تحولات لبنان و فلسطین

۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۰
کد خبر: 737615

بایدن و حفظ بنیان توافق آمریکا و طالبان

میراحمدرضا مشرف / کارشناس مسائل افغانستان

استقرار دولت بایدن در کاخ سفید موجب شده واکنش‌های متفاوت و متناقضی در مورد پیامدهای این تحول بر فرایند صلح در افغانستان شکل گیرد. از یک سو دولت کابل این تحول را مثبت تلقی کرده و از دولت بایدن خواسته با بازنگری در مفاد توافق ایالات متحده و طالبان، جلو زیاده‌خواهی و خشونت فزاینده این گروه را بگیرد. از سوی دیگر وزیر خارجه پاکستان حفظ روند کنونی صلح و پیگیری کامل اجرای توافق طالبان و واشنگتن را درخواست کرده و نسبت به خروج روند صلح از آنچه وی مسیر درست فعلی می‌خواند، هشدار داده است. طالبان نیز اعلام کرده‌اند در صورت خارج نشدن نیروهای آمریکایی از افغانستان در مدت زمان تعیین شده در توافق، آن‌ها حمله به نیروهای خارجی را از سر خواهند گرفت. در میان این هیاهوی سیاسی به راه افتاده، سکوت بایدن می‌تواند نکته جالب و قابل توجه ماجرا باشد چرا که شاید بتوان آن را نشانه‌ای از بازگشت تصمیمات سیاسی و امنیتی ایالات متحده به فرایندهای رسمی و سیستماتیک پیش از ترامپ تلقی کرد.         

اما در زمینه موضع دولت بایدن در قبال توافق صلح آمریکا و طالبان باید گفت با اتکا به برخی دلایل و شواهد نباید انتظار داشت تغییر و دگرگونی بنیادینی در این توافق رقم بخورد. برخی از این دلایل به شکل تیتروار عبارتند از:

راهبرد مبارزه با تروریسم دیگر در میان راهبردهای کلان و مهم ایالات متحده اولویت و جایگاه گذشته را ندارد و سیاستمداران کاخ سفید اکنون بیشتر به دنبال دستیابی به اهداف سیاسی و ژئواستراتژیک خود در منطقه و به تبع آن در افغانستان هستند.

پس از تداوم جنگ افغانستان در دوره چهار رئیس جمهور ایالات متحده، تقریباً همه جناح‌های سیاسی در این کشور به این نتیجه رسیده‌اند که جنگ در افغانستان برنده نهایی ندارد و واشنگتن باید هر چه سریع‌تر خود را از این منجلاب نظامی خارج کند.

طالبان نیروی غیرقابل چشمپوشی و بخش مهمی از ساختار سیاسی آینده افغانستان محسوب می‌شود، بنابراین هر راه حلی بدون در نظر گرفتن نقش و سهم این گروه محکوم به شکست است.

روند ملت‌سازی و استقرار نظام دموکراسی به شیوه غربی در افغانستان با بن‌بست روبه‌رو شده و باید به دنبال استقرار نظامی مناسب با شرایط و اوضاع داخلی و اجتماعی این کشور بود.

نه در داخل افغانستان و نه در آمریکا و حتی در دیگر کشورهای درگیر در این بحران، توان و ظرفیت شروع دوباره فرایند صلح از نقطه صفر باقی نمانده و فروپاشی فرایند فعلی خطر وقوع جنگ داخلی و از هم پاشیدگی کامل کشور را دوچندان می‌کند.

به نظر می‌رسد توجه و تعمق در همین دلایل سبب شده شواهدی در مورد نبود تغییر بنیادین در رویکرد بایدن نسبت به توافق آمریکا و طالبان قابل مشاهده باشد. در همین راستا به‌تازگی برخی منابع داخلی آمریکا از ابقای خلیلزاد و تمدید مأموریت او در افغانستان خبر داده‌اند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن هم در روزهای گذشته اظهاراتی داشته که بسیاری آن را تأیید ضمنی توافق واشنگتن و طالبان تعبیر کرده‌اند. با همه این اوصاف انتظار می‌رود تغییراتی در رویکرد دولتمردان جدید کاخ سفید به‌وجود آید که عمدتاً معطوف به سطوح اجرایی و زمان‌بندی توافق است؛ مانند افزایش فشار بر طالبان برای کاهش خشونت‌ها و رعایت برخی مسائل حقوق بشری که می‌تواند به شکلی مستقیم (اعلام تمدید محدود زمان حضور نیروهای آمریکایی) و غیرمستقیم (فشار بر پاکستان و یا تمدید تحریم‌ها و فشار بین‌المللی بر طالبان) انجام گیرد.      

در این میان، بحث‌ها و تمایلات مطرح شده از سوی برخی مقامات جدید کاخ سفید برای حفظ حداقل یک پایگاه دائمی در افغانستان، نکته‌ای در خور تأمل است. دقیقاً روشن نیست طرح این بحث به لایه‌های پنهان توافق آمریکا و طالبان بازمی‌گردد یا رویکرد و هدف جدید مورد توجه کاخ سفید است، اما هر چه باشد نیازمند توافق و معامله احتمالاً پنهان با طالبان است؛ رخدادی که چندان دور از ذهن نیست.                            

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.