تحولات لبنان و فلسطین

در سال‌های گذشته تماشاچیان تلویزیون همیشه ساعتی از شب‌های بلند زمستان را میهمان برنامه‌های سرگرمی تلویزیونی بودند. برنامه‌هایی که هر چند همیشه موفق نبودند اما در زمان خود توانسته بودند، گرما و هیجان را به خانه‌های مردم بیاورند.

جای خالی برنامه‌های خاطره‌ساز

امسال با وجود محدودیت‌های کرونایی بیش از گذشته مردم محبوس در خانه نیازمند برنامه‌های سرگرم‌کننده هستند اما آمارها و ارقام نشان می‌دهند که تلویزیون همچنان در تولید کارهای سرگرم‌کننده که به دل مخاطب بنشیند، ناتوان است. مسابقه‌ها و برنامه‌هایی که با سر و صدای فراوان می‌آیند و پس از پخش چند قسمت توقعات مخاطبان را برآورده نکرده و بی سر و صدا به کارشان پایان می‌دهند، یکی از نشانه‌های ناتوانی دست اندرکاران سرگرمی در تلویزیون است. در ادامه نگاهی به دلایل این ناتوانی خواهیم انداخت.

مسابقه اینجا مسابقه آنجا مسابقه همه جا

در دهه گذشته پس از موفقیت چند برنامه گفت‌وگومحور سوزن برنامه‌سازان تلویزیون روی تاک‌شوهای شبانه گیر کرد و این برنامه‌ها به شکل‌های مختلف در شبکه‌های تلویزیون ساخته شدند، حالا هم پس از موفقیت چند مسابقه تعاملی به بهانه تعامل با مخاطب و جذب مشارکت مردم بیشترین برنامه‌ای که در تلویزیون دیده می‌شود، مسابقه‌های تلویزیونی است. در ابتدا این شبکه نسیم بود که به دلیل شعار اصلی شبکه‌اش که ساخت سرگرمی است به این گونه برنامه‌ها روی آورد اما در حال حاضر شبکه سه بیش از سایر رقیبان به این فرمت توجه کرده و سایر شبکه‌ها هم دنباله‌رو همین دو شبکه هستند و ایده‌های تکراری این دو را چندباره و چندباره کپی می‌کنند. درست است که مسابقه‌های تلویزیونی همیشه جزو برنامه‌های پربیننده بوده‌اند و در دهه ۶۰ برنامه‌هایی بودند که خاطره‌ساز شدند اما این برنامه‌ها مدتی است بیننده خود را از دست داده‌اند. به نظر می‌رسد حتی برنامه‌ای مانند «عصر جدید» که در دوره اول مورد توجه مخاطبان قرار گرفت در این سال کرونایی و سبک زندگی جدید مردم چندان به نیازهایشان نزدیک نیست، به خصوص که این برنامه‌ها با چالش تولید هم درگیر شده و دچار فراز و نشیب هم بوده‌اند.

هر چه پرزرق و برق‌تر بهتر

ظاهراً سازندگان برنامه‌های تلویزیونی مدتی است بر این باورند که هر چه پول بیشتر پخش کنند، موفق‌تر خواهند بود. نشان این موضوع ساخت مسابقات تلویزیونی با دکورهای عجیب و غریب و هزینه‌های سنگین است. منتقدان این برنامه‌ها موفقیت چشمگیر مسابقه‌ای ساده و قدیمی را به رخ سازندگان می‌کشند و عنوان می‌کنند که دکورهای عظیم و کارهای عجیب و غریب کمکی به جذب مخاطب نخواهد کرد. درست است که سازندگان برنامه‌های تلویزیونی در محیطی بی‌رقیب فعالیت می‌کرده و مخاطبان جز انتخاب آن‌ها به ظاهر چاره دیگری نداشتند اما بی‌رقیب بودن آن‌ها تنها دلیل موفقیت آن آثار نبودند، به نظر می‌رسد سازندگان در دهه ۶۰ به مردم نزدیک‌تر بوده و بیشتر از امروزی‌ها زبان مخاطب را می‌فهمیدند و براساس نیازهای او برنامه‌سازی می‌کردند. مسابقه‌های رنگ و وارنگ تلویزیون مصداق میهمانی‌های پرزرق و برقی را دارند که خالی از صفا هستند و به همین خاطر در خاطره میهمان نمی‌مانند.

سلبریتی‌بازی جواب می‌دهد

با وجود مخالفت‌های بسیار اهالی فرهنگ دست‌اندرکاران و برنامه‌سازان تلویزیون هنوز بر این باورند که با آوردن سلبریتی‌ها می‌توانند مخاطب را پای برنامه‌هایشان آورده و آن‌ها را سرگرم کنند، باوری که با ورود ستارگانی مانند محمدرضا گلزار در نقش مجری شروع شد و در ادامه احتمالاً به دلیل کمبود بودجه به گزینه‌هایی کم‌فروغ‌تر مانند پوریا پورسرخ ختم شده است. هر چند این روند در ابتدا برای بینندگان تلویزیون جذاب بود و آن‌ها محض کنجکاوی هم که شده برای دیدن سلبریتی‌ها تلویزیون را روشن می‌کردند اما در ادامه حنای مجریگری سلبریتی‌ها با نابلدیشان بی‌رنگ شد. بدون شک تبحر و بلدی یک مجری یکی از مهم‌ترین فاکتورهای موفقیت یک برنامه گفت‌وگومحور یا مسابقه سرگرم‌کننده است. جالب اینکه تولیدکنندگان در نمایش خانگی هم دست به دامان همین ترفند شده که به عنوان مثال در برنامه «هم رفیق» برای اجرا به سراغ شهاب حسینی رفته‌اند. اجرای ضعیف شهاب حسینی نشان داد وقت آن رسیده تولیدکنندگان برنامه‌ها دست به دامان ترفند جدیدتری بزنند.

کپی می‌کنیم، پس هستیم

«کپی می‌کنیم، پس می‌توانیم برنامه بسازیم» به نظر می‌رسد این شعار تمام سازندگان برنامه‌های سرگرمی چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش خانگی است. کپی کاری‌های مداوم سازندگان این دست برنامه‌ها آن قدر آشش شور شده که دیگر مخاطبان هم به آن واکنش نشان نمی‌دهند. نشان به آن نشان که در زمان پخش سری اول «دورهمی» مردم و منتقدان همگی به کپی بودن این برنامه واکنش نشان دادند اما حال کار به جایی رسیده که در مورد مشابه مانند مسابقه «سیم آخر» خود سازندگان به این کپی‌کاری اذعان می‌کنند و هیچ کس هم متعجب نیست و نمی پرسد چرا؟ به نظر می‌رسد آنچه بیش از پیش جایش در برنامه‌های سرگرمی خالی است اندکی خلاقیت و سر سوزنی نوآوری است. چرا مدیران سیما به جای ریختن پول پای سلبریتی‌ها قدری از همین سرمایه را خرج اتاق فکر و گروه‌های ایده‌پروری نمی‌کنند تا شمه‌ ای از خلاقیت وارد این برنامه‌ها شود و ما نیازمند کپی از نمونه‌های جهانی نباشیم.

پناه بردن به گزینه‌های موفق قبلی

در خبرها آمده است که برنامه‌های موفقی مانند «قند پهلو» و «رادیو هفت» به مناسبت شب یلدا به تلویزیون باز خواهند گشت. از سوی دیگر مخاطبان هر چند وقت یک بار خبر بازگشت برنامه «خندوانه » را می‌شنوند و پخش مجدد «دورهمی» هم مدام در دستور کار قرار می‌گیرد. سازندگان این برنامه‌ها هم معمولاً برای مخاطبان و مدیران تلویزیون کلاس می‌گذارند و دستمزدهای نجومی درخواست می‌کنند، کسی هم در این میان نمی‌پرسد که براساس چه فاکتوری این برنامه‌ها قرار است به تلویزیون بازگردند؟ با توجه به سرعت تغییرات و تحولات اصلاً بعید نیست که این برنامه‌ها قدیمی شده و در دوره جدید اصلاً به دل مخاطبان ننشینند.

درس اخلاق پیشکش

در آخر باید گفت یک برنامه تلویزیونی الزاماً نباید آموزنده باشد و می‌تواند صرفاً بیننده‌اش را سرگرم کند اما سازندگان این برنامه‌ها به این ویژگی بی‌اعتنا هستند. مسابقات و برنامه‌ها و این روزها حتی سریال‌های تلویزیونی ما کمتر جنبه سرگرمی دارند و عمدتاً به بینندگانشان درس اخلاق می‌دهند و آکنده از شعار و مطالب تکراری و پیش پا افتاده هستند. این نکته هیچ ربطی به محدودیت‌های صدا و سیما ندارد چون در نمونه مشابه شبکه نمایش خانگی هم مجری برنامه‌ها در بین حرف‌هایش مدام به ما درس اخلاق می‌دهد و می‌خواهد همین طوری با هم رفیق باشیم و از زندگی لذت ببریم و کسی هم در این میانه نیست که یقه سازندگان محترم را بچسبد که شما کارت را درست انجام بده و آن یک ساعت سرگرمی را که قرار بود بسازی درست بساز ما به فکر بقیه ساعات شبانه‌روزمان هستیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.