تحولات لبنان و فلسطین

مصطفی چمران را دانشمندی می‌شناسیم که لباس چریک به تن کرده، در لبنان جنگید و مبارز تربیت کرد. با آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران، به وطن بازگشت و فرمانده جنگ‌های نامنظم شد. گاهی نیایش‌های عارفانه و عاشقانه‌اش را نیز خوانده‌ایم و همین.

کرامت  مصطفی

اما مصطفی چمران پیش از آنکه یک دانشمند فیزیک پلاسما و یا چریک جهانشهر باشد، انسان مسلمانی است که دغدغه دین، فرهنگ و تربیت دارد. شخصیت چمران را نباید در جنگاوری خلاصه کرد، او را می‌توان فراتر از آنچه شنیده‌ایم، در میدان مبارزه فرهنگی نیز شناخت.

الشیخ یوسف حسین؛ دوست، همراه و همرزم شهید دکتر مصطفی چمران است، او در جنوب لبنان زندگی می‌کند. این گفت‌وگو حاصل تماس من با ایشان در لبنان است.

آقای یوسف حسین برای ما از مصطفایی گفت که در دوران دوستی‌اش شناخته است. این گفت‌وگو را بخوانید.

چگونه با مصطفی چمران آشنا شدید؟

 من در سال ۱۹۷۲ میلادی برای تدریس در مدرسه فنی که دکتر چمران مدیر آن بود، به جنوب لبنان رفتم. آن زمان یک جوان ۲۰ ساله بودم که از دیگران درباره «چمران» شنیده بودم. در آن مدرسه مردی را دیدم که سرشار از انسانیت، محبت، شجاعت و علم بود. از همان لحظه اولی که او را شناختم شیفته ویژگی‌های اخلاقی دکتر چمران شدم. محبتی که چمران به دانش‌آموزان مدرسه داشت را من در طول سال‌های عمرم در رفتار پدر و مادر کسی ندیدم، او سرشار از محبت بود. این آشنایی زمینه یک همکاری هفت ساله با دکتر در آن مدرسه بود. شبانه‌روز و در همه فصل‌ها و ماه‌ها همراه او بودم.

در ایران و شاید لبنان شهید چمران را با عملیات‌های چریکی و مبارزات در میدان جنگ می‌شناسند، برنامه‌های فرهنگی دکتر در لبنان بر چه محوری استوار بود؟

 شعار آقای چمران برای تأسیس مدرسه‌ای که بیشتر شاگردان آن یتیمان و فقرا بودند این بود که می‌خواهم این مدرسه کارخانه «انسان‌سازی» باشد. از نظر او مدرسه فقط محل آموزش نبود، بلکه در کنار آموزش محلی برای پرورش و تربیت نیز بود. به همین دلیل برخی معلم‌های آلمانی آن مدرسه که وابستگی‌های فکری خاصی هم داشتند، می‌گفتند که اینجا اول مدرسه دینی است بعد فنی. برای دکتر، تربیت دینی و فرهنگی دانش‌آموزان اولویت داشت. روش شهید در تربیت دانش‌آموزان روش معصومین(ع) و قرآن بود و فعالیت فرهنگی دکتر بر دین و تربیت استوار بود.

چرا دکتر چمران چنین رویکرد فرهنگی داشت؟

 اولویت تربیت دینی و بعد علمی دانش‌آموزان، برگرفته از نظر امام موسی صدر بود. عقیده امام موسی صدر و چمران این بود که انسان و انسانیت مهم‌ترین مسئله در این دنیاست، زیرا انسان خلیفه‌الله است. انسان در صورتی خلیفه‌الله می‌شود که بافرهنگ، معتقد به خدا، موحد و اندیشمند باشد زیرا هدف خلقت انسان رشد و تعالی اخلاقی و معنوی است. به عقیده من رسیدن به این مرحله، ایدئولوژی همه انسان‌ها در شرق و غرب عالم است. بر همین مبنا عدالت و انسان‌دوستی ایدئولوژی چمران بود.

فعالیت‌های فرهنگی و نگاه ویژه دکتر به مباحث تربیتی چه تأثیری در جامعه لبنان گذاشت؟

 شهید چمران سیره و زندگی عجیبی داشت. او برای تحقق آرمان‌هایش از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. او برای شاگردان مدرسه مانند پدر بود. پدر معنوی و حقیقی و مربی همه دانش‌آموزان بود. چمران در تربیت فرزندان لبنان علاوه بر قانون تربیتی و آموزشی، محبتی سرشار داشت. دکتر در کنار تعلیم و تعلم، از حقوق شهروندی و مادی دانش‌آموزان دفاع می‌کرد و برای داشتن زندگی آرام آن‌ها می‌جنگید. اسرائیل در آن زمان جنوب را مدام بمباران می‌کرد و اطراف مدرسه نیز مستثنا نبود. شهید چمران دفاع از حق و حقانیت را به دانش‌آموزان آموزش می‌داد و خودش معلم عملی آن‌ها بود. او معلم عملی حق‌طلبی بود. چمران با چشمه جوشان محبتش دیگران و دانش‌آموزان را شیفته خود کرده بود. در مدرسه ما، دانش‌آموزان یتیمی بودند که روزهای تعطیل جایی برای رفتن نداشتند. شهید در همان دو اتاقی که کنار مدرسه داشت، با دستان خودش برای آن‌ها غذا می‌پخت و آن‌ها را به خانه‌اش دعوت می‌کرد تا محرومیت عاطفی آن‌ها را جبران کند. بسیار مراقب بود تا فاصله طبقاتی میان دانش‌آموزان آزاردهنده نباشد و کسانی که محرومیت مالی داشتند دلخور نشوند. در همان سال‌های تدریسم به ایشان پیشنهاد کردم تا در مدرسه فروشگاه کوچکی برای فروش تنقلات و مایحتاج دانش‌آموزان تأسیس کنیم، دکتر مخالفت کرد و گفت یتیمان و فقرا نمی‌توانند شکلات و تنقلات تهیه کنند و وقتی می‌بینند همکلاسی و دوستان تنقلات می‌خرند و آن‌ها قدرت خرید ندارند ما بعداً در تربیت بچه‌ها به مشکل می‌خوریم. او از غذایی می‌خورد که شاگردانش می‌خوردند. بعضی وقت‌ها غذایی پخته می‌شد که شهید دوست نداشت اما می‌گفت من به خاطر رعایت عدالت از همان غذا می‌خورم. او کنار بچه‌ها می‌نشست و با دانش‌آموزانش غذا می‌خورد و در اوقات فراغت با آن‌ها فوتبال بازی می‌کرد. موقع نماز در آخرین صف نماز جماعت می‌ایستاد و طوری رفتار می‌کرد که گاهی شاگردان تازه‌وارد نمی‌دانستند او مدیر است یا کارمند جزء.

شهید چمران چه ارتباطاتی با چهره‌های فرهنگی لبنان برای تحقق آرمان‌هایش داشت؟

 ارتباط آقای چمران فقط با امام موسی صدر بود. امام موسی صدر یک برنامه جامع برای همه جهان اسلام داشت و با امام خمینی(ره) و شهرهای نجف و قم هماهنگ بود. برنامه اساسی امام موسی ایجاد جو معنوی و فرهنگی برای تشکیلات مقاومت بر ضد اسرائیل بود. برنامه‌های سری تشکیلات و نظم ‌بخشیدن به برنامه‌های جوانان روستاهای جنوب لبنان وظیفه چمران بود. تربیت کادر نظامی، فرهنگی و اقتصادی جریان مقاومت برنامه‌ای بود که چمران عهده‌دار آن بود و کاری بسیار پیچیده بود زیرا دولت لبنان اجازه فعالیت برای تشکیلات مقاومت به کسی نمی‌داد. بیشتر جوانان در گروه‌های سیاسی چپ و راست عضو بودند و امام موسی صدر و چمران تلاش می‌کردند با تربیت دینی و برنامه‌های فرهنگی آن‌ها را جذب جریان مقاومت کنند. دولت لبنان تحت سیطره استعمار فرانسوی و آمریکایی بود و فعالیت‌های چمران با وجود سخت‌گیری‌های دولتی بسیار محدود بود. اما تلاش‌های چمران به نتیجه رسید و جوانان از گروه‌های سیاسی جذب جریان امام موسی صدر و چمران شده و جریان مقاومت را تقویت کردند. موفقیتی که امروز جریان مقاومت لبنان به رهبری سیدحسن نصرالله کسب کرده است، امتداد جریان فرهنگی صدر و چمران است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.