دومین دور گفتوگوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان در شرایطی آغاز میشود که تاکنون فرمول و یا برنامه مشخصی برای تقسیم قدرت از سوی دو طرف ارائه نشده است. با توجه به مواضع و دیدگاههای مطرح شده در داخل و خارج از افغانستان میتوان به سه مدل و یا فرمول پیشنهادی در این زمینه اشاره کرد. نخست فرمول سهیمسازی طالبان در قدرت و ساختار فعلی افغانستان است، مدلی که پیش از این همواره مورد تأکید و اصرار دولت کابل بوده و در مذاکرات صلح با حکمتیار به کار گرفته شده است. با وجود اصرار مقامات کابل واضح است که این فرمول برای صلح با طالبان قابلیت اجرایی ندارد؛ چرا که در وهله نخست تواناییها و قدرت سیاسی و نظامی طالبان و حکمتیار قابل قیاس نیستند و طالبان، خود را اگر نگوییم بالاتر، دستکم همتراز با دولت ارزیابی میکنند. در کنار این موضوع، نکته مهم دیگر این است که طالبان به لحاظ فکری و عقیدتی با نظام و ساختار فعلی افغانستان مشکلات اساسی دارند و پذیرش قرار گرفتن در زیر چتر چنین نظامی از سوی آنها دور از ذهن است. اما بر اساس دومین فرمول، اقدامهای همزمانی در راستای برقراری آتشبس و تشکیل یک دولت موقت انجام میگیرد. این الگو مطلوب و مورد نظر طالبان و پاکستان بوده و در داخل افغانستان نیز حامیانی همچون گلبدین حکمتیار دارد. ایالات متحده نیز در مقطعی که ترامپ به دنبال حل و فصل شتابزده بحران افغانستان و خروج سریعتر نیروهایش از این کشور بود، از این ایده پشتیبانی میکرد. اصرار نسبت به عدم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تا حد زیادی از همین رویکرد سرمنشأ میگرفت. اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان و برخی جناحهای سیاسی داخلی، به شدت با چنین رویکردی مخالف هستند و در این رابطه به تجربیات گذشته و به ویژه وقایع پس از دوران حکومت نجیبالله استناد میکنند. سرانجام در مورد تقسیم قدرت فرمول سومی هم مطرح است که در ماهیت تشکیل دولت موقت، اختلافی با فرمول دوم ندارد اما به لحاظ زمانبندی و مرحلهبندی اجرایی با گزینه قبلی تفاوتهای اساسی دارد؛ تداوم گفتوگوها در شرایط ادامه جنگ و تشکیل دولت موقت پس از حصول یک توافق نهایی و همهجانبه دو ویژگی بارز این مدل است. به نظر میرسد که موفقیت اجرایی این مدل در پایان دادن به جنگ داخلی ۵۰ساله کلمبیا، پیش از این مورد توجه دولت افغانستان قرار گرفته، چنان که چند سال پیش حمدالله محب، مشاور فعلی امنیت ملی و سفیر وقت افغانستان در آمریکا از سفر به کلمبیا و بهرهگیری از تجربیات صلح در این کشور سخن گفته بود. اظهارات اخیر حفیظ منصور در مورد پذیرش تشکیل حکومت موقت از سوی کابل هم با این برداشت همخوانی دارد. نگرانی از وقوع جنگهای داخلی مشابه دهه ۷۰ شمسی، کشورهای منطقه و حتی پاکستان را نیز بر آن داشته که از هر گونه شتابزدگی در فروپاشی ساختار کنونی این کشور پرهیز کنند. در نهایت در چنین فرمولی از یکسو مذاکرات صلحی پیچیده، طولانی و بسیار متمایز از آنچه در بن رخ داد در راه است و از سوی دیگر تا طی مراحل نهایی این مذاکرات نمیتوان به برقراری آتشبس و توقف خشونتها چندان امیدوار بود.
۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۰
کد خبر: 734908
نظر شما