قدس آنلاین: درباره برخی حاشیههای سیزدهمین حراج تهران با علیرضا سمیعآذر مدیر حراج تهران گفتوگو کردیم. او در دهه هشتاد مدیر دفتر هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس موزه هنرهای معاصر تهران بود. سمیعآذر از سال ۲۰۰۶ تا کنون هم مشاور حراج کریستیز است.
* با توجه به حاشیههای اخیر آقای آغداشلو و شایعاتی که درباره این نقاش وجود دارد، آیا بهتر نبود از پذیرش اثر او در این دوره از حراج امتناع کنید؟
ارایه اثر یک هنرمند در هر نمایشگاهی در گالری موزه و یا حراج، به معنای اظهارنظر درباره شرایط اخلاقی وی نیست؛ این موضوع در همه جای دنیا یک قاعده است. اثر هنری شخصیت مستقلی دارد، ممکن است هنرمندی از نظر اخلاقی بسیار قابل احترام باشد اما اثرش شایستگی ارائه را نداشته نباشد و یا برعکس. آثار دوره سیزدهم حراج تهران را مطابق معمول به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستادیم، همه آثار تایید و مهر شدند، دو اثر از آیدین آغداشلو هم جزء همین آثار بودند و مجوز گرفتند.
فراتر از شبهات و شایعهها، آنچه که ما درباره آقای آغداشلو میدانیم این است که او شاکی ندارد اما خود او چندین فقره شکایت با عنوان افترا و تشویش اذهان عمومی تقدیم دستگاه قضایی کرده است. وی در حال حاضر شاکی است و کسانیکه به او تهمت زدهاند متشاکی. اگر هم شکایتی باشد باید بررسی شود و مقام محترم قضایی در این خصوص حکم دهد.
در چنین وضعیتی ما نمیتوانیم پیشاپیش قضاوتی انجام دهیم و بگوییم لابد شایعات درست است و بر این اساس اثر هنرمندی را که همیشه در حراج تهران و اغلب حراج ها بوده؛ صرفا به خاطر شائبهها خارج کنیم.
* پیشتر گفتهاید که در حراج تهران بارها با بازارگرمی برخی برای بالابردن قیمت یک اثر مواجه شدهاید، و اگر متوجه آن شوید، از ادامه حضور اثر هنرمند در حراج جلوگیری میکنید. آیا افزایش نامعقول ۱۰ برابری قیمت یک اثر، بازارگرمی برای آن نیست؟ آیا نباید حراج این اثر ملغی شود؟
در حراجها تلاش میشود اثر به شکل شایسته ارائه، تحلیل و معرفی شود. این «بازارگرمی» به مفهوم منفی و تحقیرآمیز نیست، اگر این چنین باشد هر تجارتی را میتوان با این لحن به چالش کشید. آنچه که من گفتهام این است که برخی افراد در حراجها، کار خود را به طور تصنعی توسط دوستانِشان افزایش قیمت میدهند و به این طریق یک فروش مصنوعی صورت میگیرد. حتی در این موارد هم ما نمیتوانیم فروش را به صرف مشکوک بودن، لغو کنیم چون به هرحال صورت گرفته است. در این موارد صرفاً میتوان از ارائه اثر هنرمند در حراج بعدی جلوگیری کرد که پیش از این هم چند بار انجام شده است. با این حال باید در نظر داشت این موارد مربوط به کسانی است که نیاز به مطرح شدن دارند و کمابیش ناشناخته هستند، هنرمندی در جایگاه آیدین آغداشلو که از اساتید هنر ایران است و همیشه در همه حراجها پای ثابت بوده، نیازی به بازارگرمی، تبلیغ و معرفی به این معنا ندارد. آثار امثال او یا پرویز تناولی و محمد احصایی، به حراج اعتبار میدهند نه اینکه حراج بخواهد با بازارگرمی به کار آنها اعتبار دهد.
در مورد اثر آقای آغداشلو در حراج اخیر رقابت کاملاً طبیعی و سالم ابتدا با مزایده ۷ مجموعهدار حاضر در سالن صورت گرفت. رقابتی که بسیار گرم بود و ما که شاهد آن بودیم نمیدانستیم در نهایت کدامیک از آنها برنده نهایی خواهدشد. دهها نفر در سالن شاهد بودند و همه چیز در اصول کاملاً صحیح و مطابق قواعد حراج بود.
تمام شاهکارهای تاریخ هنر که در حراجها با رقمهای هنگفتی به فروش رسیدند چنین فضایی را شاهد بودهاند. در حراج تهران هم این وضعیت که به افزایش چند برابری اثر منتهی شده، بارها اتفاق افتاده است. مجسمه آقای پرویز تناولی که در سال ۲۰۰۸ در حراج کریستیز به قیمت ۲.۸ میلیون دلار به فروش رسید، برآورد پایه ۴۰۰ هزار دلار داشت که نهایتاً ۷ برابر به فروش رفت. بیش از نیمی از رقابت هم تنها توسط دو نفر صورت گرفت تا تبدیل به رکورد فروش آثار هنری خاورمیانه شد. واقعبین باشیم، در مقیاس بینالمللی اثر آقای آغداشلو در این حراج به رقم حدود ۵۰۰ هزار دلار رسید که هنوز با آن رکورد یا رکوردهای هنرمندانی همچون زندهرودی و احصایی خیلی فاصله دارد.
* با توجه به حساسشدن افکار عمومی و پرسشهای بیشمار درباره خریدار اثر ۱۲ میلیاردی آقای آغداشلو، خریدار چه شخص حقیقی یا حقوقی است؟
خریدار اثر آغداشلو نماینده یک شرکت بود که طبعاً شخصیت حقوقی دارد. سایر افراد رقابتکننده هم اشخاص حقیقی بودند. حراجهای معتبر دنیا مجاز به اعلام نام خریداران آثار نیستند و خود آنها اگر مایل باشند میتوانند خود را معرفی کنند. ما تنها با دستور قضایی میتوانیم اسامی خریداران یا فروشندگان را در اختیار مسئولین قرار دهیم. در حراجهای گذشته خریدارانی با تمایل شخصی اقدام به معرفی خود و آثار خریداری شده کردند.
درباره حساسیت افکار عمومی باید گفت افکار عمومی داخل جامعه هنری اتفاقاً در این قضایا اغلب طرفدار آقای آغداشلو بوده و هست. استادی که صدها شاگرد تربیت کرده و تعدادی از هنرمندان در حراجها در دورهای شاگرد او بودهاند. ایشان با نهادهای فرهنگی کشور و انجمنهای هنری همکاری مؤثر و صمیمانه داشتهاند. به نظرم این بخش از افکار عمومی که شما میفرمایید به شبکههای اجتماعی و رسانههای زرد خارج از کشور مربوط میشود که چندان ملاک ما نمیتواند باشد.
* درباره مواردی که پیرامون پولشویی در حراج تهران مطرح میشود، چه نکاتی را رعایت میکنید تا امکان آن به حدقل برسد؟ آیا تاکنون با نمونههایی مواجه بودهاید؟
هیچ مورد پولشویی در حراج تهران وجود نداشته و نمیتواند باشد. این را صریح میگویم چون از آن اطمینان کامل دارم. کسانی که این شائبهها را مطرح میکنند یا پولشویی را نمیدانند چیست و یا حراج را نمیشناسند. اگر شما حجم زیادی از پول کثیف داشته باشید و بخواهید دور از چشم مسئولین آن را به چیزی تبدیل کنید، بدترین کار آن است که بیایید در حراج که صدها نفر حاضرند و مراسم به صورت زنده پخش و ثبت میشود، در جلوی دوربینهای صدا و سیما و رسانهها آن را هزینه کنید تا همه ببیند چه میزان خرید کردهاید! و شاید بهترین کار این است که بروید سراغ فروشهای خصوصی و زیرزمینی بدون فاکتور و شاهد و خارج از شبکه بانکی پولی را ردوبدل و چیزی را خریداری کنید.
کار حراجها این است که از فروشهای پنهان و زیرزمینی جلوگیری کنند، فروشها را عیان کنند تا مسئولان دولتی روی آن نظارت داشته باشند. بر حراج نه فقط مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه بازرسان دارایی و حتی نیروی انتظامی نظارت دارند. ما تصور نمیکنیم کسی برای پولشویی سراغ ما بیاید و این شائبه را هیچ کارشناس اقتصادی مطرح نکرده. وقتی کل فروش حراج را بین حدود ۶۰ خریدار آثار آن تقسیم کنید، مبلغ چندانی نمیشود که بتوان آنرا با ارقام پولشویی مقایسه کرد. حتی اگر کل فروش آثار یکصد هنرمند شاخص کشور را هم در نظر بگیرید، قیمت یک آپارتمان در بالای شهر نمیشود.
انتهای پیام/
نظر شما