اسماعیل هاشمآبادی را دیروز میشد با جستوجوی هشتگ «صدخرو» در شبکههای اجتماعی پیدا کرد؛ آن هم به واسطه پستی که گذاشته بود درباره قهرمان زن سالهای دفاع مقدس. او که از فعالان فرهنگی شهرستان سبزوار است، متنی نوشته درباره ظرفیتهای مردمی سالهای دفاع مقدس. در اینجا برشی از این متن مبسوط را میآوریم.
... چرا پس از حدود ۳۰ سال که از جنگ تحمیلی می گذرد، مردم هیچ اطلاعی از نقش راهبردی زنان در دفاع مقدس ندارند؟ مادران از پختن نان و کلوچه و مربا تا بافتن شال و کلاه و ژاکت و حتی شستن لباس های رزمندگان و... را با اشتیاق و بدون ذره ای چشمداشت انجام دادهاند، ولی در کمتر کتابی از حضور و نقش آن ها حرفی زده شده است. مادران مقاومی که در هر شهر قلب تپنده ایستادگی بودهاند، امروز کجایند و چه میکنند؟ اگر دوره پنجم جشنواره عمار نبود مردم کجا لهجه یزدی ننه عصمت را می شنیدند و تلاش می کردند نخودی در آش جنگ مدافعان حرم بیندازند؟ ... یکی دیگر از سوژه هایی که او هم به ظرفیتی ملی تبدیل شد تا بتواند افکار عمومی را به سمت زندگی انقلابی ببرد و نقش زن مسلمان را در جامعه اسلامی در یک روستای دورافتاده نشان دهد، خیرالنسا بود. خیرالنسا نماینده مادربزرگی مهربان و دلسوز است که سال های جنگ، پایگاه بزرگ پشتیبانی را در روستای صدخرو سبزوار به کار می اندازد و بدون هیچ چشمداشتی برای رزمندگان جبهه، مادری میکند. او می گوید برای اینکه نان رزمندگان را تهیه کنم، حتی گدایی هم کردهام. او که نماینده یک زن آگاه و مؤمن است غرور خود را زیر پا میگذارد تا برای رزمندگانی که فرزندان خود میداند، بهترین خوردنی و پوشیدنی را تدارک ببیند.
او هم خبر شهادت را به همسران شهدا می دهد، هم از خانواده های شهدا سرکشی میکند. کمک های مردم را برای جبهه جمع کرده و پس از تفکیک آن ها برای جبهه ارسال می کند. هم زندگی خودش را اداره میکند و هم برای رزمندگان نان و کلوچه و مربا می پزد. شال و کلاه را در پایگاه پشتیبانی جنگ میبافد و برای رزمندگان لباس می دوزد. هم خودش از قبل اذان صبح برای جنگ کارش را شروع می کند و هم همه زنان روستا را برای جبهه بسیج کرده است. پسرانش را به جبهه می فرستد و دخترش را همراه شوهرش راهی سوسنگرد میکند. حتی وقتی مناطق عملیاتی نیاز به حضور زنان دارد، چارقدش را سرش میکند و دو سه نفر از زنان روستا را برمیدارد و به جنوب و جبهه می رود.
رابطه خیرالنسا و پشتیبانی جنگ رابطه گلاب و قمصر است، رابطه زیره و کرمان. صدخرو برای خیرالنسا مرکز دنیاست. او هر کاری از دستش برمیآمد کرد تا از همان صدخرو تمام سلاح های پیشرفته دنیا را در مقابل ایران به زانو در بیاورد. خیرالنسا نماد ایستادگی و عظمت و بزرگی مادران ایرانی است. او مام میهن است.
از زبان کلوچهها
خیرالنسا با زبان کلوچههایش حرف می زند. دست هایی که کلوچه های جنگ را پخته است، برای عماریون کلوچه می پزد. حتی کارگردانی کلوچه خیرالنسا را نمیخورد تا به خانه ببرد و همه اعضای خانواده به تبرک طعم آن را بچشند... انقلاب نیاز دارد خیرالنسایی که هشت سال بیمزد و مواجب جنگیده و فرمانده زنان پشتیبانی جنگ بوده، از محاسن و عظمت انقلاب بگوید. حرفهای خیرالنسا و صحبتهای همه مردمی که برای اسلام ایثارگری کردهاند، از ظرفیت ها و ذخیره های انقلاب است.
نظر شما