در حالی که قرار بود پس از آخرین انتخابات پارلمانی فلسطین در سال ۲۰۰۶، مردم بار دیگر در ۲۲ می امسال پای صندوقهای رأی حاضر شوند، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان تصمیم به تعویق آن گرفت. پس از به تعویق افتادن انتخابات، جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با صدور بیانیهای به آن واکنش نشان داد. وی در این بیانیه تعویق انتخابات پارلمانی فلسطین را نگرانکننده دانست و از طرفین فلسطینی خواست با گفتوگوهای سازنده، تاریخ جدیدی را برای انتخابات پارلمانی مشخص کنند. بورل در بیانیه خود از رژیم صهیونیستی هم خواسته بود برگزاری انتخابات در تمامی سرزمینهای فلسطین از جمله قدس شرقی را تسهیل کند.
برای تحلیل این بیانیه ابتدا لازم است به سه جهتگیری مختلف دربرابر نزاع فلسطینیها و صهیونیستها اشاره کنیم. جهتگیری نخست مربوط به جمهوری اسلامی ایران و متحدان آن است که رژیم صهیونیستی را رژیمی غاصب و جنایتکار دانسته که سرزمین فلسطینیها را غصب کرده و دولتی به نام اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد. جهتگیری دوم مربوط به اکثریت کشورها و همچنین سازمان ملل متحد است که از راه حل دو کشوری بر اساس مرزهای سال ۱۹۶۷ حمایت میکند. اتحادیه اروپا در این دسته جای میگیرد. جهتگیری سوم صهیونیستهای افراطی و اوانجلیستهای آمریکایی هستند که تقریباً کشوری به نام فلسطین را به رسمیت نمیشناسند. این جهتگیری سوم در دولت محافظهکار دونالد ترامپ و طرحی موسوم به معامله قرن که وی برای حل مسئله فلسطین ارائه داد، برجسته شد. در این طرح بخشهایی از کرانه باختری که در اختیار تشکیلات خودگردان است، به عنوان یهودا و سامریا در اختیار اسرائیل قرار میگیرد. این طرح به کلی تمامی قطعنامههای صادره توسط مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص مسئله فلسطین را نقض میکند. معامله قرن که طرحی یکجانبه و بدون مشارکت اروپاییها از سوی ترامپ به منظور کمک به نتانیاهو برای تداوم حضورش در قدرت و همچنین تسهیل پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ برنامهریزی شده بود، به دو دلیل با مخالفت اروپاییها روبهرو شد: نخست اینکه این طرح بدون مشورت اروپاییها و کنار گذاشتن آنها از مسئله فلسطین از سوی آمریکا طرحریزی شده بود؛ دوم، تمامی قطعنامههای سازمان ملل متحد و راهکارهای بینالمللی برای حل این مسئله را نادیده گرفته بود. پرسش اصلی این است اروپاییها تا کجا بر سر این موضع میانه خود پافشاری میکنند؟
جواب این پرسش واضح و مشخص است، منافع اروپاییها اقتضا نمیکند در مقابل صهیونیستها بایستند و بخواهند بر سر مسئله فلسطین هزینه بدهند و از طرفی حتی اگر منافعشان ایجاب کند، توان این را ندارند بخواهند در مقابل صهیونیستها بایستند. نگاهی به مواضع اروپاییها در قبال جنایتهای صهیونیستها علیه فلسطینیهای کرانه باختری و همچنین ادامه شهرکسازیهای غیرقانونی توسط این رژیم ثابتکننده این امر است. در واقع، موضع اتحادیه اروپا در برابر مسئله فلسطین و جنایتهای رژیم صهیونیستی را باید در قالب مواضع اعلامی صرف و صدور بیانیهها با عناوینی چون «اظهار نگرانی و اظهار تأسف عمیق» خلاصه کرد. توجه به اقدامات تنبیهی که اعضای اتحادیه اروپا برای صهیونیستها در صورت اجرایی شدن معامله قرن در نظر گرفته بودند خالی از لطف نیست. آنها اعلام کردند در صورت نهایی شدن معامله قرن، همکاریهای علمی و مبادله دانشجو با رژیم صهیونیستی را متوقف و سفر وزیران خارجه خود به این رژیم را قطع خواهند کرد. اما در عمل، چیزی به اجرا در نیامد و تنها در همان مقام سخن باقی ماند.
نظر شما