دشمن برای رسیدن به مقاصد پلید خود از هیچ کاری دریغ نمیکند و همه چیز را با هم خلط میکند تا مخاطب خود را منحرف کرده و از معارف اهل بیت(ع) دور کند. اینجا نیز مقام تکوین و تشریع را با هم خلط کرده و جاهلانه یا مغرضانه در صدد تخریب اعتقادات شیعه هستند، در حالیکه در این باب، شیعه در دو مرتبه سخن میگوید و نباید این دو مرتبه با هم خلط شود.
شیعه امام خود را واسطه فیض میداند، یعنی واسطه بین خدا و مخلوقات. به این معنی که هر گونه امداد، رحمت، برکت و قدرتی از سوی خداوند به بندگانش یا سایر موجودات جهان هستی میرسد از طریق آنان است، همانند آبهای آشامیدنی خانههای یک شهر که همه از طریق شاه لوله اصلی میگذرد. این لوله عظیم آبها را از منبع اصلی دریافت میکند و به همه جا میرساند. بنابراین وجود انبیا و ائمه اطهار(ع) در مرتبهای قرار دارند که شایستگی دریافت فیض از خداوند متعال را بیواسطه دارند و دیگر موجودات که فاقد آن مرتبه هستند، تحت ولایت آنها که در طول ولایت خداوند و به اذن اوست، قرار گرفته و کسب فیض میکنند. در این رابطه امام صادق(ع) فرمودند: «بنا أثمرت الأشجار و أینعت الثمار و جرت الأنهار و بنا ینزل غیث السماء و ینبت عشب الأرض...: به واسطه ما درختان میوه میدهند و میوهها به بار مینشینند و نهرها جاری میشود، و به واسطه ما باران آسمان میبارد و گیاه زمین میروید».
از طرفی یکی از فلسفههای غیبت امام زمان(عج) ترس از کشته شدن توسط ظالمان عالم بیان شده است، به طور مثال امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ لِلْقَائِمِ ع غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ إِنَّهُ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ: برای قائم قبل از اینکه قیام کند، غیبتی وجود دارد، عرض کردم: برای چه؟ فرمود: زیرا او میترسد -و با دست اشاره به شکمش کرد- یعنی از کشته شدن میترسد» به عبارت دیگر ایشان چون آخرین ذخیره الهی و آخرین امام بودند، باید زنده میماند تا بتواند وعده خداوند را در دنیا محقق کند، و بهترین راه زنده ماندن او غیبت از مردم بود.
اینجا سوالی مطرح است و آن اینکه اگر آسمان زمین و دشت و دمن در اختیار امام است، پس چرا باید از کسی بترسد و واهمه داشته باشد و چرا از ترس جانش غایب شده است؟ لذا در پاسخ به این سوال میگوییم:
این دو مطلب در دو مرتبه هستند و مقام واسطه فیض بودن امام در مرتبه تکوین است. یعنی همه چیز در مقام تکوین و خلقت در دست امام است، اما مطلب دوم در مقام تشریع است. یعنی خداوند اراده کرده که امور عالم بر اساس اسباب و مسببات و با روال عادی جریان پیدا کند، یکی از این امور عادی آزادی و اختیار انسان است، یعنی انسان سبب و علت اعمال و رفتار خود است و در دایره اعمال و رفتار خود آزاد است و خدا نباید جلوی این آزادی را بگیرد و اگر مانع عمل انسان شود، مخالف نظام اسباب و مسبب است.
یعنی انسان آزاد است و بر طبق این آزادی میتواند هر کاری بکند، حتی کشتن امام معصوم، بر این اساس خداوند جلوی این آزادی در عمل را از انسان نمیگیرد تا در آخرت بر اساس همین آزادی در عمل او را بازخواست کرده پاداش دهد یا عذاب کند.
بنابراین در مقام تکوین، نفس کشیدن و حرکات قاتل امام نیز در دست خود امام است، اما مانع او نمیشود تا نظام خلقت دنیا و آزادی انسان مختل نگردد. لذا امام برای اینکه کشته نشود باید مسیر عادی را طی کند و از انظار غایب شود، چرا که آنان یازده امام دیگر را به شهادت رسانده بودند، اما دشمن با خلط مقام تکوین و تشریع، شبهه را طوری مطرح میکند که خواننده را سردرگم کرده و با خود همراه کند.
نظر شما