محمدعلی منفرد در سال ۱۳۳۳ در روستای حاجیآباد از توابع تبادکان مشهد به دنیا آمد. در ۶ سالگی پدر خود را که کشاورز بود از دست داد. پس از فوت پدر تا دوم دبیرستان به تحصیل پرداخت و پس از آن به علت سختیهای تحصیل به ناچار مشغول به کار شد. او از همان دوران کودکی و نوجوانی در مراسم مذهبی و سیاسی شرکت میکرد و اخلاق حسنه، فروتنی و تواضعی که داشت برای همه مثالزدنی بود. او در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و حاصل آن یک فرزند پسر بود.
روایت شهادت
مرضیه اخوان نیان، همسر شهید منفرد در مورد شخصیت او میگوید: ما سه سال با هم زندگی کردیم که ماحصل این زندگی فرزندی به نام محسن است که در زمان شهادت شهید منفرد یک سال و هشت ماه سن داشت. محسن ۶ ماهه بود که به رشت رفتیم. آن زمان تازه از کارخانه قند بیرون آمده و کار جوشکاری انجام میداد که برای جوشکاری کارخانه کرم ابریشم رشت به او پیشنهاد همکاری دادند اما با وجود اینکه در رشت بودیم اما آنجا نیز دست از فعالیت برنداشت و در کنار کار به فعالیتهای ضد نظام شاهنشاهی میپرداخت. پس از بازگشت به مشهد دهه اول ماه محرم از پنجم تا روز عاشورا در منزل روضه داشتیم. روز تاسوعا با هم به میدان شهدا رفتیم. درست همان لحظهای که جوانان انقلابی میخواستند مجسمه شاه را پایین بکشند، محمد نیز به سمت مردم رفت و تا بعدازظهر از او هیچ خبری نداشتم. همان روز عصر محمد برای پخت آش نذری به کمک آمد، برای هر که میشناخت آش برد گویی نذری را بهانهای برای خداحافظی خود قرار داده بود.
او به ماجرای روز شهادت شهید منفرد نیز اشاره کرده و بیان میکند: صبح در بیمارستان امام رضا(ع) تحصن بود و محمد تا شب خانه نیامد. دلواپس شده بودم اما به دلیل حکومت نظامی بودن کاری از دستم برنمیآمد. صبح همه جا را گشتیم اما خبری از او نبود. به خانه مادرم که رفتیم، مادرم گریه میکرد. گفت از بیمارستان خبر آوردند که محمد تیر خورده و بیمارستان بستری شده است. به اتفاق مادر، برادر و شوهر خواهر همسرم به بیمارستان رفتیم که متوجه ماجرا شدیم. آنها به اصرار من را به خانه فرستادند و گفتند که شب کنار محمد هستیم. دلم شور میزد به همین دلیل ساعت ۸ و نیم شب با خواهرم مجدد به بیمارستان برگشتیم. داخل اتاق همسرم که رفتیم کسی آنجا نبود. محمد مدام میگفت از من راضی باش و بعد که پرسیدم چه شده محمد که این طوری شدی سراغ آیتالله مرعشی را از من گرفت زیرا خود را سپر قرار داده بود تا گلوله به آیتالله مرعشی اصابت نکند. زمانی بسیار کوتاه پس از بیرون آمدن ما، خبر شهادت او را به ما دادند.
همسر شهید منفرد با بیان اینکه روز پس از شهادت نگذاشتند محمد را تشییع کنیم، یادآور میشود: آن روزها برف بسیار زیادی باریده و رژیم شاه نیز مانع برگزاری مراسم بود به همین دلیل دو روز پس از شهادت همسرم را تشییع کردند. با این حال تشییع جنازه او چنان پرشور برگزار شد که تا آن زمان به جز تشییع جنازه علما کسی با این جمعیت تشییع نشده بود. او در مراسمی با حضور پرشکوه مردم از بیمارستان امام رضا(ع) تشییع شد و پس از طواف حرم رضوی در بهشت رضا(ع) و در جوار پاک دیگر شهدای انقلاب آرام گرفت.
نظر شما