به بهانه نوزدهم بهمن، روز انقلاب اسلامی، نیروهای مسلح جهادی، اقتدار و صلابت و امنیت پایدار به سراغ جواد منصوری رفتیم. او ۱۰ سال از عمرش را به دلیل مبارزه با رژیم پهلوی در زندان سپری کرده و با تصویب شورای انقلاب به عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. البته دوره فرماندهی منصوری ۱۰ ماه بیشتر طول نکشید و پس از آن عهدهدار مسئولیت معاونت فرهنگی و کنسولی وزارت امور خارجه کشور، سفارت ایران در پاکستان، ریاست مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه و سفارت ایران در چین شد.
وی در فروردین ۶۱ وقتی معاونت وزارت امور خارجه را برعهده داشت، در راه رفتن به محل کار، در حوالی میدان هفت تیر، هدف ۱۳ گلوله منافقین قرار گرفت اما زنده ماند.
جواد منصوری از ۱۰ سال پیش به عنوان پژوهشگر تاریخ معاصر فعالیت میکند.
گفتوگوی ما را با وی بخوانید.
با پیروزی انقلاب از چه زمان موضوع امنیت و وجود ارگانهایی چون سپاه اهمیت پیدا کرد؟
امنیت لازمه موجودیت و تمامیت ارضی هر کشوری است بنابراین پس از سقوط رژیم پهلوی، با توجه به شرایط ویژه ایران از لحاظ سیاسی و جغرافیایی، موضوع امنیت داخلی و خارجی کشور به اصلیترین و حیاتیترین مسئله ما تبدیل شده بود. البته پیش از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی هنگامی که در زندان بودیم هم این بحث را با دوستان داشتیم که در صورت سقوط رژیم پهلوی دو مسئله اصلی خواهیم داشت که موضوع نخست، امنیت داخلی و خارجی کشور و دیگری هم حفاظت از انقلاب اسلامی خواهد بود. بر این اساس پس از ۲۲ بهمن ۵۷ ایده تشکیل سپاه پاسداران انقلاب بهتدریج مطرح و سرانجام پس از مذاکراتی در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ عملی شد. در واقع شورای انقلاب که آن موقع نقش مجلس انقلاب را ایفا میکرد تشکیل سپاه را تأیید کرد و بهطور رسمی به شورای فرماندهی سپاه پاسداران مأموریت داد این نهاد انقلابی فعالیتش را آغاز کند. بدین ترتیب با استفاده از نیروهای انقلابی و با مشورت و همکاری مقامات محلی، علما و ائمه جمعه در استانها تشکیلات سپاه در کل کشور توسعه یافت و بعد هم مراحل تکمیل و تحکیم و تقویت خود را طی کرد. البته به موازات و حتی پیش از تشکیل سپاه، کمیتههای انقلاب اسلامی تشکیل شده بود؛ آنها اگرچه بیشتر دارای نقش امنیتی بودند اما عملاً حالت موقت داشتند؛ یعنی پس از مدتی فرایند امنیت ملی کشور به شکلی شد که کمیتههای انقلاب اسلامی در ارگانهای دیگری مثل شهربانی و ژاندارمری ادغام شدند و ناجا بهوجود آمد. اما سپاه پاسداران رسماً در قانون اساسی به عنوان یک نیروی حفاظت از انقلاب به رسمیت شناخته شد و زیر نظر رهبری انقلاب قرار گرفت تا با تغییر دولتها این نهاد دستخوش تغییر نشود. ضمن اینکه دولتها موظف به تعامل با این سازمان شدند.
چه کسانی در کشور با تشکیل ارگانی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حفظ امنیت کشور مخالف بودند؟
قطعاً تمامی جریانها، نیروها و سازمانهای معارض با انقلاب اسلامی با شکلگیری و فعالیت سازمان سپاه پاسداران مخالف بودند چون میدانستند این نیرو، ۱۰۰ درصد اسلامی و در خط امام خمینی(ره) است و در مقابل جریانهای معارض و ضد انقلاب، سازش و انعطاف ندارد؛ بنابراین جریانهای معارض بلافاصله پس از اعلام رسمیت سپاه و بهویژه پس از اعلام اسامی شورای فرماندهی سپاه که چهرههایی چندان شناخته شده نبودند، شروع به مخالفت کردند و با صحبتها و پخش اعلامیه علیه سپاه تمام تلاش خود را انجام دادند تا تصویری بسیار بد و منفی از آن در جامعه ارائه دهند. البته این اقدامات آنها در بین مردم انقلابی خیلی تأثیرگذار نبود و این نهاد همچنان به عنوان یک نیروی انقلابی مورد توجه مردم بود؛ چون میدیدند سپاه در تهران و سایر شهرهای کشور تا چه اندازه در تأمین امنیت و رفع مشکلاتشان مؤثر است. این گونه، سپاه عملاً به یک ارگان محبوب مردمی تبدیل شد به طوری که ضد انقلاب هم کم و بیش اعتراف میکردند سپاه یک نیروی مورد توجه مردم است.
در نیروهای نظامی انقلابی چه ویژگیهای منحصر به فردی وجود داشت که در نیروهای آموزش دیده پیش از انقلاب نبوده است؟
فلسفه نیروهای مسلح پیش از انقلاب با آنچه پس از انقلاب شکل گرفت بسیار تفاوت داشت. نیروهای مسلح رژیم پهلوی در واقع خود را حافظ یک نظام مستبد، فاسد و وابسته میدیدند و از سوی دیگر عملاً در ۲۵ سال پایانی حکومت پهلوی، آمریکا ادارهکننده نیروهای مسلح و حتی اداره کل کشور بوده است. بنابر این با پیروزی انقلاب اسلامی یک تغییر فوقالعاده ایجاد شد و نیروهای مسلح پس از انقلاب در خدمت مردم و مملکت و استقلال و اسلام شدند. از این رو نیروهای مسلح امروز ما اصلاً قابل مقایسه با نیروهای مسلح پیش از انقلاب نیستند. فرماندهان ارتش در زمان شاه به آمریکاییها گفتند ما تنها ارتش دنیا هستیم که با پول مردممان از منافع شما در منطقه حفاظت میکنیم. این موضوع در اسناد باقی مانده از حکومت پهلوی و حرفهایی که ارتشیها با اسدالله علم داشتند، وجود دارد. حالا به عقاید و عملکرد فرماندهان ما دقت کنید و خواهید دید چه تفاوتهایی بهوجود آمده است.
آیا شاه میتوانست در صورت تهدید نیروهای خارجی، بسیجی مردمی به وجود آورد که برای مثال هشت سال در برابر رژیمی مثل رژیم بعث مقاومت و جانفشانی کند؟
رژیم سلطنتی و در رأس آن محمدرضا پهلوی به قدری نزد آحاد جامعه منفور شده بود که مردم به جز سرنگونیاش به چیز دیگری فکر نمیکردند. بر همین اساس است که شاه در ۱۴ آبان ۵۷ در تلویزیون بیانیه ای میدهد و در آن به انقلاب مردم اعتراف میکند و میگوید: «من انقلاب شما و اهداف آنرا قبول دارم»، «من در کنار انقلاب شما هستم» و«من قبول دارم که ما ظالم و فاسد، بیقانون و وابسته بودیم اما از این به بعد این طوری نخواهیم بود». با وجود این، مردم نپذیرفتند و گفتند چنین شخصی دیگر صلاحیت حکومتداری ندارد و حکومتش باید ساقط شود که همین اتفاق هم افتاد.
فکر میکنید اگر سپاه و نیروهای مسلح جهادی نبودند حال و روز امروز جامعه ما چگونه بود؟
بیتردید نیروهای مسلح ما در ایجاد امنیت و حفظ نظام و تمامیت ارضی کشور، بالاترین نقش را ایفا میکنند اما نقش رهبری انقلاب و پشتیبانی مردم از رهبری و از نیروهای مسلح همواره ضامن موفقیت نیروهای مسلح در اهداف یاد شده است. این مثلث رهبری، مردم و نیروهای مسلح بوده که در طول ۴۲ سال گذشته، کشور و انقلاب را حفظ کرده است به طوری که امروز میبینیم کشور در چه شرایط بهتری نسبت به گذشته قرار دارد.
۴۲ سال از پیروزی انقلاب میگذرد؛ ارزیابیتان از میزان محبوبیت انقلاب اسلامی نزد مردم چگونه است؟
نکته بسیار مهم این است که ما باید بتوانیم به نوعی بحث انقلاب اسلامی را از عملکرد دولتها جدا کنیم. انقلاب اسلامی یک فرهنگ، تفکر، ارزش و سبک و شیوه زندگی است و این چیزی است که بین مردم ما همچنان اعتبار و نفوذ دارد و به همین خاطر حتی در دنیا در حال گسترش است و ربطی به عملکرد دولتها و دستگاهها در کشور ندارد. اما عملکرد دولتها متناسب با انقلاب اسلامی نبوده و این یک واقعیت است؛ حتی حضرت امام هم فرمودند ما انقلاب کردیم اما انقلابی عمل نکردیم. این خیلی جمله معناداری است. یکی از مهمترین غفلتها این بوده که ما تصور کردیم اگر رژیم سلطنت پهلوی ساقط شود دیگر مردم صادق و درستکار میشوند و مشکلات حل میشود در حالی که به موضوع حاکمیت قانون، برخورد با متخلف و قدرت بازدارندگی حاکم توجه نکردیم. الان در کشور قانون، بازدارنده جرم نیست؛، بی اخلاقیهایی مثل احتکار، گرانفروشی، تقلب و... رایج است، یعنی نتوانستیم فرهنگی را در کشور جا بیندازیم که متناسب با انقلاب اسلامی باشد.
با توجه به عملکرد رؤسای دولتها، در داخل کشور حیثیت و اعتبار انقلاب اسلامی یک مقداری لطمه دیده است و در این هم شکی نیست، اما در عین حال پشتیبانی از انقلاب همچنان در کشور بسیار قوی است؛ مثلاً در مراسم تشییع پیکر شهید سردار سلیمانی میبینیم حضور چند میلیونی مردم در این مراسم یک پدیده عادی نیست. این حضور تمام معادلات جهانی را بههم زد. مردم برای دفاع از اسلام و کشور و انقلاب اسلامی پای کار هستند.
نظر شما