این تندیس با هنرنمایی حمید کنگرانی از هنرمندان برجسته مجسمهسازی ایران ساخته شده است و به دلیل شباهت بسیار زیاد به حاجقاسم سلیمانی، خیلی زود مورد توجه مردم و رسانهها قرار گرفت. به همین بهانه با حمید کنگرانی درباره فرایند ساخت تندیس حاجقاسم، ویژگیهایی که در ساخت آن در نظر داشته و حال و هوایی که در این مدت با آن درگیر بوده گفتوگو کردیم که میخوانید.
ساخت تندیس حاجقاسم پیشنهاد چه کسی بود؟
من دو تندیس از حاجقاسم ساختهام. تندیس اول بلافاصله پس از شهادت ایشان ساخته شد که چون درگیر کرونا بودیم، رونمایی نشد. پس از تأسیس بنیاد حاجقاسم دوستان از بنیاد و از طرف خانواده حاجقاسم تماس گرفتند و گفتند ما میخواهیم تندیس دیگری داشته باشیم؛ کاری که آثار ساخته شده در یک سال اخیر را به لحاظ کیفیت تحت تأثیر خودش قرار بدهد و کار قابل دفاعی باشد.
برای ساخت این تندیس تیم داشتید؟
بعضی وقتها که پروژه کمی بزرگ است یا فرصت کمی داریم، با همکاری بعضی دوستان انجام میشود که در قالبگیری و کاشت مو کمک میکنند، ولی درباره این تندیس از حاجقاسم همه کار را خودم انجام دادم که در طول ۴۰ روز اجرا شد.
میخواهم کمی به عقب برگردیم. از چه زمانی به این هنر علاقهمند شدید؟
من از دوران کودکی نقاشی و طراحی میکردم. در نوجوانی به نقاشی علاقه داشتم و در کنار نقاشی مجسمهسازی را هم به صورت جسته و گریخته پیگیری میکردم، ولی خیلی برایم جدی نبود. اواسط نوجوانی بود که به طور جدی به مجسمهسازی روآوردم. یادم است در تلویزیون گزارشی با موضوع موزهای در لندن دیدم که در آن مجسمههایی از هنرپیشهها و ورزشکاران به نمایش گذاشته شده بود. وقتی آن آثار را دیدم، تصمیم گرفتم مجسمهسازی را ادامه بدهم.
در تندیسهایی که از حاجقاسم کار شده، چهره و حالت ایشان جنبه حماسی دارد، ولی در تندیس شما با یک حاجقاسم متفاوت روبهرو هستیم که چون تازگی دارد، بسیار به دل مردم مینشیند. چطور این ژست و حالت را انتخاب کردید؟
این حالت چهره خواست خود خانواده و بنیاد حاجقاسم بود. چون اکثراً حاجقاسم را به عنوان یک چهره نظامی نشان میدهند و در بیشتر تصاویر و آثار نگاه نافذ ایشان خیلی پررنگ شده است. خانواده میخواستند در اثر جدید این بُعد از شخصیت مهربان و صمیمی ایشان نشان داده شود. در واقع چهره حماسی و صلابت حاجقاسم در خیلی از نقاشیها و تندیسها مورد توجه قرار گرفته بود و ما تصمیم گرفتیم در این اثر حاجقاسم را به عنوان یک پدر مهربان تجسم کنیم؛ دقیقاً همان طور که بود.
خودتان هم با این پیشنهاد همنظر بودید یا ایده دیگری داشتید؟
بنده که در هر حال به خواست خانواده سردار احترام میگذاشتم، ولی خودم هم موافق بودم. چون این اثر بسیار صمیمی شده و مردمی که حاجقاسم را عاشقانه دوست دارند هم این چهره را خیلی میپسندند.
این حالت نشسته را بر اساس تصویر خاصی انتخاب کردید؟
در مصاحبهای که حاجقاسم با تلویزیون درباره جنگ ۳۳ روزه دارند، از ایشان عکسهای خوبی در همین فیگور گرفته شده بود که من هم از آنها استفاده کردم. بنیاد حاجقاسم آن عکسها را در اختیار من قرار داد که من باید هم از خانواده حاجقاسم و هم از دکتر اکبری که از مسئولان مکتب حاجقاسم هستند، تشکر کنم. ایشان چندین بار در حین اجرای اثر به کارگاه آمدند تا روند کار را بررسی کنند و کار را با مشورت همدیگر پیش بردیم.
شما تندیس چهرههای شاخص ملی و جهانی زیادی را طراحی کردید که در کشورهای مختلف هم اکران شده و مورد توجه قرار گرفتهاند. بین این همه چهره، درباره حاجقاسم چه حسی داشتید؟
قطعاً حاجقاسم انسان متفاوتی بود. از نظر من او یک عارف واقعی بود که از خودش عبور کرده بود و چیزی برای خودش نمیخواست. او هر چه میخواست صلاح دیگران بود. در میدانهای مختلف کنار مردم بود و هر حادثه و جنگی پیش میآمد که امنیت، سلامت، اعتقادات ما و مردم منطقه را به خطر میانداخت، خودش را وقف آن کار میکرد. علاقه من به حاجقاسم به زمانی برمیگردد که اوج رذالتها و شرارتهای داعش بود و حاجقاسم سد این تروریستها شده بود. من چند سال خارج از ایران بودم و در این مدت تکنیک و متریالم بهروز شده بود. وقتی به ایران برگشتم، نامهای به سردار خضرایی عزیز که مدیریت موزه دفاع مقدس را برعهده داشتند، نوشتم و در آن نامه گفتم میخواهم حالا که پس از چند سال به ایران برگشتم، نخستین کارم برای کشورم ساخت تندیس حاجقاسم باشد. این پیشنهاد با ایشان مطرح شده بود ولی همان طور که خودم هم میدانستم، حاجقاسم این پیشنهاد را قبول نکردند و مخالف بودند.
پس نخستین پیشنهاد از سمت شما و خیلی پیشتر از شهادت ایشان بوده است؟
بله، خیلی پیشتر بود. اما حاجقاسم نپذیرفت و از ایشان جز این هم انتظاری نمیرفت. او کسی نبود که به دنبال افزودن بر خودش باشد.
جواب پرسش قبلی من را ندادید. شما چهرههای مختلفی را کار کردید، تفاوت کار حاجقاسم چه بود؟
چون خیلی اصرار میکنید میگویم. من سعی کردم در بیشتر اوقاتی که در حال ساخت تندیس حاجقاسم بودم با وضو باشم و با وضو کار را بسازم. حاجقاسم برای من شخص خاصی بود و دلم میخواست خود ایشان توجه کند تا کار متفاوتتری باشد. تفاوت حاجقاسم با دیگران این است که دیگران در یک رشته یا کار معروف هستند و ارتباط آنچنانی با روح آدم برقرار نمیکنند، اما حاجقاسم در عمق وجود ما ریشه دارد. مثلاً به خاطر علاقهام به استاد عزتالله انتظامی، ساخت تندیس ایشان برایم کار ارزشمند و خاصی بود، ولی درباره دیگر شخصیتهایی که کار کردم، مثل شخصیتهای هالیوودی، ارادت قلبی در کار نبود. افرادی بودند که به من سفارش دادند و من هم سعی کردم کار را درست پیش ببرم. ولی وقتی شما عاشق یک شخصیتی هستید، قطعاً کار طور دیگری پیش میرود. نه گذر زمان برای شما مهم است، نه مسائل دیگر. فقط به نتیجه کار فکر میکنید.
در این یک سال تندیسهای زیادی از حاجقاسم ساخته شد. نظر شما درباره اینها چه بود؟
گاهی اوقات شور و احساس بر ما غلبه پیدا میکند و همه احساس تکلیف میکنند که یک کاری انجام بدهند. اما واقعیت این است که منِ هنرمند نمیتوانم سرخود مجسمهای را بسازم و وسط میدان شهر نصب کنم. قطعاً قراردادی هست، ناظر پروژهای باید باشد و به هر حال نکات و ممیزیهایی وجود دارد. در اغلب تندیسهایی که در این مدت ساخته شد نه ناظر پروژهای وجود داشت تا بر کار نظارت کند و نه هنرمندان با مهارت خاصی آنها را ساخته بودند. در بیشتر آثار مهارت و تجربه وجود نداشت. بسیاری متعهد بودهاند و دوست داشتهاند که عاشقانه کاری انجام دهند، ولی مهارت لازم را نداشتهاند در حالی که مجسمهسازی هم مثل هر دانش و هنر دیگری نیاز به یکسری مبانی و اصول و چارچوب دارد، این طور نیست که بتوان باری به هر جهت یک کاری را انجام داد. به نظر من هم کسانی که مسئول بودند و سفارش دادند مقصر هستند و هم آن هنرمندانی که بدون تعهد کار کردند. البته من قصد توهین به دوستان هنرمند را ندارم. قطعاً نیت همه آنها خیر بوده و عاشقانه کار کردهاند، ولی به هر حال آن مهارت لازم را نداشتهاند. شما که شاعر هستید، میدانید که نمیتوان به زور شعر گفت، در مجسمهسازی هم همین طور است.
بعضی از این تندیسها، بهانهای به دست رسانههای معاند دادند تا به حاجقاسم بیاحترامی کنند.
بله. متأسفانه روی آن تندیسها خیلی تمرکز کردند. البته درباره همین تندیس هم، بیبیسی خبر و گزارش کار کرد و چون نتوانستند از این تندیس ایرادی بگیرند، گفتند به جای هزینه برای ساخت این تندیس، چرا تندیس استاد شجریان را نساختهاند! در صورتی که هر انسانی در جایگاه خودش اهمیت دارد. استاد شجریان استاد آواز ایران بود، حاجقاسم هم استاد عشق و عشقبازی و ایثار و فدایی وطن بود. اینها دو انسان متفاوت در دو جایگاه متفاوت هستند. یعنی اینجا جای قیاس نیست. اما این رسانهها میخواهند طوری جلوه بدهند که انگار حاجقاسم دشمن شجریان بوده است، در صورتی که اصلاً این گونه نیست.
بهترینها را برای ایران میخواهم
در یک سال اخیر اینستاگرام به شیوههای مکرر کاربران ایرانی و جبهه مقاومت را ترور تصویری و گفتمانی کرده است.
من این مسئله را نمیدانستم. این مسئله را داماد حاجقاسم در روز رونمایی گفتند که میدانستی صفحه من را تا حالا دو سه بار بستهاند؟ فقط به خاطر اینکه عکس سردار سلیمانی در صفحه من بوده است. پیش از این با خودم میگفتم چرا خبر و تصاویر حاجقاسم در اینستاگرام وجود ندارد؟! بعد فهمیدم اینستاگرام با هوش مصنوعی هر هشتگ، تصویر و متنی که درباره حاجقاسم باشد، حذف میکند. به همین دلیل تصاویر مربوط به رونمایی از تندیس راهمان شب حذف کردند! من هم پس از آن به جای حاجقاسم سلیمانی از عبارت «شیر بیشه ایران» استفاده میکردم. تا چند وقتی این ایده جواب داد، اما باز هم شروع به حذف پستها کردند. امروز کلاً صفحه را بستند و هر کس که تندیس را استوری کند، من متوجه نمیشوم.
با توجه به کارهای برجسته جهانی شما، در این سالها به شما پیشنهاد نشده که به کشورهای دیگر پناهنده شوید؟
پیشتر بارها به من پیشنهاد شده بود که دینم را در ازای پول تغییر بدهم. مثلاً در سفری که به آلمان داشتم جامعه یهودیت آلمان به من گفتند یهودی شوم تا مرا به برندی جهانی تبدیل کنند. به من در سالهای گذشته بیمهریهای زیادی شده بود و خیلی از هنرمندان و دانشمندان ایران چنین زمینههایی دارند. ولی من این کار را نکردم، چون عاشق این سرزمین هستم و بهترینها را برای ایران میخواهم. چطور به خاطر کمی امکانات و ماشین و خانه بهتر، از سرزمینم بگذرم؟ همه این امکانات در یک کشور دیگر، در نهایت یعنی غربت. امیدوارم بتوانم باز هم در خدمت کشورم باشم.
نظر شما