کافی است یک بار در زندگیتان دروازه قرآن شیراز را از نزدیک یا حتی در تصاویر دیده باشید، دیگر هیچگاه فراموشتان نمیشود و با دیدن هر تصویر شبیه به آن هم ابتدا نام شیراز را بر زبان میآورید؛ چرا که دروازه قرآن به عنوان نماد شهر شیراز در ذهنتان حک شده است.
آلبوم قدیمی خانوادههای ایرانی و به ویژه آنها که اهل سفر بودند، پر است از تصاویر شبیه هم کودکان نشسته روی شیرهای سنگی ورودی پارک کوهسنگی و یا عکس یادگاری جوانترها کنار حوض آب محوطه میدان امام اصفهان و عکس دستهجمعی خانوادهها روی پلههای مقبره فردوسی را میشود در آلبوم بسیاری از خانوادهها دید.
بر همین اساس حتی با نگاهی به اسناد تاریخی میبینیم بسیاری از شهرهای مهم تاریخی دارای یک یا حتی چند نماد شناخته شده و منحصر به فرد بودند. حال تصور کنید شهری مانند مشهد که القاب بزرگی چون پایتخت معنوی و دومین کلانشهر بزرگ مذهبی جهان را یدک میکشد، هنوز ورودیهای این کلانشهر عاری از نماد ویژهای است که دیدن آن تداعیگر نام مشهد باشد.
مسئله نماد و المان دائمی برای شهر مشهد، موضوعی امروزی نیست و سالهای سال است که مدیران شهری از آن سخن میگویند. در دورهای از طراحی یک ورودی به شکل بالهای یک پرنده سخن میگویند و زمانی از دروازهای حرف میزنند که تداعیکننده حرم و آیات قرآن است، ولی هیچکدامشان به سرانجام نرسیده است.
نکته قابل تأمل و دردآور موضوع آنجاست که وقتی در اواخر دهه ۸۰ تب المانسازیهای موقتی برای ایام نوروز بالا گرفت، متولیان شهری مدعی بودند تعدادی از این المانها به عنوان المان دائمی در معابر شهر باقی خواهند ماند، اما حالا با گذشت یک دهه از آن زمان میشود با قاطعیت گفت این ایده در عمل محقق نشده است.
یکی از مدیران شهرداری مشهد در اردیبهشت سال ۹۲ میگوید: از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۸۷ تنها ۳۰ نماد دائمی در مشهد وجود داشت که این رقم از سال ۸۷ تا امسال (۹۲)چهار برابر شده است؛ ضمن اینکه یکهزارو۵۰۰ نماد موقت نیز در این پنج سال در سطح شهر برپا شده است.
علاوه بر این آمار، در سالهای اخیر یعنی از سال ۹۲ تاکنون هم چندصد المان دیگر در ایام نوروز ساخته شده اند، اما آنچه مسلم است ماندگاری و نمادین شدن نزدیک به ۲هزار المان ساخته شده از سال ۸۷ تاکنون به اندازه یکی از همان ۳۰ نماد ساخته شده در گذشته این شهر نیست.
همچنان که در همان سالها نیز نوشتیم ای کاش به جای آنکه هرساله صد المان موقت ساخته شود، بخش زیادی از اعتبارات در نظر گرفته شده صرف ساختن المانی ماندگار شود. آنچنان که اگر این اتفاق رخ میداد، دستکم در همین ۱۰ سال گذشته باید ۱۰ یا حداقل ۵ نماد دائمی مانند نماد میدان ضد ساخته میشد که دیدنشان یادآور مشهد بود.
تأسفبارتر اینکه کلانشهر مشهد هنوز نماد ورودی ندارد و ورودیهای این شهر با تمام ویژگیهای منحصربه فرد مذهبی، مانند یک شهر معمولی و ناشناخته در گوشهای از کشور است و تنها تفاوت قابل دیدن مسیر ورودی مشهد با دیگر شهرها این است که چند تابلو کوچک (به تعداد انگشت شمار) با نوشته« به طرف حرم مطهر» را در طول مسیر میبینیم و اگر همین تابلوها نباشد، هیچ نماد و نشانهای از وارد شدن به شهر مشهد وجود ندارد.
خلاصه کلام اینکه پایتخت معنوی ایران اسلامی و مهمترین شهر شیعیان جهان، هنوز نماد شهری یادآور این شهر ندارد و ورودیهای این کلانشهر مذهبی خالی از هر نماد و نشانهای است و یکی از چندین و چند وعده داده شده مدیران شهری برای ساختن یک نماد در ورودیهای این شهر به سرانجام نرسیده و اینگونه به نظر میرسد که ساخت نماد ماندگار برای مشهد از دستور کار خارج شده است.
نظر شما