تحولات لبنان و فلسطین

ادبیات عامه‌پسند که بخشی از ادبیات عاشقانه هم ذیل آن قرار می‌گیرد، عمری همپای ادبیات جدی و حتی شاید سابقه‌ای طولانی‌تر از ادبیات فاخر دارد.

رؤیای تولد ادبیاتی فاخر و سرگرم‌کننده

این ادبیات در ایران مخاطبان زیادی دارد و بی‌توجهی به آن می‌تواند کاملاً اشتباه و هزینه‌زا باشد. شاید از همین رو برگزاری جایزه ادبی «لیلی» ویژه ادبیات عاشقانه و عامه‌پسند که چند روز پیش دومین دوره آن با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد، اتفاقی خوش‌یمن و مبارک باشد.

با علی‌الله سلیمی؛ نویسنده، منتقد و یکی از داوران این جایزه ادبی درباره رمان‌های عامه‌پسند، ضرورت وجود و توجه به این ژانر و سلیقه کتاب‌خوانی مردم ایران گفت‌وگو کردیم.

«علی‌الله سلیمی» متولد سال ۱۳۴۷ استان زنجان است. مجموعه  داستان های «زنی شبیه حوا»، «سفر معمولا صبح اتفاق می‌افتد» ، داستان بلند «زمستان و چله ها»، «تولد در باران» زندگی نامه داستانی سردار شهید نورعلی شوشتری و «سی و چهار فانوس روشن در خواب‌های کارون» زندگینامه داستانی سردار شهید محمد جهان‌آرا بخشی از آثار این نویسنده، منتقد و روزنامه نگار است.

سلیقه کتاب‌خوانی مردم ما در دهه گذشته چه تغییری داشته است؟

من می‌توانم بگویم هر ژانری مخاطبان خاص خودش را داشته و به نظر من متغیر نبوده است. یعنی این طور نبوده که خوانندگان یک دهه کوچ کنند و در دهه بعدی خواننده ساحت دیگری از ادبیات باشند. منتها با توجه به اینکه آمار خوانندگان و همچنین چاپ کتاب زیاد شده است، در کنار کارهای جدی و ادبیات جدی، ادبیات عامه‌پسند هم رشد داشته است. اگر در اوایل انقلاب تقریباً ۳۰ میلیون جمعیت داشتیم، اکنون ۸۵ میلیون جمعیت داریم و به همین نسبت هم تولید کتاب زیاد شده است. البته ادبیات عامه‌پسند در سال‌های اخیر خودش را توسعه داده است. در دهه اول انقلاب دو یا سه نویسنده عامه‌پسند کتاب می‌نوشتند و آثارشان هم عموماً به چاپ‌های متعدد می‌رسید، اما اکنون تعداد نویسندگان عامه‌پسند خیلی زیاد شده است. می‌توان گفت در حال حاضر صدها نویسنده داریم که رمان عامه‌پسند می‌نویسند و مخاطبان زیادی هم دارند. یعنی همان قدر که نویسندگان این حوزه بیشتر شده، مخاطبان آن هم رشد پیدا کرده‌اند.

با توجه به اینکه داور جایزه ادبی این داستان‌ها بوده‌اید کمی در مورد نویسندگان این ژانر صحبت کنید. نویسندگان عامه‌پسند امروزی چقدر با اصول داستان‌نویسی آشنایی دارند؟

در این آثار فرم در اولویت نیست و ساختار قوی دغدغه اصلی نیست. این نویسندگان یک ساختار کلیشه‌ای دارند که تقریباً همه آن‌ها از آن فرم و ساختار تبعیت می‌کنند بنابراین این نویسندگان سبک و زبان خاص خودشان را ندارند.

اغلب هم خیلی شبیه به هم هستند؛ یعنی اگر مخاطب ۱۰ رمان از ۱۰ نویسنده عامه‌پسند بخواند نمی‌تواند تفاوتی بین قلم آن‌ها احساس کند.

این داستان‌ها یک فرمت و قالب دارند که نویسندگان آن را یاد می‌گیرند و از روی آن تکرار می‌کنند پس در داستان‌های عامه‌پسند معمولاً محتوا بر فرم و ساختار می‌چربد و برای همین هم در تکنیک جای بحث نداریم، چون بیشتر این نویسندگان کلاس‌های داستان‌نویسی و آموزش‌های اصولی را طی نکرده‌اند. اغلب به صورت غریزی کتاب می‌نویسند یعنی مثلاً فرد ۲۰ رمان می‌خواند و رمان بیست و یکمی را خودش می‌نویسد.

پس می‌توانیم بگوییم این حوزه ادبیات داستانی قابل مدیریت یا برنامه‌ریزی اصولی نیست. درست است؟

من هم فکر می‌کنم این نویسندگان و این بخش از ادبیات داستانی چندان قابل کنترل و مدیریت نیست، چون هر کدام از آن‌ها در دنیای خودشان هستند و حتی در سال‌های اخیر بخشی از این رمان‌ها در فضای اینترنت نوشته و منتشر می‌شوند. هر نویسنده‌ای که وارد این حوزه می‌شود تقریباً هر آنچه دلش می‌خواهد می‌نویسد و با توجه به اینکه قصه‌های این داستان‌ها تکراری است باز هم خوانندگان ثابت خودشان را دارند چون نبض جامعه هدف خودشان را می‌شناسند. معمولاً قصه هم چندان متغیر نیست مثلاً اگر پایان این قصه‌ها مثل قصه‌های مدرن تلخ باشد یا پایان باز داشته باشد، مخاطب رمان عامه‌پسند آن را پس می‌زند. در این حوزه معمولاً نویسنده‌ها هستند که دنبال مخاطبان هستند؛ یعنی حرف اول را مخاطب می‌زند. نویسنده می‌آید و حرف خودش را بر اساس خواست مخاطب بیان می‌کند، در حالی که در داستان مدرن نویسنده یک گام از خواننده جلوتر است؛ یعنی اول نویسنده قرار دارد و بعد خواننده حرکت می‌کند. در واقع خواننده خودش را با نویسنده مدرن و حرفه‌ای وفق می‌دهد، نه برعکس اما در داستان عامه‌پسند این نویسنده است که خودش را با سلیقه و ذائقه مخاطب وفق می‌دهد. 

با این توضیح، هدف از برگزاری جشنواره رمان‌های عاشقانه و عامه‌پسند چیست؟

چون ادبیات عاشقانه و عامه‌پسند در سال‌های اخیر جایی در جشنواره‌های نخبه‌گرای کشور نداشته است و این نویسندگان و آثارشان خیلی مورد توجه قرار نگرفته‌اند، این افراد تصمیم گرفتند برای خودشان جشنواره‌ای راه بیندازند تا در دنیای خودشان به همدیگر جایزه بدهند. در دوره گذشته که من داور این جشنواره بودم سعی کردیم کتابی را معرفی کنیم که یک مقدار به اصول و قواعد داستان‌نویسی نزدیک شده باشد و نویسنده پشت خواننده راه نیفتاده باشد تا بر اساس سلیقه مخاطب بنویسد. بلکه کسی باشد که کمی توانسته در این عرصه آشنایی‌زدایی کند و حرف تازه‌ای بیان کند. رمانی که سال گذشته برگزیده شد برخلاف بیشتر رمان‌های عاشقانه و عامه‌پسند که ۶۰۰ یا ۷۰۰ صفحه دارند، ۲۰۰ صفحه بود و حجم کمی داشت. در حالی که در رمان عامه‌پسند حجم هم مهم است یعنی مخاطب رمان عامه کتاب۱۰۰ صفحه‌ای را نمی‌خواند. حجم در این حوزه مهم است و نویسنده باید حتماً آن را رعایت کند.

در مجموع این جشنواره با هدف نظام‌مندی رمان‌های عامه‌پسند تشکیل شد تا نویسندگان حداقل برای برگزیده شدن در این جایزه چارچوب‌ها و اصول داستان‌نویسی را رعایت کنند.

بخشی از مخاطب ادبیات به سمت مطالعه رمان‌های عامه‌پسند کشیده شده است. داستان مدرن و جدی ما باید چه کند تا این مخاطب را به سوی خودش جلب کند؟

این پرسش مهمی است. چالش اصلی در این زمینه همین است که چگونه این مخاطب گسترده را به سمت ادبیات جدی سوق داد. این اتفاق نیفتاده است. ادبیات نخبه‌گرای ما به شدت به سمت خاص بودن رفته و خوانندگانش را محدود کرده است. بازی بیش از اندازه با فرم و تکنیک خواننده عادی را خسته می‌کند و ما باید بدانیم همه آدم‌ها در داستان دنبال فرم نیستند. مردم عادی از یک داستان انتظار دارند که در وهله نخست از آن لذت ببرند، در وهله دوم حالشان را خوب کند و سرگرم شوند. ما باید به یک حد وسطی برسیم که تجربه‌اش در غرب وجود دارد. ما در غرب آثاری داریم که مخاطبان گسترده‌ای دارند و در عین حال آثار قابل تأملی از نظر تکنیک و فرم هستند. نه بیش از اندازه فرم‌گرا هستند و نه بیش از اندازه عامه‌گرا. من فکر می‌کنم این اتفاق کم‌کم در کشور ما هم خواهد افتاد. ما اکنون نویسندگانی داریم که هم آثارشان مخاطبان گسترده دارد و هم نوعی از چارچوب و اندیشه در کار آن‌ها وجود دارد. این اتفاق خواه ناخواه خواهد افتاد. ناشران دنبال مخاطب هستند و بیشتر نویسندگان هم دوست دارند مخاطبان زیادی داشته باشند. همین خواست به مرور کمک می‌کند که ادبیات داستانی در یک حد وسط قرار بگیرد یعنی هم توجه به مخاطب عام و هم حضور اندیشه و فرم در رمان. اگر چنین نشود ادبیات جدی ما نمی‌تواند در جامعه رسوخ پیدا کند.

توجه به ژانرهایی مثل فانتزی می‌تواند مخاطب داستان عام‌پسند را به سمت ادبیات جدی و فاخر سوق دهد؟

بله آثار فانتزی می‌توانند در این زمینه کمک شایانی کنند. باید توجه کنیم بازار فرهنگ هم مثل یک مارکت است که باید جنسش جور باشد. مخاطب زمانی از این ویترین دست پر برمی‌گردد که این ویترین پر باشد. در ادبیات باید ژانرهای فانتزی، عاشقانه، تکنیکی، فرم‌گرا، تاریخی و... وجود داشته باشند تا همه بتوانند در نهایت رؤیای داشتن جامعه‌ای کتابخوان را محقق کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.