امیرمهدی حکیمی مدیرعامل مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس در این باره گفت: این رویداد ادبی دومین برنامه از سلسله شب شعرهای حماسه واژهها است که با حضور و شعرخوانی شاعران مطرح کشور از جمله دکتر محمود اکرامی فر، مصطفی محدثی خراسانی، سعید بیابانکی، ذکریا اخلاقی، استاد محمد جواد غفور زاده شفق، قاسم رفیعا، محمد کاظم کاظمی، زکریا اخلاقی، دکتر حسن دلبری و راضیه رجایی در نگارخانه رضوان برگزار می شود.
حکیمی اضافه کرد: هدف ما معرفی ۴۰ سال شعر فارسی در راستای تقویت همدلی شاعران معاصر برای تداوم آرمانهای ادبی مرکز و کشور است و در این سلسله برنامهها آیینهای تمام نما از شعر انقلاب را به تماشای اهل ادب میگذاریم.
مدیر عامل مؤسسه آفرینشهای هنری آستانقدس ملاک در انتخاب آثار را فاخر بودن یکی دو اثر از آثار هر شاعر مربوط به هر دوره زمانی دانست و تصریح کرد: برگزاری مجموعه این شب شعرها مجموعهای نفیس از شعر انقلاب است.
وی سپس به یکی از آفات شعر پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: آفت بزرگ در شعر پس از انقلاب کمبود فضای ذهنی محتوایی و مطالعاتی برای شاعران جوان است که این معضل سبب شبیه تر شدن آثار شعرای جوان به همدیگر شده است.
در ادامه شعر خوانی شاعران به سکانداری سعید بیابانکی که ابتدا به قرائت شعری پرداخت آغاز شد:
نشسته ام به رواقی به گوشه حرمش/ رها رهای رها زیر آبشار غمش/ یقین به چشمه تسنیم دوست متصل است/ که نور می چکد از روزن سپیده دمش/ چه سالها که هم آوای نوبتی خوانان/ رسیده است به گوشم طنین زیر و بمش/ به کاظمین و به مشهد سلام و عرض ادب/ به حس و حال غریبانه شبیه همش...نمی کنیم دل از این حریم و زاین درگاه/ قسم به مادر بی بارگاه و بی حرمش.
به دروازههای خراسان رسیدم
سپس قاسم رفیعا بچه محله امام رضا نیز به قرائت آثار خود پرداخت و پس از وی مصطفی محدثی خراسانی نیزقدمگاه عشق را اینگونه سرود : چو آیینه هرچند حیران رسیدم/ زمشکل گذشتم، به آسان رسیدم/ چو ابری گره در گره، بغض در بغض/ به باران، به باران، به باران رسیدم... به مهرم بنامید زین پس، به خورشید/ به دروازههای خراسان رسیدم.
در ادامه حجت الاسلام صفری زرافشان اشعار آیینی خود را قرائت و پس از آن حجت الاسلام زکریا اخلاقی استاد حوزه و شاعر معاصر به ارائه رباعیات طریق الرضای خویش پرداخت :
پس از وی شعری قرائت شد که شهرت اثر بیشتر از شاعر آن زبانزد خاص و عام شده است غزلی توسط دکترحسن دلبری شاعر خوب دیار سبزوار :
اینجا طلسم گنج خدایی شکسته باش/ پابوس لحظههای رضایی شکسته باش/ در کوهسار گنبد و گلدستههای او/ حالی بپیچ و مثل صدایی شکسته باش/ وقتی به گریه می گذری در رواق ها/ سهم تمام آینههای شکسته باش...آنجا شکستی و «طلب»یدند و آمدی/ اینجا که در مقام «فنا»یی شکسته باش.
چه کند بی تو دل خسته پریشانی را؟
پس از عاطفه سادات موسوی و سیده فاطمه موسوی، راضیه رجایی به قرائت اثر خویش پرداخت : .. چه کند بی تو دل خسته
پریشانی را/ کاش صبحی برسد این شب طولانی را/ تویی آن چشمه جوشنده خورشید که ما/ مهر کردیم به مهرت همه پیشانی را...منکه روشنتر از این صبح گواه آوردم/ باز خورشید جهانتاب خراسانی را.
دکتر محمود اکرامی فر نیز با غزلی به ارادت نزد مولایش پرداخت:
باوجود سایه ات خورشید میخواهم چکار/ گنج قارون شوکت جمشید میخواهم چکار/ من که از صحن عتیقت تا خدا پر میکشم/ عمر نوح و شوکت جاوید میخواهم چکار/ آفتاب صبح مشهد در دلم تا جاری است/ سایه بی اعتبار بید میخواهم چکار...حال خوش خیلی گرفتم از حرم خیلی زیاد/ هیچکس از من نمیپرسید میخواهم چکار.
و در پایان رضا رحیمی عنبران شاعر صمیمی و چهره همیشه مهربان شبهای شعر حرم مطهر رضوی غزل خویش را تقدیم کرد :
کوچه در کوچه، قدم تا به قدم، بست به بست/ همه جا سمت ورودی حرم زائر هست/ گنبدت خُم می ماست که اینگونه شدند/ زائرت مست و دلم مست و کبوتر ها! مست/ خانه ای که نکند فخر به همسایگی ات/ شک ندارم، به یقین! می کند از پایه نشست/ تکیه گاهم تویی و روی به هرکس نکنم/ به تو محتاجم و بر مهر تو پشتم گرم است/ پای پس می کشم از جاده عشقت؟ هرگز!/ آه هیهات که بردارم از آیین تو! دست/ دل در این معرکه بی سر و سامان، آری!/ پای این قول ولی، عهد عزیزان نشکست!/ مردی از طایفه آینهها بر می خواست/ آنکه در جاده افتادگی از پا ننشست/ برف می ماند چنان چفیه که بر شانه کوه/ دشت سربند به پیشانی طوفان می بست/ قسمت اینبود که دیدید، به احباب قسم/ حاج قاسم به رفیقان شهیدش پیوست/ نظر مرحمتی کن تو در آن وقتی که/ می رسد سمت حرم پیکر من برسرو دست.
بدین ترتیب شب شعر حماسه واژهها دفتردیگر خویش را با حضور شاعران منتخب خراسان و کشور گشود و بست.
نظر شما