در همان نخستین شبهای ماه مبارک امسال چند تن از طلبهها تصمیم میگیرند همزمان با سالروز ولادت میوه دل پیامبر، امام حسن(ع)، میوه را سر سفره افطار و سحر نیازمندان حاشیه شهر برسانند. خبری که شاید در شب و روزهای منتهی به شبهای قدر، کمتر به آن پرداخته شد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم با حجتالاسلام علی غفوریمنش که جرقه این پویش متفاوت نخستین بار در ذهن او زده شده و آن را به مجموعهای از طلاب با دغدغههای اجتماعی پیشنهاد کرده است، گفتوگو کنیم. حجت الاسلام غفوریمنش میگوید پویش نذر میوه نه یک کمک مؤمنانه با هدف انجام کاری متمایز و خاص بلکه صرفاً با هدف تأمین یک نیاز در سفره نیازمندان انجام شده است. گفتن و شنیدن از جور شدن اسباب و لوازم این کار همدلانه برای رفع نیازمندی محرومان در دورانی که کرونا بر شدت مشکلات معیشتی افزوده است، خالی از لطف نیست.
نخستین بار این فکر کِی، کجا و چطور به ذهن شما خطور کرد؟ این انگیزه و جرقه اولیه در نهایت چه سروشکلی پیدا کرد؟
ما مجموعهای از طلبههای دغدغهمند با در نظر داشتن دغدغه مردم و رویکرد مرجعیت اجتماعی روحانیت برای مردم -که در این سالهای اخیر کمی این وجه کمرنگ شده است- جمعی با عنوان جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی را شکل دادیم. محور اصلی و اساسی این مجموعه که در آن طلبههای فاضل و استادان حوزه و برخی از خطیبان هستند، پاسخ دادن به دغدغههای اجتماعی است.
یکی از کارگروههای پنجگانهای که در این جبهه در نظر گرفتهایم، کارگروه مواسات است. استفاده از عنوان جبهه در نامگذاری این مجموعه نیز با این هدف بوده که دست به کارهای بزرگ بزنیم. در سالهای گذشته و در ایام ولادت امام مجتبی(ع) و پیش از کرونا مجموعهای در دانشگاه فردوسی دست به کار جالبی زدند و کیک نذر کردند. این به نظرم کار جالبی آمد و همین جرقهای در ذهنم شد که پویشی با عنوان نذر میوه را به شورای مرکزی مجموعهمان پیشنهاد بدهم.
اینکه به میوه رسیدیم نیز به این خاطر بود که بستههای مختلف غذایی در سال گذشته و ایام کرونا مفصلاً توسط مجموعههای مختلف مردمی و بسیج و سپاه توزیع شده بود و هنوز نیز میشود؛ احساس کردیم چقدر میوه در سبد غذایی مردم کمرنگ است. اینطور نبود حتماً دنبال این باشیم که کار متفاوتی انجام دهیم، بلکه احساس کردیم جای میوه خالی است. امروزه مشهود است خرید میوه واقعاً برای اقشار پایین کار راحتی نیست.
استقبال از این پویش چطور بود؛ چقدر با آنچه در نظر داشتید فرق داشت؟
شاید چهارم پنجم ماه رمضان بود که گفتیم برای شب میلاد امام مجتبی(ع) این کار را انجام دهیم. با زحمت دوستان کلیپهایی در فضای مجازی آماده و پخش شد. حقیقتاً فکر نمیکردیم تا این حد از این پویش استقبال شود. البته بعضی هم به ما میگفتند لاکچریبازی است؛ ما هم گفتیم ما صرفاً بر اساس نیازی که وجود دارد این کار را انجام میدهیم و میخواهیم به این نیاز، پاسخ درخور و شایستهای بدهیم.
پنج شش روز مانده به ولادت امام حسن(ع) حجم انبوهی از کمکهای مالی به دستمان رسید که در مجموع ۵۰ میلیون تومان شد. نکته این بود ما در این کار سعی کردیم مجموعههای دیگر را نیز دخیل کنیم. چند حوزه علمیه، چند مسجدی که امام جماعتهای فعال در عرصه اجتماعی دارند و گروههای جهادی طلبگی به ما کمک کردند. مثلاً در روز بستهبندی، ۱۲-۱۰ نفر از همین مجموعهها آمدند و پای کار بودند و حتی همسران طلبهها هم آمدند و در کار بستهبندی کمک کردند.
میوهها را بر چه اساس انتخاب کردید؟ نوع میوه هم ربطی به دغدغه رفع نیاز داشت؟
از آنجا که این کار به نام امام مجتبی(ع) بود واقعاً برایمان اهمیت داشت میوه خوب و از روی تکریم و احترام به دست محرومان برسد. سراغ خیار و موز و سیب رفتیم. بنا بود این سه قلم تهیه شود ولی زمانی که میخواستیم برای تهیه میوه برویم یکی از عزیزان صنف طلا و جواهر تماس گرفت و گفت من میخواهم برای مرحوم مادرم در این کار کمک کنم و وقتی نوع میوهها را پرسید گفت: هر مقدار نیاز بود حاضرم در کنار این میوهها هزینه توت فرنگی یا گوجه سبز را بدهم. نتیجه این شد که هزار بسته توت فرنگی ۳۰۰ گرمی گرفتیم و کنار بقیه میوهها توزیع کردیم. کریم بودن امام حسن(ع) موجب شد این اسم مبارک همینطور پشت سر هم ابعاد کمک را گسترش دهد. مثلاً یکی از هیئتیهای باصفا که واردکننده موز بود گفت حاضر است با قیمت خیلی پایینتر از نرخ بازار، موز درجه یک به دستمان برساند و دست آخر نیز مبلغ ۵ میلیون تومان برای کمک از فاکتورمان کم کرد. حتی گفت زحمت تهیه بقیه میوهها را هم میکشد و جنس درجه یک با خاور برایمان دم در مدرسه فرستاد تا کار بستهبندی و توزیع را شروع کنیم.
کمکها معطوف به میوه بود؛ چه شد که چیز دیگری هم کنارش توزیع شد؟
میوهها را در مدرسه ثامن که در ابتدا توسط آیتالله مکارم ساخته شده و الان مدرسهای به مدیریت آقای نظافت است، آوردیم و بستهبندی کردیم. همراه بستهبندی تعدادی کتاب داستان از نهاد کتابخانههای استان نیز به دستمان رسید. علاوه بر اینها تعدادی کتاب سه دقیقه تا قیامت نیز نذر فرهنگی بود که همراه این کتابها در بسته قرار گرفت و توزیع شد. ما نه به خبرگزاریها گفته بودیم و نه خبرنگارها را خبر کرده بودیم ولی به نظرم چون رفقای طلبه ما اخلاص داشتند این کار نمود پیدا کرد و خیلی دیده شد. در مجموع نیز هزار و ۱۰۰ بسته میوه با چهار قلم موز، خیار، سیب و توت فرنگی تهیه و بین عزیزان در حاشیه شهر توزیع شد.
بازخوردهای این قضیه برای خودتان چطور بود؛ از مرحله اول تا بستهبندی و توزیع؟
نکته جالب این است ما واریزی از هزار تومان تا ۳-۲ میلیون تومان داشتیم که به شخصه برای خود من جالب بود. این یعنی همه به هر شکلی تلاش داشتند در این کار مشارکت کنند و نامشان در دفتر محبان امام حسن(ع) ثبت شود و سهمی در این کار کریمانه داشته باشند. عزیزانی که رفته بودند این اقلام را در حاشیه شهر توزیع کنند میگفتند مثلاً یکی از افراد گفته بود پدرم سرطان داشته و دکتر میوه تجویز کرده ولی ما نمیتوانستیم تهیه کنیم که خدا شما را رساند.
نظر شما