خانوادهای آبرومند اما بی بضاعت که ساکن منزل استیجاری در محلات حاشیه شهر هستند، ولی زورشان به تورم و بیکاری فصلی نرسیده و با وجود اینکه سالها از زندگی مشترکشان میگذرد، هنوز سرپناهی ندارند. بهناچار دست به ساخت غیر اصولی منزل میزنند که بیش از پیش گرفتار میشوند ...
هر چند در ماههای اخیر، متولیان آستان قدس رضوی در کنار نهادهای متولی امر حاشیه نشینی دست به دست هم دادهاند تا باری از حاشیه شهر مشهد سبک کنند و راهی برای تغییر الگوی شهرنشینی و دوری از افزوده شدن به ضخامت این حاشیههای بیشتر از متن پیدا کنند، ولی تا رسیدن به نتیجه، کارهای بسیاری برای حمایت و دستگیری از این قشر کم برخوردار باید صورت پذیرد. مدیریت امور مجاورین آستان قدس رضوی با کمک خادمیاران کانونهای خدمت رضوی نسبت به شناسایی مشکلات و امدادرسانی به این اقشار وارد عمل شده است.
چند نشانی دورتر از برخورداری
در منتها الیه منطقه پنجتن، جایی که دیگر بعد از آن، خبری از منازل مسکونی با شکل و شمایل شهری نیست و باغها با دیوارهای کاهگلی اطراف خانهها پیداست، نشانی زمینی را گرفته ایم که خادمیاران رضوی مشغول خدمت در آن هستند. دو هفته است که عملیات ساختمانی شروع شده و حالا دیگر چهار دیواری و سقف سرپا شده و از بیرون، نمای یک خانه به خود گرفته است.
آقای ناظری مانند غالب ساکنان حاشیه شهر از قشر زحمتکش و کارگر است. برای همین معطل نمینشیند و خودش مشغول انجام توکاریهای داخلی است. مصالح ساختمانی همه جای بنا به شکلی درهم و برهم به چشم میخورد که این نابسامانی، ماجرای گرفتاری اهالی این خانه را بازگو میکند.
۱۳ سال از زمانی که «ناظری» توانسته با حداقل سرمایه اش، زمین این ملک را آنهم در بیرونی ترین نقطه شهر مشهد بخرد، گذشته. زمینی که مثل بسیاری از املاک این منطقه، خارج از محدوده مجاز طرحهای شهرداری است و این مشکل موجب شده ساکنان این منطقه در آرزوی خانه دار شدن باقی بمانند.
با دیدن اوضاع نا بسامان منزل، نخستین پرسشی که به ذهن هر بینندهای میرسد، این است که چرا صاحبخانه اول فصل سرما را برای خانه سازی انتخاب کرده که جواب آقای ناظری به خوبی روشن میکند که گرفتاری و تنگدستی راه چارهای برایش نگذاشته بود.
او تعریف میکند که امسال عرصه بر او و خانواده ۶ نفره آنها تنگ شد و با وجود تورم و بیکاری فصلی دیگر توانی برای کرایه خانه نداشت. این بود که به هر وسیله ممکن تلاش میکند تا مجوز ساخت منزل را بگیرد. با بودجه اندک در اختیارش که نیمی از آن پولِ پیشِ خانه استیجاری و بخشی وام است، اول فصل سرما برای ساختن زمین با یک بنای ناکاربلد دست به کار میشود، ولی به خاطر ساختوساز غیر اصولی و مقاوم نبودن ستونهای بنا، در حالی که مشغول کار بودند، سقف و دیوارها فرو میریزد و همه تلاششان برای ساخت خانه در حداقل زمان ممکن بر باد میرود.
آواری که اسباب خیر شد
با همه این اوصاف، حال و روزش را که میپرسیم، با حرف هایی پر امید میگوید: خدا را شکر. همین که اول کار این اتفاق افتاد و الحمدلله خسارت جانی ندادیم، خدا را شکرگزارم. این اتفاق میتوانست پس از ساختن کامل بنا بیفتد و بیشتر ضرر کنم. این گرفتاری، زمینه خیر و کمک خادمان آستان قدس رضوی برای ساختن خانه ما را به وجود آورد. امیدمان به خداست، همه چیز بالاخره درست میشود.
وی در ادامه کمی از شرایط خانوادگی خود برایمان تعریف میکند: پدر چهار فرزند هستم که کوچکترین آنها تنها ۸ ماهه است. فقط چند روز برای خالی کردن خانه اجارهای وقت داریم و باید در همین سرمای نزدیک زمستان، یک اتاق از خانه را به سروسامانی برسانیم تا زن و فرزندانم را دوباره زیر یک سقف جمع کنم. الان اسباب و اثاثیه را به منزل یکی از دوستان برده ایم. خودم کارگر روزمزد هستم و به خاطر ساختن این خانه نمیتوانم مرتب سر کارم بروم، برای همین پسر ۱۵ ساله ام به جای من سر کار میرود تا روزگار را بگذرانیم.
با اینکه آقای ناظری با همه فراز و نشیبهای سرنوشت دست و پنجه نرم میکند و حقیقتاً نقطه روشن و امیدوارکنندهای در داستان زندگی اش به چشم نمیآید، ولی نگاهی امیدوار و شخصیتی متوکل دارد. او، همسر و چهار فرزندش به رزقی کم و حلال قناعت کرده اند و این اتفاق ناخوشایند هم نتوانسته خللی به باورهایش وارد کند. در کمال تعجب، با خندهای بر لب شوخی هم میکند و میگوید: خدا را شکر که در همین مراحل اولیه سقف پایین آمد والا اگر بعد از تکمیل بنا این اتفاق میافتاد، به سرنوشت «نقیِ پایتخت» دچار میشدیم که سقف
خانه اش پایین آمد!
میخندد که: همین آوار بهانهای شد که عنایات حضرت رضا(ع) شامل حال من و خانوادهام بشود.
مأمن گرمی برای خانواده
علی پاکدل هفت سالی است که مسئول گروه جهادی مساکین الفاطمه(س) است و همراه گروه اش راههای دور و نزدیک زیادی برای خدمت به اقشار آسیب دیده طی کرده و گره از مشکلات زیادی گشوده اند. دو سال هم از پیوستنشان به جمع کانونهای خدمت رضوی در منطقه مسکونی انتهای پنجتن میگذرد. مانند شهرتش، دلی مهربان و بی ریا دارد و به سنت جهادگران، پر تلاش و گریزان از معرفی شدن. از صفر تا صد ماجرای این خانواده محروم را مثل خیلی دیگر از مردمان شریف اما کم توان این منطقه میداند.
پاکدل توضیح میدهد که چطور از روز نخست وارد قصه زندگی خانواده ناظری شده و چه ماجراهایی تا امروز پشت سر گذاشتهاند: همسر آقای ناظری نامهای را در مسجد محل به دست من رساند و خواهان کمک آستان قدس رضوی بود. وقتی به محل خانه آمدیم با شرایطی اسفبار از سقفی که فرو ریخته بود، مواجه شدیم. بلافاصله پیگیرمهیا کردن مصالح ساختمانی، تأمین بودجه برای خرید مایحتاج و به خط کردن نیروهای خادمیار و جهادی منطقه شدیم.
او اضافه میکند: تاکنون بخشی از مصالح ساختمانی و نیروها را از دفتر امور مجاورین آستان قدس تأمین کردیم و کمکهای مشارکتی آستان قدس رضوی و خیران زمینه ساخت منزل تا این مرحله را فراهم کرده و همچنان عملیات ساختوساز ادامه دارد. امیدواریم به قدری کار سریع پیش برود که خانه تا شب سرد و بلند یلدا آماده و مأمن گرم این خانواده همشهری باشد.
نظر شما