در دنیای امروز که بشر راه گم کرده و عطش معنویت دارد و برای رفع این عطش به سمت سرابهای گوناگون میرود، تنها یک راه و مسیر است که میتواند گمشده انسان را به او هدیه کند و دست او را گرفته و به مقصد کمال و سعادت برساند یعنی قرآن و نسخه ناطق آن یعنی اهل بیت(علیهمالسلام) و امروز که دست ما از دامان آنها کوتاه شده تأسی به سیره نظری و عملی شان میتواند حلّال مشکلات ما و نقشه و چراغ راهمان باشد. از این رو و در گفت وگو با حجتالاسلام دکتر قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و استاد تاریخ اسلام درباره سیره عبادی- سیاسی امام حسن مجتبی(علیهالسلام) به بحث و بررسی پرداختهایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم میشود:
* سیره سیاسی امام حسن(علیهالسلام) در مقایسه با دیگر ائمه(علیهمالسلام) دارای چه ویژگی هایی است و چه آثار و برکاتی داشته است؟
در هر بعد، سیره امام مجتبی(علیهالسلام) باید متناسب با زمانه بررسی شود. نقطه عطف سیاست امام حسن(علیهالسلام) صلح است و اگرچه حتی ممکن است امروز هم بسیاری از آن تعبیر درست نداشته باشند که این برداشت ناصحیح یا از عدم وقوف شان بر شرایط است یا از تفسیر به رأی و متناسب با سلایق و علایق شخصی آنها ناشی میشود؛ به عبارت دیگر اینها تفاسیر و نظر سیاسی خود را بر فلسفه صلح حسنی تحمیل کرده و هر نوع سازش و کنار آمدن با دشمن و چراغ سبز نشان دادن به دشمن را به این صلح تاریخ ساز تشبیه میکنند، در حالی که شرایط، زمینهها، طرفین و... در صلح حسنی برای شرایط امروز منطبق نبوده و مجوز اقدامهای سیاسی ما نیست.
باید توجه داشت، امام حسن(علیهالسلام) از ابتدا بنای بر صلح نداشتند، زیرا معاویه را به هیچ وجه برای حاکمیت صالح نمیدانستند چه برسد به آنکه او را مناسب خلافت که مقامی الهی است، بدانند از این رو، درصدد مقابله با او به عنوان فردی ناصالح بودند، از طرفی وقتی به جاسوسیها و کارشکنیهای معاویه پی بردند و نیز زمانی که معاویه برای تصرف کوفه از شام رهسپار شد، امام برای جنگ با ایشان عزیمت کردند، اما در روزهای پایانی نبرد در ساباط مدائن و هنگام توقف معاویه در منطقه انبار و در نهایت رودر رو شدن یاران حضرت با سپاه معاویه، در عمل راهی جز صلح برای ایشان باقی نماند، زیرا از آن سپاه ۱۲ هزار نفری، حدود ۸ هزار نفر در اثر تطمیع و رشوههای معاویه سپاه حضرت را ترک کردند که چهره هایی همچون عبیدالله بن عباس در میان آنان بود.
این یعنی امام حسن(علیهالسلام) با مخالفتهای درونی سپاه خود روبه رو شدند، از طرفی معاویه پیوسته افرادی را برای کوک کردن ساز صلح به سپاه امام میفرستاد و از دیگر سو برگه سفید امضا برای حضرت ارسال میکرد و میگفت هر خواستهای دارید، بنویسید و ما میپذیریم! به عبارت بهتر، در چنین شرایطی نه میشد همچون دوران امام حسین(علیهالسلام) قیام کرد، چون هم معاویه با یزید تفاوت داشت و هم یاران امام حسین(علیهالسلام) با یاران امام حسن(علیهالسلام) تفاوت داشتند و نه راه دیگری جز صلح باقی بود. از این رو، امام حسن مجتبی(علیهالسلام) تشخیص دادند صلح همراه با گرفتن امتیاز از جنگ بدون نتیجه یا صلح بدون امتیاز بهتر است.
* آیا میتوان در رفع مشکلات سیاسی امروز جامعه اسلامی به سیره امام مجتبی(علیهالسلام) مراجعه کرد؟ شیوه و کیفیت مراجعه و تأسی به این سیره چگونه باید باشد؟
اگر چنین شرایطی امروز هم حاکم باشد، میتوان به شیوه امام حسن(علیهالسلام) اقتدا کرد، اما به شرط تطبیق همه شرایط؛ نه آنکه فشار در آن حد نباشد و کشور انواع آمادگی را داشته باشد و ما به استناد به صلح حسنی، پای میز مذاکره بنشینیم که این به هیچ وجه قابل تطبیق نیست. از این رو، شرایط باید همسان باشد و از ورای سازش و مذاکره، زمینههای شکوفایی و حرکت به سوی کمال فراهم شود مانند صلح حسنی که زمینه ساز قیام تاریخ ساز عاشورای حسینی شد که قرنها جریان سازی و بیدارگری کرده است.
* سیره عبادی امام مجتبی(علیهالسلام) دارای چه شاخصهها و چه جلوه هایی است و آیا میتوان از آن سیره برای بهبود رابطه خود با خدا و اصلاح سبک زندگی الهام گرفت؟ چگونه؟
باید توجه داشت در بحث عبودیت و بندگی همه ائمه(علیهم السلام) در اوج بودند. در باره امام مجتبی(علیهالسلام) نیز، برخی اقوال و گزارشها از آن حکایت دارد که امام حسن(علیهالسلام) در محضر خداوند حضوری خاص داشتند، چنانکه هنگام گرفتن وضو رنگ چهره شان دگرگون میشد، چون خویش را عبدی در محضر ارباب میدیدند یا آنکه درباره حج کمتر امامی است که این گونه باشد، اما امام مجتبی(علیهالسلام) ۲۰ بار با پای پیاده به زیارت خانه خدا مشرف شدند با اینکه ملزم به چنین کاری نبودند (اهل سنت نیز در این باره تصریح کرده اند) اما روح تعبد و وابستگی به ذات خدای متعال موجب میشد با همه وجود و تحمل سختی ها، خدا را عبادت کنند. امروز هم چنین است و توصیه شده برخی عبادات را برای بروز کمالات در انسان با سختی انجام دهیم، چنانکه درباره زیارت امام حسین(علیهالسلام) توصیه شده است حداقل کمی از مسیر پیاده طی شود تا روح بندگی و تعبد در زائر بیشتر آشکار شود. افزون بر این، در موضوع انفاق که یکی از جلوههای عبودیت و تلاش برای کسب رضای خدای متعال است نیز بنابر نقل شیعه و اهل سنت، امام حسن(علیهالسلام) دو مرتبه تمام اموال و یک مرتبه نیمی از اموالشان را در راه خدا بخشیدند و در آن بخشش نیمی از اموال، حتی اگر دو جفت کفش داشتند یکی را انفاق کردند.
اینها جلوههایی از نقاط عطف در سیره عبادی امام حسن(علیهالسلام) است که باید الگو شود، زیرا میتواند بسیار راه گشا باشد. اگرچه امروزه مشکلات اقتصادی اقشار مختلف جامعه را آسیب پذیر کرده است، اما فارغ از ناکارامدیها و سوءمدیریتها، ما هم باید برای حل این مشکلات ورود کنیم و حداقل به اطرافیان خود توجه داشته باشیم نه آنکه فقط در فکر تأمین معاش خود و تلاش برای برنده شدن در ماراتن رفاه زدگی و تجمل طلبی به سر ببریم چنانکه در یک فامیل یک نفر، میلیاردی داشته باشد و هزینه کند، اما دیگری در همان فامیل به نان شب خود محتاج باشد! از این رو، اگر با اقتدا به سیره حسنی هر کس در حد توان خود درصدد رفع مشکل دیگران برآید، عمده مشکلات اقتصادی اطرافیان ما حل میشود. باید توجه داشت اگر بخواهیم سیره ائمه(علیهم السلام) را به سبک زندگی خود تبدیل کنیم، نباید در نظر متوقف شویم، زیرا اثری نخواهد داشت، بلکه باید در عمل آن را پیاده کنیم.
* امام حسن(علیهالسلام) در دوران کوتاه خلافت بر جامعه مسلمین پس از شهادت امیرالمومنین(علیهالسلام)، چه راهبردهای سیاسی را بویژه در انتخاب کارگزاران امین، صادق و مسئولیت پذیر داشتند؟
این مهم در حکومت نبوی و خلافت علوی به دلیل طولانیتر بودن مدت، نمود بیشتری داشته است و در دوره کوتاه حکومت حسنی به دلیل صرف بیشتر وقت و توان برای جنگ با معاویه و ساماندهی نیروهای نظامی، بیشتر وقت صرف درگیریهاست، اما باز هم میبینیم کارگزاران حضرت همگی خوشنام و توانمند هستند اگرچه بعدها کسانی همچون عبیدالله بن عباس با توطئه معاویه از ایشان جدا شدند اما بودند شخصیتهایی مانند قیس بن سعد که هم در ایمان و تقوا ممتاز و مؤمن بودند و هم در درجهای از توانایی قرار داشتند که میتوانستند کار را پیش ببرند.
بسیاری از کارگزاران خلافت کوتاه ایشان از دوران خلافت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بر سر کار بودند، همچون حجربن عدی و حبیب بن مظاهر که این خصوصیات را داشتهاند و باید این ارزشها ملاک انتخابهای امروز کارگزاران در جامعه اسلامی باشد، یعنی توجه به ایمان، تقوا و پاکدستی در کنار تخصص و توان. علاوه بر این، در کارگزاران مخلص ایشان دنیاگرایی و تجمل پرستی وجود نداشت و این مهم باید در کارگزاران جامعه اسلامی نیز وجود داشته باشد.
* راهبرد امام حسن(علیهالسلام) در برابر بداخلاقیهای سیاسی و توطئه و تزویر و کارشکنیهای معاویه چه بود و این شیوه برخورد چقدر از روح تعبد آن امام همام نشأت میگرفت؟
اگرچه معاویه علیه امام حسن(علیهالسلام) و امیرالمومنین(علیهالسلام) تبلیغات منفی میکرد، اما نه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نه امام مجتبی(علیهالسلام) و نه دیگر ائمه(علیهم السلام) هرگز در برابر دشمن خود چنین شیوهای نداشتند و حتی در اوج قدرت سیاسی و نیز در زمانی که خلافت از آنها غصب شده بود، هرگز چنین نکردند. چنانکه وقتی از امیرالمومنین(علیهالسلام) در ابتدای خلافت شان خواستند کاری به معاویه نداشته باشند و بعد از تثبیت قدرت به سراغ او بروند حضرت نپذیرفتند و فرمودند: من از مسیر ناحق به سوی حق نمیروم و هنگامی که او را برای حکومت اسلامی قبول ندارم، سازش نمیکنم.
از این رو، سیاست مکارانه هرگز مورد تأیید ائمه(علیهم السلام) نبوده است، چه در جنگ و چه در صلح؛ چنانکه وقتی امام مجتبی(علیهالسلام) رفتارهای نادرست برخی اصحاب را میبینند فقط ادعاهای نادرست را رد میکنند نه آنکه با سیاست بازی و تبلیغ مسموم معاویه را منکوب کنند؛ به عبارت بهتر، امام حقایق را بیان میکردند، اما بداخلاقی سیاسی و تبلیغ خلاف واقع درباره طرف مقابل نداشتند و بر اساس واقعیات موجود اقدام میکردند و بداخلاقی سیاسی هرگز در قاموس اخلاق و سیاست ایشان راه نداشته است. روح این سیره اخلاقی دستاورد تعبد و احساس بندگی در وجود ایشان است که وقتی خود را بنده خدا میدانند برای رسیدن به حق، از باطل مدد نمیگیرند و باطل را دستاویز قرار نمیدهند که این سیره اخلاقی و اخلاق سیاسی ائمه در روح تعبد آن حضرات ریشه دارد.
منبع: زائر
انتهای پیام/
نظر شما