حالا که این یادداشت را میخوانید چند هفته از شهادت دو تن از محیط بانان فداکار در زنجان میگذرد؛ اما آیا این دو محیط بان جوان آخرین افرادی هستند که بر سر حفظ محیط زیست و حیات وحش جانشان را از دست میدهند؟ پاسخ متأسفانه منفی است.
در این میان بررسی روند فعالیتها، موفقیتها و ضعفهای سازمان حفاظت محیط زیست و برنامههای حفاظت از منابع طبیعی و انسانی میتواند درسهایی برای ما داشته باشد که توجه به آن اهمیت بسیار دارد.
متأسفانه بیتوجهی به موضوع مدیریت، موجب درکی انحرافی از بررسی ویژگیهای اداره سازمان حفاظت محیط زیست و عدم موفقیتهایش در حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی میشود. مدیریت، هنر بهکارگیری اصول علمی اداره کردن امور با توجه به شرایط و محدودیتهای موجود برای رسیدن به هدف است تا مدیر از این طریق بتواند هدایت سازمان را با استفاده از روشهای نو و قابل قبول عامه، همراه با خلق خلاقیتهای پایدار عهدهدار شود.
در ایران حفاظت از محیط زیست بهصورت تقریباً نیمه نظامی انجام میشود. این میراثی است که از گذشته سازمان حفاظت محیط زیست از پیش از انقلاب اسلامی به جا مانده است. از آنجا که قانون قدیمی این سازمان با زور شکاربانان مسلح اجرا میشد و مردم سر به اطاعت از قانون داشتند، بعضی چنین تصور میکردند سازمان حفاظت محیط زیست در حفظ طبیعت و منابع طبیعی موفق است، غافل از اینکه جامعه ایرانی تفاوت بزرگی با سایر جوامع دارد. ایرانیان انسانهایی صلحدوست و آرامشطلب و از هرگونه مسائل نظامی، اسلحه و تفنگ بیزارند. بهدلیل شیوه حفاظتی که اعمال میشد، بهمحض اینکه رژیم قبلی بر افتاد، بعضی افراد ناآگاه شروع به تخریب محیطزیست، شکار بیرویه و حتی آتش زدن بعضی از پاسگاهها و آزمایشگاههای محیط زیست کردند و میگفتند اینها مال ما نیست از آن دولت است؛ از اینجا بهنظر میرسد پیش از انقلاب با وجود تلاشهای بسیاری که مجموعه سازمان حفاظت محیط زیست برای حفاظت میکرد، در نهایت نتیجه مطلوبی نداشت. منابعی که با زور حفظ شده بود، پایدار نماند.
واقعیت این است محیط زیست سازمانی مردمی و در خدمت مردم است و کارکنان آن از سالمترین و علاقهمندترین افراد به طبیعت و محیط زیست و در عین حال مستضعفترین کارمندان دولت هستند؛ بماند که تا این زمان بسیاری از آنها جانشان را بهخاطر حفظ محیط زیست از دست دادهاند. با وجود این به نظر میرسد مردم هنوز مسئله مبنایی حفاظت از محیط زیست را چندان نشناختهاند.
همیشه گفته میشود وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست، حفظ طبیعت و محیط زیست برای مردم است! کدام مردم؟ مردم چه نقشی در حفاظت از آن دارند؟ در گذشتههای دور، همه مردم از نعمات منابع طبیعی بهرهمند میشدند و عملکرد آنها تأثیر مخربی بر محیط زیست نداشت. جمعیت بسیار کم و منابع، پاسخگوی نیاز مردم بود. اما اکنون جمعیت بهصورت انفجاری افزایش یافته و منابع طبیعی نمیتواند نیاز مردم را برآورده کند.
با غفلت مسئولان، بیشتر اراضی کشاورزی زیر خروارها سنگ و آجر، تبدیل به ویلا و جاده شده و از بین رفته و متأسفانه ما کارشناسها هم بدون توجه به این از بین رفتنهای دائمی، فقط نظارهگر هستیم.
البته چندین دهه است حفاظت را با زور و اسلحه انجام دادهایم و اکنون به این سادگی نیست که به سرعت و بدون برنامهریزی لازم، آن را به مردم واگذار کنیم اما همچنان یگانه راه نجات محیط زیست کشور، کمک گرفتن از توان عمومی جامعه است.
طرح تشکیل شوراهای شکار و صید با همین هدف، سالها پیش ارائه شد اما مورد توجه قرار نگرفت.
چنین طرحی را نگارنده در اوایل انقلاب تهیه و ارائه کردم ولی چون به مذاق مسئولان محیط زیست آن زمان خوش نیامد به فراموشی سپرده شد و پیگیری اینجانب نیز به جایی نرسید. یکبار که با یکی از معاونان محیط طبیعی آن را مطرح کردم ناگهان واکنش تندی نشان داد و گفت: اگر قرار باشد کار بهدست مردم روستاها انجام شود پس ما چه کارهایم؟!(نگرانی برای پست و مقام).
اینکه این شوراها چگونه عمل کنند و یا چه کسانی عضو آن شوند، نیاز به تهیه طرحی توسط افراد صلاحیتدار و آشنا به مسائل محیط زیست و حفاظت از این منابع دارد. اگرچه اینجانب شکل سادهای از این طرح را سالها پیش تهیه کردهام اما معتقدم برای اجرای این برنامه باید از روستاییان حاشیهنشین مناطق حفاظت شده و پارکها استفاده شود و این برنامه تنها راه رسیدن به حفاظت مطلوب و مداوم است. چنین برنامههایی اکنون با همکاری اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) و از طریق سازمان ملل در دریاهای اطراف مالزی و اندونزی و بعضی از کشورهای آفریقایی در حال اجراست و نتایج بسیار خوبی هم بدست آمده است(People Participation). هدف این طرح سپردن کار مردم به دست مردم است و من همچنان امید دارم در ایران نیز این طرح تدوین و اجرایی شود.
نظر شما