سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد در ساعات پایانی روز دوشنبه (۱۵ دی ماه) در حالی برگزار شد که کمتر نشانی از آن شکوه، شور و حال دورههای اولیه داشت و بیشتر شبیه یکی از برنامههای عادی تلویزیونی بود که جذابیت چندانی برای مخاطبان نداشت. برنامه تلویزیونی شبهای هنر که روزهای دوشنبه به کتاب و کتابخوانی اختصاص دارد، این هفته به موضوع جایزه ادبی جلال آلاحمد اختصاص یافته بود و این همه آن چیزی بود که دست اندرکاران جایزه ادبی جلال آلاحمد برای مراسم اختتامیه آن اندیشیده بودند.
البته این همه ماجرا نبود که سردی و کسالت را به این رویداد بزرگ ادبی وارد کرده بود. رویدادی که میتوانست سال به سال به شکوه و رونق خود بیفزاید اما متأسفانه سال به سال سرد و بیروح شده است و حالا کمتر کسی هیجان روز و ساعت اختتامیه آن را دارد. اما این همه پسرفت از کجا نشأت میگیرد و چه کسی یا چه کسانی باعث و بانی افول این جایزه ادبی هستند. پاسخ دادن به این پرسش شاید در وهله نخست آسان به نظر نرسد اما با کمی تأمل در اهداف این جایزه و دورههایی که سپری کرده و نتایج و شرایطی که در پی داشته، پاسخ برخی پرسشها پیدا میشود.
اهداف این جایزه از همان ابتدا بزرگ و ستودنی بود؛ «ارتقای زبان و ادبیات ملی ـ دینی» از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو. البته با این تبصره و توضیح که تنظیم ضوابط و ارائه مشوقهای مربوط به این جایزه باید در راستای تولید فکر ادبی ـ هنری اسلامگرا و تقویت روحیه انتقادی ـ علمی نسبت به ترجمههای موجود ادبی و هنری باشد. دایره قالبهای ادبی مورد داوری هم در ابتدا چندان گسترده و بزرگ نبود و شامل داستان بلند و کوتاه، نقد ادبی و کتابهای مستندنگاری و تاریخنگاری بود و نکته کلیدی که نام این جایزه را از همان ابتدا سر زبانها انداخت، میزان و ارزش مالی جایزه ادبی جلال آلاحمد بود که در زمان خود یک نوع بدعتگذاری هم محسوب میشد؛ نشان ادبی جلال آلاحمد به علاوه ۱۱۰ سکه بهار آزادی ارزش جوایز نفرات اول هر کدام از رشتههای این جایزه بود. این تعاریف در آییننامه جایزه ادبی جلال آلاحمد آمده و در ابتدا قرار بود سرمشق همه دورههای برگزاری این جایزه باشد اما به مانند بسیاری از طرحها و آییننامهها در کشور ما که در فرایند اجرا دچار تغییرات متعددی میشوند، جایزه ادبی جلال آلاحمد هم وقتی وارد فرایند اجرایی شد، تغییرات را به خود دید و سال به سال از اهداف اولیه و مادههای آییننامه دور شد.
یکی از نشانههای آشکار دور زدن آییننامه از همان دورههای اولیه، کاستن از ارزش مالی جایزه بود که معلوم شد قرار نیست هر سال ۱۱۰ سکه به هر یک از برگزیدگان هر یک از رشتههای مورد داوری داده شود. منابع مالی سال به سال محدود میشد اما دستاندرکاران جایزه توجیه دیگری را جایگزین میکردند. دمدستیترین توجیه دستاندرکاران جایزه این بود که هیچ کتابی در رشته مورد نظر واجد شرایط دریافت این جایزه نیست. به عنوان مثال، در بخش رمان یا داستان کوتاه معمولاً فهرستی از کتابهای راه یافته به مرحله نهایی اعلام میشد اما در روز اختتامیه در برخی رشتهها اعلام میشد بنا بر نظر هیئت داوران هیچ یک از کتابهای راه یافته به مرحله نهایی شایستگی دریافت این جایزه را ندارد. رویکرد ناخوشایندی که امسال هم به نوعی تکرار شد و در بخش «داستان بلند و رمان»، هیئت داوران این دوره هیچ کتابی را به عنوان برگزیده انتخاب نکردند و فقط کتاب «اوراد نیمروز» اثر منصور علیمرادی را «شایسته تقدیر» دانستند. این یعنی در بخش داستان بلند و رمان هیچ کتابی شایستگی دریافت جایزه اول و ۱۱۰سکه را ندارد. اما اتفاق بدتر از این هم امسال در جایزه جلال آلاحمد افتاد و آن، نظر عجیب و غریب هیئت داوران بخش «داستان کوتاه» بود که اعلام کردند امسال نویسندگان بخش داستان کوتاه حتی شایسته تقدیر هم نیستند. توجیه این داوران به نوعی نمکپاشی بر زخم نویسندگانی بود که در بدترین شرایط، چراغ این قالب ادبی را روشن نگه داشتهاند.
در چنین شرایطی هیئت داوران بخش «داستان کوتاه» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد با اتفاق نظر اعلام کردند مجموعههای داستان کوتاه رسیده به دبیرخانه، دارای ساختار و محتوای قابل قبولی از نظر ویژگیهای فنی و تکنیکی داستان کوتاه نیستند، بنابراین انتخاب برگزیده یا شایسته تقدیر جایزه ادبی جلال آلاحمد از بین آثار رسیده به دبیرخانه این رویداد ادبی فاقد توجیه فنی و حرفهای است. این نوع برخورد میتواند پیامدهای ناگواری در بازار کتاب ایران داشته باشد و جایگاه این جایزه با آن همه هزینه و تبلیغات زیر سؤال میرود که این اتفاق در حال وقوع است.
نظر شما