آنچنان که کارشناسان اجتماعی و رفتارشناسی تأکید دارند فیلمها یکی از مهمترین منابع تولید و تغییر الگوهای اجتماعی و فرهنگی هستند و با اندکی تأمل هرکدام از ما میتوانیم موارد بیشماری از اثرگذاری فیلمها بر رفتار بخشی از افراد جامعه را نام ببریم. از این رو بسته به موضوع و محتوای فیلمی که از اقبال عمومی برخوردار میشود گاهی شاهد اتفاقهای خوبی بودهایم و گاهی نیز وقایع تلخی رخ داده که ریشه اصلی آنها تأثیرپذیری عاملان این رخدادها از یک فیلم مروج خشونت بوده است.
با همین مقدمه کوتاه میخواهیم از شکلگیری خرده فرهنگی خطرناک در برخی نقاط شهر مشهد خبر بدهیم که متأثر از یک فیلم پرمخاطب ترکی است و به نظر میرسد متولیان این موضوع در بخشهای اجتماعی، فرهنگی و انتظامی امنیتی باید پیش از آنکه این نطفه خطرناک ذهنی به یک باور جدی تبدیل شود وارد عمل شوند و با تدابیری خاص از بروز پسلرزههای بعدی آن جلوگیری نمایند.
ماجرای نقطه پرانتز
اگر گذرتان به حاشیه شهر مشهد و حتی جاده خروجی مشهد به سمت قوچان بیفتد بارها یک نقش ساده بر دیوارها یا بدنه تابلوهای اطراف میبینید؛ نقش سه نقطهای که در میان دو کمان قرار دارد.
بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی تعداد قابل توجهی از میانسالان که سریالهای ماهوارهای را دنبال میکنند به خوبی این نماد را میشناسند؛ نمادی برگرفته از سریال ترکی به نام گودال که بر تن اعضای گودال هم خالکوبی شده است.
آنچنان که در اخبار و گزارشهای منتشر شده آمده است پس از پخش این سریال در کشور ترکیه نیز موجی از ابراز علاقه به این سریال در میان جوانان ترکیه بهویژه شهر استامبول راه افتاده و بسیاری از جوانان این نماد را برتن خود خالکوبی کردهاند.
باورهای گودالی
نماد سریال گودال آنگونه که در سکانسی از این سریال و توسط یکی از بنیانگذاران آن توضیح داده میشود به این شرح است که کمان بالایی نشانه سقف است سقفی معنایی که درواقع یک باور را به عنوان سقف میدانند و هرفردی که عضو گودال شود زیر این سقف جا دارد نقطه اول نماد خانواده و نقطه دوم نماد برادران غیرخونی یا همان همباوران است و نقطه سوم نماد خانواده سرکرده یا همان بزرگ گودال و کمان پایینی به معنای گودال است.
به زبان ساده اینکه این سریال میخواهد یک چیز را القا کند و آن اینکه اگر فردی میخواهد در امان باشد و هیچگاه احساس تنهایی نکند وهمیشه باور داشته باشد عدهای هستند که حاضرند به او کمک کنند میتواند عضو گودال باشد.
چرا باید چارهاندیشی کرد؟
با کنار هم قراردادن تمام عناصر پیدا و پنهان برگرفته از این سریال میتوان به خوبی به این نتیجه رسید که وقتی نماد این سریال بر دیوارهای حاشیه شهر دیده میشود بیانگر آن است که بخشی از بینندگان عمدتاً جوان و نوجوان این سریال با قهرمان این سریال همذاتپنداری کردهاند و باور گودال به باور آنها تبدیل شده و دوست دارند خرده فرهنگی محلهای داشته باشند و بشوند بزرگ یک گروه با تعدادی نوچه و پادو و محدودهای برای خودشان دست وپا کنند.آنچه مسلم است؛ شکلگیری همین خرده فرهنگهای نشأت گرفته از یک ایده به ظاهر ساده میتواند جهانبینی یک نوجوان یا جوان را تغییر دهد و همچنان که کارشناسان این حوزه معتقدند پایه کجرویهای گروهی در چنین شرایطی گذاشته میشود.
آنگونه که در تعریف کجروی گروهی آمده است گروهی از افراد که بهصورت دستهجمعی، برخلاف هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی جامعه عمل میکنند، «کجروی گروهی» را مرتکب میشوند. کجروی گروهی معمولاً در داخل «خردهفرهنگ کجرو» جامعه انجام میگیرد.
خردهفرهنگ منحرف، گروهی از کجروان را دربر میگیرد که شیوه زندگی یکسانی دارند و پیوسته با یکدیگر در تماس هستند. یاریگر هم هستند و ضمن شرکت در فعالیتی که جامعه بزرگتر آن را انحرافآمیز میخواند به خرده فرهنگ آن وفادار هستند، آنان در مواقع ضروری پشتیبان و حامی یکدیگر هستند و برای ارتکاب رفتارهای خلاف، تسهیلاتی را برای هم فراهم میآورند.
کلام آخر
دیدن چند نقطه محصور در میان دو کمان شاید برای بسیاری از شهروندان عادی معنایی نداشته باشد، اما متولیان فرهنگی و رفتارشناسی اجتماعی به خوبی میدانند وقتی یک نماد توسط یک نوجوان بر یک دیوار وچه بسا بر تن او نقش میبندد نقش و ردی عمیقتر از آن بر ذهن او گذاشته است و اگر دیر چارهاندیشی شود میتواند عامل بروز رفتارهایی شود که هزینه سنگینتری به دنبال دارد.
نظر شما