وارد که میشوم نوایی شبیه مارشهای عملیات به گوش میرسد. در محوطه معراج شهدا انواع جنگافزارهای بازسازی و راهاندازی شده را میبینم. درب معراج شهدا به روی همه باز است. کلاه آهنی، لباسهای بسیجی و مدافعان حرم و اسلحههای بدل به خانوادهها در هنگام بازدید ارائه میشود و آنها میتوانند عکس بگیرند.
نفربرها، تانکها و خودرو شن رو که میتوان از نزدیک بزرگی آن را دید. ماشینهایی که بتوانند در جنگ با محیط جنگی کارایی بیشتری داشته باشند، مانند خودروهایی که برای تردد در مناطق رملی طراحی شدند تا بتوانند نیروها، مجروحان و مهمات را جابهجا کنند.فضای بیرون هم حالت نمایشگاهی است که دانشجویان بیشتر از بقیه برای بازدید میآیند.
از دیگر فعالیتهای این مجموعه که در مشهد و حومه انجام میشود، نمایش اقلام دفاع مقدسی مانند جعبه مهمات، کلاه آهنی، اسلحه، تابوتهای خالی، تور استتار، انواع مینهای پلاستیکی، کولهپشتی، فانوس، پوکه گلولههای توپ و تانک، مهمات، المانهای سرداران شهید و... است. این وسایل به تشکلها برای ایام مختلف و مناسبتهای دفاع مقدسی به امانت نیز داده میشود.
آخرین وداع
آنگونه که شنیدهام بنیانگذار این مکان در سال ۶۳ سرهنگ کیخا بوده است، گرچه مرحوم سرهنگ رضایی این زمین را اجاره و آماده میکند و بعدها توسط سپاه ساخته میشود. تا سال ۶۸یعنی درست یک سال پس از جنگ، شهدای خراسانی در هر کسوتی که به شهادت میرسیدند به این مکان برای آخرین وداع آورده میشدند. سرهنگ بیات که جانباز۷۰ درصد بود، تا یک سال پس از جنگ نیز مسئولیت این مکان را برعهده داشت.حالا به گذشتههای دور برمیگردم، آن زمان که از همین جا اطلاعرسانی به خانواده شهدا برای آخرین وداع انجام میشد، گویا «شهید حسن نیک بافت» درِ تابوت را برای خانواده شهدا باز میکرده تا آخرین دیدار انجام شود.
از تراشکاری تا پس گرفتن معراج
پس از جنگ سپاه این مکان را به صاحب ملک تحویل میدهد و معراج شهدا به کارگاه تراشکاری اجاره داده میشود. اما در سال ۹۴ به همت شورای شهر و با همکاری سپاه بازسازی آغاز میشود و از آن زمان این فضا برای ترویج فرهنگ ایثاروشهادت، برگزاری مراسم در مناسبتهایی چون دهه فجر و هفته دفاع مقدس برای تشکلهای مردمی، هیئتها و نیروهای مقاومت بسیج و ارگانهای نظامی و انتظامی استفاده میشود.
حضور خراسانیها در دفاع
به سراغ راوی این مجموعه میروم، محسن عرفانیان، بازنشسته نیروهای مسلح، رزمندهای که از سال ۵۹ تا پایان جنگ حضور داشته است. او درباره علت تعداد زیاد شهدای خراسانی میگوید: در خراسان یگان عملیاتی سپاه و جهادسازندگی نسبت به استانهای دیگر بیشتر و طبعاً اعزام نیرو هم فراوان بود در نتیجه در عملیاتهای بزرگ مثل خیبر، بدر، والفجر۸ و۱۰، کربلای۴، ۵ و۸ شهدای خراسانی زیاد بود.حالا نگاهی به اتاقی میاندازم که با عکس و قاب و تابوتهای نمادین تزئین شده و پیشتر سردخانه بوده است. همان جایی که دو تا کانکس در پشت دیوار قرار گرفته بود و پیکر شهدا را به خاطر کمبود جا، داخل این کانکسها قرار میدادند.
نسخههای فراموش شده
از این رزمنده دوران دفاع مقدس از فراموشی ارزشهای دوران آتش و خون وعشق میپرسم و با تأملی خاص میگوید: جامعه امروز نیاز به یادآوری رشادتها دارد. اگر امروز این فضا ایجاد نشده است، نشانه کمکاری جنس ماست.من نقدی به همجنسهای خودمان دارم. از سال ۵۹ تا پایان جنگ سالهایی است که ما حرف برای گفتن داریم اما بسیاری از حرفها در سینهها مدفون میشود.
او اظهار میکند: افکارها و عملکردهای ناب آن دوران در دنیا بینظیر بوده و این وظیفه پیشکسوتان دفاع مقدس است که در صحنه بیایند و با حضور در مساجد و جاهای مختلف در اعیاد ناگفتهها را بیان کنند.عرفانیان تصریح میکند: به اعتقاد من یادآوری حس مسئولیتپذیری که رزمندهها در دوران دفاع مقدس داشتند، امروز نسخه شفابخش جامعه کنونی است و متأسفانه رفتار برخی دولتمردان موجب شده است، نگاه مردم به ما تغییر کند زیرا گاهی برخی از ما انگار از روی سیری و بیحوصلگی روی صندلی مدیریت نشستهایم که دغدغهمند هم نیستیم و آن شور و نشاط دوران دفاع را نداریم. تا جایی که وقتی با اینگونه افراد صحبت میکنیم، فقط سرشان را تکان میدهند، گویی به صندلیها چسبیدهاند که مبادا نظری بدهند و فردا دیگر آنها را در آن پست نخواسته باشند. فضا باید روزبه روز بهتر شود پس کمکاریها را کنار بگذاریم.
این جانباز۴۰ درصد دفاع مقدس بیان میکند: باید فضا را به دهه۶۰ برگردانیم. فقط با روحیه ایثار و ازخودگذشتگی جامعه را میتوان به آن اهداف عالی رساند .
ثبت ملی معراج شهدا
چندی پیش پیشنهاد خبر ثبت معراج شهدا در فهرست آثار ملی کشور اعلام شد امید است این ثبت معنوی هرچه زودتر به نتیجه مطلوب برسد.
از معراج شهدا بیرون میآیم پسربچههایی را میبینم که به همراه خانوادههایشان برای دیدن ادوات جنگی آمدهاند و با اسلحههای کوچک در دست روی نفربرها و قایقها ایستادهاند و مشغول گرفتن عکس هستند. آن طرفترعکسهای جوانان شهید شهرم را میبینم که با رفتنشان امنیت را برایمان به همراه آوردند.
در جلو معراج شهدا میایستم همان جایی که محل آخرین وداع با پیکر بسیاری از آنها بوده است. مدام به جمله نگهبان این مجموعه میاندیشم: آخرین پیکر متعلق به شهید ابوالفضل حسینی از خرو نیشابور بود که پس ازسالها پیکر پاکش پیدا شد. او در سال ۶۴ در عملیات والفجر۸ به شهادت رسیده بود و چندی پیش در معراج شهدا آخرین وداع او انجام شد. هنوز چند هزار مادر، همسر و فرزند برای آخرین دیدار منتظراند.
نظر شما