پائولو کوئیلو از پرفروشترین نویسندههای جهان است و تاکنون بیش از ۳۵۰ میلیون نسخه از آثارش به فروش رفته است. رمان «کماندار» داستان تتسویا است؛ مردی که زمانی به خاطر استعداد حیرتآورش در کار با تیر و کمان مشهور بوده، اما دیگر در اجتماع حضور ندارد و منزوی شده است، پسربچهای در جستوجویش است که سرانجام او را مییابد. پسربچه پرسشهای زیادی در ذهن دارد و تتسویا با نشان دادن مسیری که برای یادگیری تیر و کمان طی کرده و اصول زندگیِ معنادار به آنها پاسخ میدهد.
وبسایت Amazon Book Review مصاحبهای با این نویسنده انجام داده و از او درباره انگیزهاش از نوشتن داستانی با موضوع تیراندازی و کمان پرسیده است. خواندن گفتههای کوئیلو خالی از لطف نیست به خصوص اگر قصد خواندن «کماندار» را دارید.
«کماندار» چگونه نوشته شد؟
زمانی که ساکن کوهستان پیرنه بودم به مدت ۲۰ سال یا بیشتر تیراندازی میکردم. تیراندازی تفریحی است وقتی یک بار آن را انجام دهید، کاملاً به آن معتاد میشوید. یک روز وسط ناکجاآباد بودم. از یک جایی عبور میکردم که یک ارتش فرانسوی هم آنجا بود. کمانم همراهم بود، من حتی مجوز شکار هم داشتم که البته آن را انجام نمیدادم. قصد داشتم دردسر درست کنم پس به راه رفتن ادامه دادم و وانمود میکردم تنها هستم و کسی هم آنجا نیست. از محلی که سربازها کمپ زده بودند دور شدم. ناگهان یک ستوان را دیدم که به سمتم میآمد. گفتم من یک خارجیام، سلاح هم دارم، کمان هم یک اسلحه است. او به من نزدیک شد و گفت: تو پائولو کوئیلو هستی؟ پاسخ دادم: بله، خودم هستم. ستوان گفت: من عاشق آثارتان هستم. شما که همیشه با کمان تیراندازی میکنید، چرا کتابی راجع به آن نمینویسید؟!
مثل این ماجرا، روزی ۶-۵ پیشنهاد اینچنینی داشتم. این پیشنهادها من را وسوسه کرد داستانی بنویسم درباره «کمان». اما کتاب را فقط برای خودم نوشتم و هیچ وقت تصور نمیکردم آن را چاپ کنم.
پس شما پیشتر از اینها آن را نوشتید اما منتشر نکردید؟
بله و یک نسخه از آن را در وبسایت آمازون قرار دادم.
چه سالی کتاب را نوشتید و چقدر طول کشید؟
«کماندار» در سال ۲۰۰۳ یا شاید هم ۲۰۰۴ نوشته شد. نوشتن کتاب زیاد طول نکشید دقیقاً به خاطر نمیآورم چه مدتاما زمان کوتاهی را صرف نوشتنش کردم. من خیلی سریع کتاب مینویسم مثلاً «کیمیاگر» را در عرض دو هفته نوشتم. روند نوشتن هم طوری است که فقط مینشینم و مینویسم. اثر درون من است و فقط آن را تایپ میکنم.
درباره تصویرگری کتاب هم صحبتهای زیادی شده و با واکنشهای مثبتی روبهرو شده است؟
بله کریستوفر نیمان، تصویرگری کتاب را انجام داد. او یکی از بهترین و مشهورترین تصویرگران اروپاست و فکر میکنم در همه دنیا شناخته شده است. در کارهایش بسیار دقیق است، من عاشق او و کارهایش هستم.
به عنوان کسی که نویسنده مشهوری هستید و تیراندازی را هم در حد حرفهای انجام میدهید، چه شباهتی بین این دو وجود دارد؟
برای تیراندازی هشت مرحله وجود دارد؛ طرز قرار گرفتن پاها، تیر، کمان و سپس چند حرکت دیگر. بنابراین تیراندازی هشت مرحله دارد که اگر آنها را یاد بگیرید، پس از مدتی تیرانداز حرفهای خواهید شد و فقط تیر، کمان و هدف اهمیت زیادی دارد، اما برای نوشتن این طور نیست و این کافی نیست که نویسنده فقط یک هدف را روی کاغذ پرتاب کند و بعد همه ماجرا تمام شود. یک نویسنده باید چیزهای بیشتری در چنته داشته باشد مثلاً بتواند تمرکز کند. من نویسندهای نیستم که سر جای خود بنشینم و تمرکز کنم. با یک حرکت فیزیکی به این هدف میرسم و به نظرم تیراندازی با کمان بهترین روش برای تمرکز کردن است که به من در مواقع چالش یا بحران کمک میکند.
اگر بخواهید راجع به «کماندار» برای مخاطبان آثارتان صحبت کنید، چه میگویید؟
این داستان نشان میدهد زندگانی بدون برقراری ارتباط میان روح و عمل تحقق نمییابد و زندگیای که با ترسِ از طردشدگی و شکست محدود شده باشد بیارزش است. درعوض باید ریسک کرد، شجاعت به خرج داد و سفر غیرمنتظرهای را که سرنوشت سر راهمان میگذارد، پذیرفت.
نظر شما