آیتالله بهجت نوشته «العبد محمدتقی بهجت» و در رساله ایشان هم همین عنوان ذکر شده و این تنها عنوانی است که برای خودش قائل بوده است. البته این عنوان بزرگی است و آدمهای معمولی آن را نمیفهمند. سر مزار شهید سلیمانی نیز به وصیت خودشان «سرباز» نوشتهاند. من گمان میکنم کسانی که شهید میشوند لیاقتش را دارند و این لیاقت قبلاً احراز شده است و از رفتارشان میتوان آن را فهمید.
این شاعر تاکید کرد: همانطور که میدانید کلمه شهید در قرآن کریم اصلاً به معنی کشته راه خدا نیامده و مقصود از آن «گواه» است، اینها در واقع چراغ راهنما و پرچم هستند. برخی از آدمها تظاهر به فرهیختگی میکنند اما آدمهای بزرگ بخشهای مختلف وجودی خود را چندان آشکار نمیکنند. به طور مثال من ساعتی را با یک استاد برجسته فیزیک به گفتوگو گذراندهام اما گویی با یک دوست نزدیک و صمیمی صحبت کردهام و او آشکار نمیکند که چه رتبهای دارد اما من دیدهام که آدمهای معمولی اگر اطلاعات کمی درباره موضوعی داشته باشند طوری صحبت و رفتار میکنند که مراقب خودت باش و متوجه باش که من چقدر اطلاعات دارم و این خیلی بد است اما در حال حاضر میان بسیاری افراد رایج شده است.
از بزرگان غفلت میکنیم
وی در واکنش به شهادت این دانشمند بزرگ گفت: از یک سو شهادت برای هرکسی اتفاق بیفتد عنایت خداوند و رستگاری بزرگ است، اما از سویی دیگر ما درباره بزرگانمان غفلت داریم و این غفلت فقط غفلت نظامی و امنیتی نیست و متاسفانه ما همواره گمان میکنیم از این شخصیتهای برجسته بسیار داریم.
وی در ادامه متذکر شد: چرا که اینها اهل عرضه کردن خودشان نیست و این خسارت بزرگی برای ماست و برخی این خسارتها هم قابل جبران نیست و شاید برای دلداری خودمان بگوییم خداوند متعال جایگزین میکند، البته قطعاً جایگزین میکند اما به سادگی نیست و بقول حافظ، «گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/ آری شود ولیک به خون جگر شود». بنابراین دوباره پروردن کسی مانند سردار سلیمانی، شهید فخریزاده و ... آسان نیست و بسی دشوار است. من گمان میکنم باید نسبت به این مسائل حساسیت بیشتری نشان دهیم و نباید اجازه دهیم دشمن به سادگی به ما خسارت وارد کند.
چرا صدایی از محافل روشنفکری درنمیآید؟
وی در پایان تصریح کرد: شما ببینید تهمتهایی مانند تروریست و اینکه ما در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت میکنیم و ... را مکرر به ما وارد میکنند اما همه این رفتارها را خودشان دارند. رییس جمهور یک کشور رسماً میگوید که من دستور دادم سردار نظامی اینها را ترور کنند و آشکارا این را بیان میکند و جالب است که از محافل روشنفکری ما هیچ صدایی نیامد و هیچ کس نگفت این اقدامی تروریستی و وحشیانه است، هیچکس نگفت این عمل مخالف حقوق بشر و دخالت در امور بین الملل و مخالف قانون است و همه آنها لال شدند!
انتهای پیام/
نظر شما