قدس آنلاین: تاریخ جهان شکوه و عظمت مسلمانان را در اداره جهان و آن هم در اوج حکومت اسلامی و گسترش امپراتوری آن به تصویر کشیده است. مسلمانان با توسعه در حوزههای مختلف علمی مهارتی به ویژه در علوم، پزشکی، فیزیک، نجوم، علوم اجتماعی، فرهنگ، اقتصاد، امور اجرایی و حکومتداری تاثیرات گسترده و برجستهای خلق کردهاند. با این حال، مشکلات داخلی و بروز رفتارهای مشکلساز از سوی مسلمانان، منجر به کاهش تلاش برای به اوج رساندن جلال تمدن جهانی اسلام شد.
در عصرفناوری اطلاعات و سایر علوم مدرن، مسلمانان میبایست شکوه و عظمت امت را در میان سایر تمدنهای جهانی بازسازی کنند. در عین حال، مسلمانان علاوه بر پایندی به مسائل دینی و مذهبی باید پایههای اولیه تمدن اسلام را تحکیم بخشند تا جهان نیز به آن احترام بگذارد و تمدن اسلامی را به ستونی از تمدن جهانی مبدل کنند. حتی اگر این آرزو تنها یک امید آرمانی باشد، باید در زمان و مکان و موقعیت مناسب و به آرامی مراحل تحقق خود را در پیش بگیرد. تمدن فرایندی مدنی است که به معنای توسعه شهروندی و جذب ویژگیهای اصیل است. اغلب با توجه به اقدامات و توسعه، به ویژه تحولات جهانی در حوزههایی مانند فرهنگ، جامعه، رفتار، تفکر، علم، فناوری، هنر و ادبیات واژه تمدن بکار میرود. با ظهور دولتهای اسلامی پس از زمان حضرت رسول(ص) ارزشهای اساسی بیشماری از تمدنهای جهانی معرفی شدند و مرکزیت قابل توجه علمی تمدن اسلامی و جهانی را بوجود آوردند. شماری از اندیشمندان، فیلسوفان و تحصیلکردگان بیشماری از کشورهای اسلامی به ویژه در دوران طلایی اسلام ظهور کردند. در طول سده هجده و نوزده، تمدن درخشان اسلامی در بسیاری از سرزمینهای اسلامی رو به زوال رفت و سرزمینهای اسلامی بسیاری به دست استعمارگران اروپایی و آمریکایی افتاد. از این رو گسترش دانش و مهارتهای اسلامی رو به ضف گذاشت و این باعث عدم موفقیت مسلمانان در کنترل تمدنهای جهانی گردید.
سبک زندگی، فرهنگسازی دانش و ظهور تمدن غربی فرصت را از بین برده بود و تمام تلاشهای مسلمانان را از آن غربیها کرد. نقاط ضعف مسلمانان که مانع از حکمرانی جهانی بر سایر تمدنهای جهان میشود، ناشی از عوامل درونی یعنی نقاط ضعف در میان مسلمانان و عوامل بیرونی یعنی تهدیداتی نظیر دشمنان اسلام است:
1.درگیریهای داخلی میان مسلمانان که به دلیل اختلاف دیدگاه بین فرقههای مختلف مسلمان ایجاد شد و رانش به اوج خود رسید و فرقههای مختلفی ظهور کردند.
2.انحطاط اخلاقی و نگرشی مسلمانان که ناشی از تأثیرات غربی است و از طریق فعالیتهایی از این دست به بهانه تولید سرگرمی، هنر و فرهنگهای مختلف منحط غربی که افکار و ذهنیات نسل جوان و نوجوان را به بهانه توسعه به سمت و سوی غفلت و بیخبری سوق میدهد. انحطاط اخلاقی ناشی از نگرش مسلمان نسبت به رقابت جهانی در توسعه علوم و دانش است. این استراتژی با نظارت قدرتهای غربی و با دقت کامل به منظور تضعیف جنبههای علمی و مذهبی مسلمانان انجام شد.
3.کلیسای کاتولیک روم که بر بخش اعظمی از اروپا حاکم بود، تلاش داشت به منظور گسترش مسیحیت در سرتا سر جهان، وزارت تبلیغ دینی را در واتیکان تأسیس کند و تقریباً دو قرن با برنامهای هدفدار برای جلوگیری از پیشرفت اسلام و توقف گسترش آن ادامه یافت.
4.مستشرق مشهور هلندی کریستیان اسنوک هورگرونیه روش «دوستی» با علمای دین و «جداییاش» از اسلام به معنای دینی و فلسفه سیاسی را با این فرض پیشنهاد نمود که هر چه این دو مفهوم بیشتر در کنارهم بکار روند، روند تخریب وحدت میان مسلمانان و علمای دین بیشتر خواهد شد.
5.غربیان رهبران دینی را از ارائه وعظ و خطابه ممنوع کرده بودند تا دانش اسلامی نشر پیدا نکند.
6.از قرن یازدهم، غرب جنبش سکولار را آغاز کرده بود تا مردم را وا دارد سیستم سکولار غربی را در سیستمهای مدیریتی و اداری خود بپذیرند و به کار گیرند. از این رو، این امر موجب تضعیف اداره و مدیریت اسلامی گردید.
7.سیاست تفکیک مدیریت ملی و امور مذهبی.
8.ممنوعیت انتشار علوم مبتنی بر متون اسلامی از جمله اقدامات کنترلی بود که به منظور جلوگیری از رشد دانش اسلامی در نظر گرفته شده بود.
9.عدم رشد اقتصادی که این عقب ماندگی باعث شده است تا غیرمسلمانان از این مزیت خود استفاده کنند و از روشهای اسلامی مانند سیستم بانکی اسلامی بهره بگیرند.
10.جذب سیستم آموزشی سکولار برای تثبیت بیشتر نفوذ در کشورهای اسلامی با موفقیت از طریق راهاندازی سیستم آموزش رسمی و تأسیس مدارس و دانشگاه برای نفوذ تفکر غربی و تبلیغات گسترده ناسیونالیسم.
11.ادعای محرمانه بودن و پنهان کردن گنجینههای تمدن اسلامی از دیگر تمدنهای جهانی که بیشتر این آثار علمی به عنوان اسناد مرجع در مراکز آرشیو و اسناد کشورهای غربی نگهداری میشوند. لذا برای بازگرداندن شکوه امت اسلامی اقدامات قابل ملاحظه عبارتند از:
1.ریشهکن کردن هر نوع اختلاف نظر در میان مسلمانان.
2. تقویت ارزشهای معنوی و اخلاقی و همچنین تغییر نگرش.
3.کنار گذاردن دستور کار مسیحیت و ریشهکن کردن توسعه فرهنگ علمی غیراسلامی.
4.جایگزین کردن ارزشهای واقعی و فرهنگ علوم اسلامی بجای باورها و تاثیرات تبلیغی استعمارگران که نقاط قوت اسلام را مورد حمله قرار دادهاند.
5.تقدیر از علما و رهبران دینی برای دفاع از برتری تمدن علوم اسلامی.
6.نظارت و هدایت حوزههای مدیریتی و اجرایی در ید قدرت رهبران امت اسلامی.
7.ایجاد رونق و توسعه ارزشهای واقعی مبتنی بر شفقت انسانی و بر اساس سیاستهای اسلامی.
8. تشکیل رسانهای اسلامی عاری از ماتریالیسم و ایدئولوژیهای غربی.
9.کنترل مباحث اقتصادی و برقراری مدیریت به سبک اسلامی.
10. ایجاد و گسترش رشتههای مختلف علمی در حوزه آموزش بر اساس منابع اسلامی یعنی قرآن و سنت.
11.معرفی گنجینه اندیشمندان مسلمان.
شکوه و تمدن جهان که زمانی در دست رهبری مسلمانان بود، نیازمند بازگشتی پیروزمندانه و گسترده است؛ تمدن کنونی چالش برانگیز است و بخش خاصی از آن واقعیت را در مورد بشریت از بین برده است. برای بازگرداندن کرامت انسانی به عنوان شریفترین موجودات روی زمین، بایستی این تمدن ویرانکننده کنترل و راه رسیدن به آن جایگزینی تمدنی است که خوشبختی و سعادت را به انسانها ارزانی میدارد.
نظر شما