به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، آثار روز گذشته هردو متعلق به فیلم اولیها بود. در سانس نخست فیلم سینمایی «خط فرضی» به کارگردانی فرنوش صمدی به نمایش درآمد. صمدی پیش از این با ساخت فیلمهای کوتاهی همچون «سکوت» و «نگاه» سینما را تجربه کرده بود اما نخستین تجربهاش در سینمای بلند و داستانی با واکنشهای متفاوتی روبرو شد.
داستان «خط فرضی» درباره سارا و حامد است که به همراه دختر خردسالشان به یک عروسی در شمال دعوت شدهاند، اما حامد به دلیل مشکلات کاری به این سفر نمیرود و این سرآغاز اتفاقی است که زندگی آنها را دگرگون میکند.
مضمون اصلی فیلم درباره دروغ و پنهانکاری است که به چنین سوژهای در دهههای اخیر بسیار پرداخته شده و آثار درخشان و کم نظیری هم توسط فیلمسازانی همچون اصغر فرهادی ساخته شده اما «خط فرضی» با یک فاصله قابل تامل از یک روایت منطقی ایستاده است.
تیم حرفهای بازیگران این فیلم گرچه در اجرا چیزی کم نمیگذارند و بازیهای درخشانی از پژمان جمشیدی، سحر دولتشاهی و آزیتا حاجیان میبینیم اما با این اوصاف بازی خوب بازیگران «خط فرضی» هم ایراداتی که بر فیلم وارد است را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
اما برخلاف فیلم نخست که فضایی تلخ و تاثربرانگیز داشت، «گیج گاه» عادل تبریزی تا حدود زیادی توانست این جو را تغییر دهد. فیلمساز جوانی که عشقش به سینما هم از گفتههایش پیداست و هم در اولین فیلمش هرجا که توانسته به سینما و پیشکسوتان آن ادای دین و احترام کرده است.
شاید یکی از ویژگیهای مثبت فیلمسازان این دوره را بتوان ریسک پذیری آنها در انتخاب یک فضای متفاوت حاکم بر سینما قلمداد کرد. فضایی که «گیج گاه» از آن بیبهره نیست. «گیج گاه» را در یک نگاه میتوان یک ملودرام سرپا، سالم و دلنشین دانست که بخش عمدهای از انرژی خوب و ساختار قابل دفاعش را مدیون بازی حامد بهداد و باران کوثری است. زوجی که یک تجربه جدید و قابل قبول را در امتداد فیلمهای اجتماعی و نقشهای جدیشان ارائه کردند و موقعیت های طنز و بانشاطی را در فیلم به نمایش درآوردند .
همچنین ادای دین عادل تبریزی به پیشکسوتان سینما، به ویژه جمشید هاشم پور و بازسازی یک صحنه از فیلمهای قدیمی او آن هم در روزهایی که سینمای سال های دور و پرداختن به آن دغدغه کمتر سینماگری است، ستودنی است.
«گیج گاه» قطعاً یک فیلم دوست داشتنی و دلنشین برای مخاطبشان به ویژه عاشقان قدیمی سینما خواهد بود.
اما اتفاقی که روز گذشته کام بسیاری از اهالی رسانه را تلخ کرد و با اعتراض همراه شد مربوط به حواشی بود که در نشست خبری فیلم «خط فرضی» و سوال یکی از حاضران از پژمان جمشیدی پرسیده شد.
سؤالی که به واقع نه یک سؤال حرفهای از زبان یک اهل رسانه حرفهای که ضوابط اخلاقی و عرفی این شغل را میداند، بلکه یک حمله تکراری و خارج از اخلاق و ادب بود که به دفعات تکرار شده و سال گذشته هم در نشست خبری فیلم «آتابای» دامن هادی حجازی فر را گرفت.
این فرد حاضر در نشست که سؤال خود را به صورت کتبی در اختیار مدیر جلسه یعنی آقای گبرلو قرار داده، خطاب به پژمان جمشیدی عنوان میکند تو که در فوتبال چیزی نشدی! چرا با ورود به سینما به هر قیمتی تلاش برای دیده شدن می کنی ... و باقی ماجرا که احتمالاً خودتان میدانید.
مقصر اصلی این ماجرا در ابتدا نه فرد مطرح کننده این سؤال که شخص آقای گبرلو به عنوان مدیر جلسه است. اهالی رسانه به خوبی به خاطر دارند علت اینکه از چندین دوره قبل سنت سؤالات شفاهی برچیده شد، کنترل و مدیریت زمان و جلوگیری از جدلهای بی مورد احتمالی در فضای نشست فیلمها بود. وقتی سوالات به دست مدیر برنامه میرسد طبیعی است که مدیریت کردن آن هم برعهده او خواهد بود.
این که همه سوالات باید خوانده شوند بر کسی پوشیده نیست و کسی هم با آن مخالفتی ندارد؛ اما طرح سؤال نه بیانهای شخصی برای تخریب! واضح است که سوال خبرنگار به عنوان نماینده یک رسانه باید مطرح شود، اما اگر قرار است فردی به شخصیت عوامل فیلم توهین کند و یا درباره کارنامه کاری یک ورزشکار ـ هنرمند اظهار نظری خارج از صلاحیتش داشته باشد، این وظیفه بر گردن مدیر جلسه است که فضا را با مباحث غیرکارشناسی و غیرحرفهای متشنج نکرده و به بیانی بهتر میدان را برای «دیده شدن به هر قیمتی» برای برخی افراد باز نکند.
پژمان جمشیدی نیازی به دفاع ندارد، کارنامه کاری او طی این سالها چه در فیلم و سریالهای کمدی و چه حضور و بازی مثالزدنیاش در نقشهای جدی برای قضاوت کافی است. او به عنوان هنرمندی با اخلاق که رفتار محترمانهاش همیشه زبانزد اهالی رسانه و مطبوعات بوده با خویشتنداری به این اتفاق واکنش نشان داد و از آن گذر کرد اما بر مسئولان جشنواره است که تدبیری در خصوص چهرههای حاضر در فضای رسانه داشته باشند.
اتفاقی که در ارتباط با اهالی رسانه و سینما به نام یک نفر نوشته نخواهد شد و اعتبار همه خبرنگاران را مخدوش خواهد کرد.
انتهای پیام/
نظر شما