تقی دژاکام حتماً همه شما دیده و شنیدهاید که درست پس از پایان روز انتخابات، وقتی هنوز نتایج معلوم شده یا نشده، یا حداکثر بعد از مشخص شدن رئیسجمهور منتخب، مردم میگویند: ما کار خودمان را کردیم، ما وظیفه خودمان را انجام دادیم، ملت به وظیفه خود عمل کرد، حالا نوبت مسئولان است، نوبت رئیسجمهور است، اگر انتخابات مجلس باشد: نوبت نمایندگان مردم است که به وظیفه خودشان عمل کنند. به وعدههایشان عمل کنند و تعابیری از این دست.
در ظاهر این عبارات، عبارتهای زیبا و درستی میآید که البته بخش زیادی از حقیقت را با خود دارد، اما یکی از بزرگترین اشتباهات این است که در چنین برهههایی، ملت پس از انجام تکلیف شرعی و قانونی خود، کنار بنشینند و منتظر بمانند تا مسئولان کار خود را شروع کنند و به انجام برسانند. که معمولاً هم به انجام نمیرسد. به دلایل مختلف و از جمله به همین دلیل که مردم پس از رأی دادن کنار نشستند و منتظر ماندند.
این تیتر به یاد ماندنی روزنامه کیهان پس از انتخابات سال ۱۳۸۴ را همه به یاد داریم که «مردم کار را تمام کردند». در حقیقت، آن تیتر به معنای پایان یک دوره سخت سیطره لیبرالیسم بر عرصههای سیاسی و اجرایی کشور بود که مردم با رأی خود در آندوره، مُهر پایانی بر آن شیوه حکمرانی زدند.
شاید امروز هم کسانی که پُر از گلایه و اعتراض نسبت به وضعیت هشت سال اخیر کشور هستند، اکنون که رئیسجمهور منتخب مردم یک شخصیت انقلابی، حزباللهی و با سابقهمثبت در خدمتگزاری و پیگیری مشکلات مردم و رفع بحرانهای کارگری و معیشتی است، چنین نگاه و چنین برخوردی با موضوع داشته باشند؛ اما همه اینها غلط است. چرا؟
اگر درست به ماجرا نگاه کنیم، در حقیقت «کار ملت» نه تنها پایان نیافته ، بلکه از امروز «شروع » شده است. مردمی که صحنه را ترک و خالی کنند و کار را به متولیان امور – خوب باشند یا بد، ضعیف باشند یا قوی- بسپارند و منتظر باشند آنها امور را بدون حضور آنان تمشیت کنند و به سرانجام مطلوب برسانند، معمولاً نتایج خوبی نمیگیرند.
صرف انتخاب یک فرمانده برای جنگ و دفاع، بدون اینکه برای یاری این فرمانده سربازانی بسیج شوند و در میدان حضور یابند، او را به پیروزی بر دشمن نمیرساند. فرمانده، سرباز میخواهد، رئیسجمهور مردان و زنان یاریگر حاضر در صحنه میخواهد؛ آن هم رئیسجمهوری که وارث هشت سال سکون و عقبماندگی و برباد رفتن سرمایههای مردم است، رئیسجمهوری که وارث بزرگترین رقم تورم دهههای اخیر است؛ مشکلات بیکاری و مسکن و گرانی بیداد میکند، تولید داخلی با موانع پرشماری مواجه است و روابط با دنیا بهخصوص همسایگان و نیز کشورهای اسلامی، معطل کدخدا و سه چهار کشور اروپایی شده است، پاسپورت ایرانی باوجود وعدههای هشت سال پیش، جزو کمارزشترین پاسپورتها در بین کشورهای جهان شده است و رانت و سوءاستفادههای شخصی و خانوادگی از مسئولیتها رایجتر شده و هزاران مشکل دیگر.
یک رئیسجمهور خوب، خیلی که هنر بکند کابینه خوب و کارآمدی بچیند و کار را بهتدریج از بالا ساماندهی کند و ارتباط خوبی با قوای دیگر داشته باشد، اما اگر از پایین، مردم به «میدان» نیایند و آستینها را بالا نزنند و به همراهی با دولت و مسئولان به چشم یک «وظیفه» عقلی و ملی دیگر نگاه نکنند و فقط چشم انتظار بمانند، اوضاع فقط کمی بهتر میشود، اتفاق خارقالعادهای نمیافتد.
این انتظار از همه مردم حتی کسانی است که به هر علتی در انتخابات شرکت نکردند، چه برسد به کسانی که به نامزدهای محترم دیگر رأی دادند. اما انتظار بزرگتر و بیشتر از همه بچههای انقلاب و جوانان حزباللهی دغدغهمندی است که همه اینسالها را به اعتراض و انتقاد گذراندند. حالا وقت آمدن به وسط میدان و کمک کردن به دولت و همه اجزای نظام با همه توان است؛ وقت خواب تمام شده است!
نظر شما