هر سال کیک و شمع و برف شادی در قاب تصویر تنها خاطره ای است که از این روز ثبت می شود اما این تمام ماجرا نیست و باید گفت تولد روزنامه یک خاطره نیست.
امسال بر خلاف سال های گذشته خبری از همایش نیست زیرا همه به دلیل رعایت فاصله اجتماعی به جای جمع شدن در پهنای سالن اجتماعات «تفریق» شدند.
شمع ها روشن می شوند به یاد خبرنگاران جوانی که خود را به آب و آتش زدند تا خبری داغ و پر سوز بنوسیند.
حالا در آستانه ۳۴ سالگی موی بسیاری از خبرنگارانش به سپیدی گرائیده؛ سفید تر از برف شادی که بخواهد در این مراسم جولانی دهد و یا در برابر این پیشکسوتان عرضه اندامی کند.
در مراسم تولد امسال خبرنگاران در حالی می خندند که هیچ مسئولی تفاوت لبخند و تلخند آن ها را از پشت ماسک ها تشخیص نمی دهد اما از روی خط های پدیدار شده در گونه ها که حالا تاپیشانی ها پیشرفته است می توان خط و ربط مشکلات روزنامه نگاری را از روی این نقش و نگار ها خواند.
اینجا یکی رزمنده است و عکس هایی از توپ و تانک و مین دارد که خودش حماسه ای شنیدنی است، اینجا خبرنگارانی داریم که روزشان را با هیئت دولت و شب را در کنار کارتن خواب ها سر می کنند! همکاران جان سخت تری هم پیدا می شود که حتی از شرکت در عملیات های انتحاری برای ثبت یک عکس هم دریغ نکرده و شهید زنده محسوب می شوند.
اینجا جانباز هم به سبک خودمان داریم مانند مهدی قدمی که برای چاپ روزنامه یکی از دستانش را زیر تیغ دستگاه برش جای گذاشت.
اینجا همه کتک خورده مسئولان و زمین خورده مردم هستند و اینجا پر از خاطراتی است که تنها در قاب یک تصویر و یک خاطره نمی گنجد.
پایان جشن تولد همیشه با خاموشی شمع ها است همان طور که مهدی مقدسی مدیر عامل سابق قدس؛ مریم زنگنه خبرنگار سرویس اجتماعی، محمد سرخوش مسئول اتاق تلکس و یا حسین پور حسین خبرنگار ادب و هنر شمع حیاتشان در همین کسوت و پیشه به خاموشی گرائید.
برش های کیک بشقاب ها را پر می کند و پس از دقایقی خالی می شود اما رد شیرینی و شکلات های آن از بشقاب پاک شدنی نیست مانند همان همکارانی که بازنشسته شدند و در حالی که از این روزنامه رفتند اما حلاوت یاد و خاطرشان از ذهن ما پاک شدنی نیست.
تولد در روزنامه قدس یک خاطره نیست بلکه هزاران خاطره است که می توان برای آن کتاب ها نوشت!
نظر شما