تحولات منطقه

۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۷
کد خبر: ۷۴۹۷۰۶

روزنامه جوان نوشت: ساعات پایانی ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ خبری تلخ و مهم در ایران منتشر شد. سردار سید محمد حجازی، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه چشم از جهان فروبست.

درگذشت سردار محمد حجازی؛ فوت یا شهادت؟
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از روزنامه جوان، هنوز  دقایقی از انتشار این خبر نگذشته بود که گمانه‌زنی‌ها در مورد «علت» درگذشت او شروع شد. بررسی شایعات منتشر شده در این مصداق خاص، می‌تواند علاوه بر رشد سواد رسانه‌ای، برای موارد مشابه الگوی مناسب‌تری از کار رسانه‌ای را پیش روی ما قرار دهد.

آنچه از همان دقایق اولیه منتشر شد، در گزاره‌های زیر می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد:

۱- مطابق آنچه روابط عمومی سپاه اعلام کرد، سردار حجازی بر اثر «عارضه قلبی» فوت کرد.

۲- محمدمهدی همت، پسر شهید همت در توئیتی، سردار حجازی را «شهید» دانست و نوشت: «رهبرم این سرباز هم فدای شما». این توئیت دقایقی پس از انتشار حذف شد.

۳- برخی اکانت‌های مشکوک عبری‌زبان و اسرائیلی بر شایعه ترور سردار حجازی اصرار ورزیدند و حتی صحبت از ترور «رهبر ایران» در ماه‌های آینده کردند.

۴- برخی کانال‌های تلگرامی و کاربران حزب‌اللهی فضای مجازی برای نشان دادن اطلاع خود و گرفتن بازدید بیشتر و نمایش خباثت صهیونیست‌ها، محتوای آمیخته به تهدید و سرور این اکانت‌های مشکوک را بازنشر کردند.

۵- روابط عمومی سپاه توضیحات تکمیلی بر علت درگذشت سردار حجازی ارائه داد و در کنار متن‌های مختلف پیام تسلیت، از رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تا سایرین و خبرهای غیررسمی برخی پاسداران، مردم واژه‌های مختلف را می‌شنیدند و دچار آشفتگی ذهنی می‌شدند؛ عارضه قلبی، ویروس و ترور بیولوژیک، شهادت، عارضه شیمیایی از زمان جنگ، عروج شهادت‌گونه و...

۶- خبرسازی رسانه‌های ضدایرانی از برخی تفاوت واژگان در پیام‌های تسلیت و تثبیت شک در ذهن مخاطب.

زمینه‌های درونی برای ایجاد شبهه

اول؛ در یک سال اخیر، و پس از دو بار خرابکاری در نطنز و ترور دکتر محسن فخری‌زاده، ذهن افکار عمومی برای شنیدن خبر ترور آماده است و آن را اتفاقی دور از ذهن تلقی نمی‌کند. این آمادگی، مضاعف بر آمادگی همواره مردم ایران برای شنیدن اخبار ترور از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون است. از ماه‌های آغازین انقلاب و ترور آیت‌الله مطهری تا همین دی ماه ۹۸ و ترور سردار قاسم سلیمانی. تقصیر مردم نیست اگر ذهن‌شان پس از ده‌ها توطئه تروریستی علیه ایران و ایرانیان به هر درگذشتی در میان مقامات نظامی و امنیتی مشکوک باشد. از قضا، همین ذهنیت ایجاب می‌کند که در اطلاع‌رسانی‌ها نهایت شفافیت ممکن به کار گرفته شود و غیر از مسائل امنیتی، همه نکات بیان شود.

دوم؛ در موضوع سردار حجازی اکتفا به «عارضه قلبی» برای بیان علت درگذشت در خبر اولیه اشتباه بود. پس از خبر اولیه هم، روابط عمومی سپاه اطلاعیه‌ای صادر کرد تا به مردم بگوید که جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه درگذشته است. به سیاق همه بیانیه‌هایی از این دست، ۹۹ درصد محتوای بیانیه به بیان کیستی و سابقه کار سردار حجازی پرداخته بود و فقط در یک خط، بیان شده بود که: «در اثر عارضه قلبی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به خیل عظیم شهیدان پیوست» و آیا انتظار این است که مردم و هر مخاطب دیگری، از خودش نپرسد که چطور «عارضه قلبی» و «شهادت» با هم جمع شده است؟ خیلی ساده است که این سؤال برای مردم پیش بیاید که دلیل این عارضه قلبی چه بوده که از وصف «شهادت» استفاده می‌شود؟ و سؤال مهم‌تر افکار عمومی این است که مگر چه اتفاقی افتاده که به ما نمی‌گویند؟

اطلاعیه‌نویسی‌ها باید تغییر کند. اطلاعیه برای اعلام یک خبر درگذشت، باید در مورد همین خبر اصلی، یعنی چرایی و چگونگی فوت صحبت کند. اینکه سردار چه کرده، باید در موارد بعدی بیان شود. اطلاعیه فوت، بیانیه معرفی فرد، آن هم سرداری شناخته‌شده نیست. توجه کنید که اگر آن اطلاعیه شامل نکات زیر می‌بود که سردار در ساعت فلان حالش بد شده، به بیمارستان فلان منتقل شده، عملیات احیا جواب نداده و در نهایت در ساعت فلان درگذشته است و نظر تیم پزشکی در مورد علت اصلی فوت فلان است. این مدل بیان جزئی، اعتمادآفرین است و از دست به دست شدن شایعات و دادن بهانه دست رسانه‌های بیگانه هم پیشگیری می‌کند.

سوم؛ نشر توئیت فرزند شهید همت نادرست بود و بدون هماهنگی هم زده شد و بعد گرچه حذف شد، اما تأثیر خود را در آشفتگی خبری آن شب گذاشت.


زمینه‌های بیرونی ایجاد شبهه

اول؛ اکانت‌های مشکوک اسرائیلی در توئیتر اقدام به انتشار جملات رازآلود در مورد ترور سردار حجازی و برخی مقامات دیگر ایران کردند. مع‌الاسف برخی کانال‌های تلگرامی انقلابی به‌جای آنکه با بی‌اعتنایی از کنار این ایجاد تشویش رد شوند، اقدام به بازنشر آنان کردند. مهم نیست در متن بازنشر ادعای اکانت‌های مشکوک عبری‌زبان، ناسزا بگوییم، تحلیل خودمان را بار کنیم یا قصدمان مظلوم‌نمایی و نمایش خباثت آنان باشد؛ در هر حال نشان می‌دهد ما حتی آن‌قدری هم سواد رسانه بلد نیستیم که تریبون دشمنان قسم‌خورده‌مان نشویم. آیا نهاد و سازمان مربوطه می‌تواند مدام تکذیب کند و بیانیه بدهد یا ما هم باید آن‌قدری بلد باشیم که به هر خبری ضریب ندهیم؟

دوم؛ شایعه‌پراکنی رسانه‌های ضدایرانی که، چون مگسان روی زخم خبررسانی‌های پراشکال ما می‌نشینند. آن‌ها هستند و نمی‌توان حذف‌شان کرد، بلکه ما باید خود و مردم را به لحاظ دانش رسانه‌ای قوی کنیم تا تأثیر آنان کم و کمتر شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.