سریال «صبح آخرین روز» به کارگردانی حسین تبریزی و تهیه کنندگی مصطفی علمی فرد چندی پیش از شبکه دو سیما بروی آنتن رفت و توانست تصویری واقعی از زندگی دکتر شهید مجید شهریاری را به مخاطبان ارائه کند. به همین مناسبت نشستی به همت خبرگزاری فارس، با حضور عوامل و بازیگران اصلی این سریال در سالن اجتماعات این خبرگزاری برگزار شد.
حسین تبریزی (کارگردان)، مصطفی علمی فرد (تهیه کننده)، سید عباس فاطمی رئیس مرکز سیمای استان ها، کاوه خداشناس (بازیگر نقش شهید شهریاری)، حمیدرضا عطایی، فرحان فرحناک، پرنیان اسلامی(بازیگران) و هادی شریف زاده (مدیر روابط عمومی معاونت استانها) در این نشست حضور داشتند.
**آقای علمی فرد، این سریال در معاونت استان ها ساخته شد و معمولا کارهایی که در این معاونت ساخته شده کارهایی بودند که خیلی به حد استاندارد نزدیک نبوده است اما این سریال بالاتر از حد استاندارد بود. آقای علمی فرد در این باره بفرمائید با توجه به اینکه بخشی از بازیگران تان هم بومی بودند.
علمی فرد: کارهایی که در معاونت استان ها انجام می شود نه به خاطر اینکه بگوییم بضاعت مراکز استانی در تولید کارها این نیست یا هنرمندان درخوری ندارد اما متاسفانه به خاطر مسائل مالی که در حوزه معاونت استان ها وجود دارد و یک جورهایی فرزند خوانده صداوسیما است، خواه ناخواه بخشی از توان اجرای یک پروژه را می گیرد.
این شرایط تا سه سال گذشته در معاونت استان ها وجود داشت اما در این مدت اخیر با سیاست گذاری های شخص آقای دارابی کمی شرایط متفاوت تر شد. الان یکی از شرایطی که در معاونت استان ها برای تولید کاری وجود دارد بحث اسپانسر هست و همین اتفاق نگاهی ایجاد می کند که شما مشارکت کننده بیاوری تا دستت کمی باز تر باشد و خوب است و ایجاد انگیزه می کند. بالای 60 درصد از بازیگران بومی ما زنجانی بودند و چهره های جدیدی که در این سریال معرفی شدند از بازیگران چهره تهرانی دست کمی ندارند و تفاوتی با بازیگران تهرانی ندارند.
**بله اما آنها فضای کمتری برای دیده شدن دارند.
علمی فرد: بله، علت اصلی اش همین هست و شاید دوستانی که در تهران کار می کنند زیاد این ریسک را نپذیرند که با بازیگرانی کار کنند که چهره بازیگری نیستند. یکی از بزرگترین نقاط قوت سریال های استانی این است که تصاویری بکر از فضای آن استان را برای مخاطب به نمایش می گذارد.
** آقای تبریزی شما مدت زیادی تله فیلم می ساختید و بعد از آن سریال موچین را کارگردانی کردید و سپس از فضای طنز به فضای رئال سختی آمدید که شرایط خاص خودش را هم داشت و زندگی شخصی حقیقی را ساختید که در دوران معاصر زندگی کرده است. این چرخش در کارگردانی چطور اتفاق افتاد؟
تبریزی: وقتی فیلم نامه این سریال را به من دادند فکر کردم با کاری سیاسی مواجهم اما وقتی خواندم متوجه شدم که اینطور نیست و دید کاری بیوگرافی طور است و به یکی از مشاهیر و مفاخر ما می پردازد. یکی از جذابیت های این کار برای خودم این بود که می خواهم در چهل سال این قصه را روایت کنم. خب از لحاظ کارگردانی برایم خیلی وسوسه انگیز بود و سه نوع ساختار در یک مجموعه برایم جذاب بود. از طرفی من هم شهید شهریاری را در حد این می شناختم که دانشمندی هسته ای بوده است اما وقتی فیلم نامه را خواندم دیدم که چه زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. جوانی که از شهرستان به تهران می آید و به مدارج عالی علمی می رسد که همه دنیا او را به اسم دانشمند می شناسند.
ما در بخش زنجان همه تلاشمان این بود که از پتانسیل آن شهر استفاده کنیم و بازیگرانی که تعدادی شان تجربه حضور در جلوی دوربین را هم نداشتند و سختی کار ما هدایت این افراد بود. اما خوشبختانه آنقدر مستعد بودند که کار ما را سهل کردند. در این کار سعی کردیم طیف رنگی به کار دهیم که تلفیقی از بازیگران چهره و بومی و تازه وارد داشته باشیم. احساسم این بود که شاید در بخش گذشته زیاد نمانیم بهتر باشد و مخاطب به حال بیاید و از درجات علمی شهید برایش بگوییم، اما الان می بینم که خودم هم بازخوردهای زیادی داشتم که گفتند از بخش گذشته سریال بیشتر خوششان آمده است و این نوید این را می دهد که مردم ما هوز به اصالت شان پای بند هستند.
** ما در کارهای اینچنینی به مقطع فعلی قهرمان تاکید داریم و باید بپذیریم که این قهرمان ها از جنس خود مردمند و عقبه ای دارند. دیدن آن عقبه برای مردم خوشایند است.
تبریزی: دقیقا همینطور است. بچه های نویسنده که کار را نوشته بودند از یکسال قبل از تولد شهید را نوشته بودند و اینکه از دل چه خانواده ای طرف می تواند به یک درجاتی برسد و معرفی خانواده جای بحث دارد و اینکه چقدر روابط خانوادگی، مسائل مذهبی و سنت گرایی می تواند در اعتلای شخصیت یک فرد موثر باشد را به تصویر کشیدیم.
** آقای خداشناس شما تا به حال در بین کارهایی که بازی کرده بودید شهید شده بودید؟
خداشناس: بله زیاد.
** می دانید تعدادش چند بار بوده؟
خداشناس: کم نبوده است. اگر باز هم نقش این شکلی دارید من هستم (خنده)
** شهید شهریاری را چقدر می شناختید؟ در حد اسم ایشان بود که شهید هسته ای بوده و ترور شده است؟
خداشناس: یک مقدار شناخت بیشتری داشتم. همان سالی که شهید شدند هم ترورشان در ذهنم ماندگار شد و تحقیق هایی هم کردم. بالاخره ترور ایشان سر و شکل سیاسی هم داشت و برایم مهم بود که بدانم ماجرا چه بوده است.
** برای سریال هم مطالعه ویژه ای روی شخصیت شان داشتید یا به همان تحقیق های قبلی بسنده کردید؟
خداشناس: قطعا داشتم. وقتی ورود می کنی به یک شخصیتی که معاصر است و هنوز خیلی از دوستان و آشنایان و نزدیکان شان در قید حیات هستند و ریز رفتارهایشان را می شناسند،کار مقداری سخت تر هم می شود. اما گروهی همدل داشتیم که شرایط دیدار با این عزیزان را برایم مهیا کردند. بخشی از این کار واقعا دلی بود و اینکه دلی بودن کار از کجا آمد را نتوانستم دلیلش را پیدا کنم. من کارهای زیادی بازی کردم اما این کار به نوعی به دلم چسبید.
** شناخت شما نسبت به شهید شهریاری قبل و بعد از سریال چقدر تغییر کرد؟
خداشناس: خیلی زیاد. در پروسه ساخت این سریال همانطور که من خلق می کردم یک شهریاری جدید هم همزمان در وجودم خلق می شد. من با خیلی از آشنایان ایشان معاشر شدم و هم کلام شدم. حتی با همکارانشان در سازمان انرژی اتمی تهران صحبت های زیادی داشتم. با افرادی که در مورد شهید شهریاری، علیمحمدی و سایر دوستان شان مستندهایی ساخته بودند صحبت کردم و همین ها به شناختم خیلی کمک کرد. صادقانه ترین بخش هایش آن قسمت هایی بود که در دانشگاه شهید بهشتی از هم دانشگاهی هایشان شنیدم. از معمولی ترین همکارانشان حتی دربان سازمان انرژی اتمی حرف هایی درباره شان شنیدم و اطلاعات خالصانه ای درباره شان به من دادند و در نهایت احساس کردم که چه گوهر نازنینی را از دست دادیم و روحشان شاد. امیدوارم از الان به بعد مراقب چنین گوهرهایی در سرزمین مان باشیم.
** چقدر برای خودتان مهم بود که از نظر ظاهری و توسط گریم شبیه به شهید شهریاری شوید؟ چون این شخصیت معاصر است و برخی اوقات ممکن است مخاطبان در برخی موارد گیر کند و رهایش نکند.
خداشناس: به نظرم ما کاری هوشمندانه کردیم. برای مثال همین که فرحان دو نقش را در این سریال بازی کند ریسک بزرگی است و خداراشکر فرحان توانست از عهده اش بربیاید. در مورد شخصیت شهید هم همین طور است که وقتی خودت را در جایگاه تهیه کننده یا کارگردان می گذاری می بینی که کار سختی است که من عینا به سمت شبیه سازی بروم یا اینکه معادل سازی کنم. به نظرم تصمیمی که گرفتند هوشمندانه بود و من را نسبی به چهره شهید شهریاری نزدیک کردند. یعنی گریمور 50 به علاوه یک روی صورت من مانور داد و بیشتر از آن اضافه کاری بود و آن اتفاقی که می خواستند در نمی آمد. بنابراین یک فضای نسبی را برای این نقش قائل شدند که به نظرم متوسط خوبی هم بود و هم مخاطب را با حال و احوالشان آشنا می کرد و هم اینکه دست و بالمان در سیستم تولید بازتر بود.
** واکنش مخاطب بعد از اینکه شما را در این نقش دید چه بود؟
خداشناس: واکنش های خیلی خوبی دریافت کردم و ما توانستیم به ذات آقای شهریاری ورود کنیم و کالبد و ظاهر را رد کردیم و این خیلی مرحله مهمی بود که ما در این سریال توانستیم با کمک همه عوامل انجام دهیم. سعی کردیم به جایی از ناخودآگاه مخاطب نزدیک شویم که تمام سر و شکل ظاهری را کنار بگذاریم و فکر می کنم در این کار موفق بودیم و این را حتی از برخورد راننده ای که من را به خبرگزاری فارس آورد متوجه شدم. از یک قسمتی به بعد قصه زندگی شهید برای مردم هم جذاب شده بود و دوست داشتند ببینند قصه زندگی یک آدم واقعی چگونه بوده است. در کنار آن قصه پلیسی و اطلاعاتی عملیاتی هم داشتیم و در کل تلفیق این دو قصه با هم برای مردم جذاب بود.
** آقای عطایی شما هم درباره پلیس هوشمندی که بازی کردید بفرمائید و اینکه این کاراکتر چه مسیری را طی کرد و چقدر تلاش کردید تا شباهتی بین این کاراکتر و سایر کاراکترهایی که بازی کردید نباشد؟
عطایی: الان که به کار نگاه می کنم و با توجه به مظلومیتی که در زندگی این شهید بزرگوار هست، می بینم که حیف بود اگر پلیس این سریال را بازی نمی کردم. در ترور خاموش از تخصص آقای اصفهانی استفاده کردم و در آنجا طرح های اولیه ام را زدم و به ترتیب در خانه امن و بعد اینجا کار کردم. این پلیسی که الان شکل گرفته از آن زمان تا الان شکل گرفته است. اما اینکه چقدر متفاوت بوده نسبت به آنها معمولا تلاشم این بوده متفاوت باشم و طراحی هایی در نظر می گیرم که خیلی ریز و ظریف به شخصیت آنها ورود کنم. حتی برخی کامنت می گذارند که شما مامور اطلاعات امنیت هستید؟ و من هم در پاسخ می گویم که خیلی خوشحالم چنین سو تفاهمی برایتان بوجود آمده است و تا این اندازه با این شخصیت هم ذات پنداری کردید. تصمیم گرفتم بعد از این سریال دیگر پرونده این پلیس را ببندم و دیگر بازی اش نکنم. پلیسی که با تلاش همه دوستان شکل گرفته و به فضای بازیگری ما در این ژانر اضافه شده است و اگر بشود بتوانم نقشی منفی را بازی کنم. اما متاسفانه بین همکاران من بازی کردن این نقش پاراسمپات است و دلیلش را نمی دانم. به همین خاطر چنین نقش هایی نه تنها در بخش هنری باید توجهی به آنها شود بلکه باید مورد حمایت های ویژه ای قرار بگیرد.
دیالوگی در سریال داشتم که به دکتر شهریاری می گفتم که اینها می زنند تا دیگر نیروهای دیگری وارد نشوند و در مورد نقش های ما هم همینطور است. وقتی حمایتی نباشد و همکاران دیگر ما اینطوری عمل می کنند و نقش ها را تقسیم می کنند آن وقت دیگر مثل من نگاه می کنند می گویند حمید عطایی این نقش را بازی کرد و چه شد؟
** یعنی فکر می کنید جریانی وجود دارد که هنرپیشه ها را از پرداختن به یکسری نقش ها دور می کند؟
عطایی: نه در این حد که کسی بخواهد اعمال نظر کند اما جو عمومی به این شکل است. یک جریان دیگری هم هست که هدایتت می کند تماما به این سمت ها و اگر برایتان مهم است که حمید عطایی این نقش را بازی کند تماما دیالوگ های مورد علاقه سیاست مداران ما و نظام و حکومتی که من بازیگر دارم می گویم را می گوید. برای مثال دیالوگ های من در سریال خانه امن تماما از شبکه اسرائیل پخش می شد. من نوعی در این سریال ها کار استراتژیک انجام دادم و این کار آسانی نیست و توقع این را دارم که مورد حمایت های ویژه ای قرار بگیرم تا بتوانم ادامه اش را کار کنم و اگر نه دیگر نمی توانم و مطمئنا سینمای ایران در نقش پلیس کم می آورد.
**سینمای ما به سمتی دارد می رود که جریان روشن فکری در آن خیلی غلبه دارد و قهرمان و مردم عام در آن دیگر خیلی دیده نمی شوند. جریانی که غلبه دارد در این مسیر ادامه کار شما را مختل می کند. این جریان به نگاه ملی و مذهبی در کارها اعتقادی ندارد و در انتخاب بازیگر حتی ممکن است شما را خط بزنند.
عطایی: دقیقا همینطور است به این بخش توجهی نمی شود که آدمی نوعی از استعدادش استفاده کرد و این نقش را کشف کرد.
** در حالیکه در همه جای دنیا ساخت اثری که متعلق به میهن باشد جایگاه ویژه ای دارد.
عطایی: بله درست است در همه کشورها بازیگرهایی که چنین نقش هایی بازی می کنند حمایت می شوند. بی تعارف قهرمان اصلی ما شهدا هستند.
** آقای خداشناس شما این جو را میان کسانی که تولید کننده اثر هستند و بازیگر انتخاب می کنند، می بینید؟
خداشناس: این موارد از کسی پوشیده نیست و الان خیلی از دوستان و همکاران ما خیلی جدی اعلام می کنند که تلویزیون کار نمی کنند. در یکی از پر بیننده ترین برنامه های تلویزیونی هم حاضر می شوند و اعلام می کنند که در تلویزیون کار نمی کنند. این برای من جالب است. اما خب سیاستی است که متوجه نمی شوم اما موضوعی که حمیدجان عنوان کرد مبحث آسیب شناسی درستی است. اینکه بررسی کنیم بچه هایی که با استعدادشان دارند کار می کنند چقدر مورد حمایت ارگانی مثل صداوسیما هستند؟ بالاخره فرقی باید بین کسی که دست دوستی می دهد و آن کسی که دست دوستی نمی دهد باشد. شاید خود من خیلی جاها با اتفاقاتی که در سازمان می افتد زاویه داشته باشم اما این بستری است که سالها در آن کار می کنم. باید تلاشمان این باشد که هر فردی بنا به استعداد و حقش بتواند سهم خود را از جهان هنرهای نمایشی در این سیستم بردارد که بخشی به وی او دی ها و بخشی به سازمان برمی گردد. بچه هایی که در حوزه بازیگری فعالیت می کنند مورد حمایت قرار نمی گیرند.
** برایتان تا به حال پیش آمده است که نقشی شبیه به شهید شهریاری را بازی کنید و از سمت همکارانتان مورد نقد قرار بگیرید که چرا این نقش را بازی کردید؟
خداشناس: بالاخره بی نقد هم نمی شود بود. یک چیزهایی گفته می شود. دیگر خودتان می دانید حرف هایی که در سیستم و جامعه رایج است اما اصولا اینها متر و ملاک های ذهنی من نیستند و اگر بخواهیم با حرف مردم جلو برویم که هر بر باد می شود. اصولا یک استخوان بندی کاری برای خودمان داریم و بر همان اساس من شخصا ترجیح و تلاشم بر این است که بتوانم هر نقشی را که ایفا می کنم روحی به آن بدهم و از خلقش لذت بدهم. اما خب حرف و حدیث های مختلفی هم در آن بوجود می آید. اما همانطور که حمید گفت به عنوان یک بازیگر باید تلاش کنیم تا جهان های متفاوتی را تجربه کنیم و این برای بازیگر لذت بخش است و حالا یک بخشی از آن تلاش های خودمان است و بخشی از آن هم می تواند جزو بافت های حمایتی باشد که از طرف سازمان شکل می گیرد.
** خانم اسلامی این سریال جزو اولین کارهای تلویزیونی تان به حساب می آید. اینجا ما به ازای حقیقی شخصیتی که ایفا کردید را می شناختید و با ایشان ارتباطی داشتید یا نه؟
اسلامی: نمی توانم بگویم شخصیت متین شهریاری را به طور کامل می شناختم. زمانی هم که دکتر شهریاری شهید شدند سن کمی داشتم و صحنه خاصی در خاطرم نیست. وقتی وارد این کار شدم برایم جذاب و غریب بود چون وقتی یک دختری در این سن عزیزی را از دست می دهد به خصوص اینکه پدرش باشد و به شهادت برسد ضربه سنگینی است اما در یکی از سکانس ها متین از خدا تشکر می کند که این افتخار را به پدرش اعطا کرده است. وقتی خانم قاسمی هم پیش ما آمد به من گفتند متین در آن شرایط که در بیمارستان بودند همه چیز را مدیریت می کرد و باعث افتخار است که من توانستم نقش ایشان را بازی کنم. چنین سریالی می تواند الگوی خوبی برای نوجوان هایی که هم سن و سال من هستند باشد. اگر چهار نفر هم بعد از دیدن این سریال به رشته هسته ای علاقه مند شوند و این رشته را بخوانند باعث افتخار است.
** بازخورد خوبی بعد از بازی در این سریال داشتید؟
اسلامی: بله خیلی حتی فکرش را نمی کردم که مردم تا این اندازه سریال را دوست داشته باشند. از تمامی افرادی که به من کمک کردند تشکر می کنم. درآوردن چنین فضای غریبی که تجربه اش را هم نداشتم برای خودم خیلی موفقیت بزرگی بوده است و جزو کارهایی است که به آن افتخار می کنم.
** آینده کاری تان بعد از حضور در این سریال چطور خواهد بود؟
اسلامی: اتفاق های خاصی افتاد و خداراشکر که باعث افتخار بوده است.
** آقای فرحناک شما در این سریال نقش پدر و پسر را همزمان با هم بازی کردید. چقدر سعی کردید بین این دو نقش تفکیک قائل شوید؟
فرحناک: نقش شهید شهریاری برای من اتفاق خیلی مثبتی بود و چالش خیلی عجیبی بود که تجربه های زیادی از آن کسب کردم. روز اولی که رفتم و صحبت کرد قرار بود فقط نقش نوجوانی و جوانی شهید را بازی کنم و به لطف آقای تبریزی و علمی فرد قسمت شد که نقش پسرشان را هم بازی کنم. برای خودم چالش بود که دو بُعد را رعایت کنم یکی بعد هنری کار بود که بتوانم نظر کارشناسان هنری را به بازی ام جلب کنم وخودم را معرفی کنم و دوم اینکه از بُعد کاراکتری این شخصیت بتوانم موفق عمل کنم. طبق گفته های دوستان خاطرات زیادی از نوجوانی و جوانی شهید شهریاری وجود نداشت و سعی کردم تا اتفاقاتی را رقم بزنم که مخاطبی که می بیند من را به زندگی شهید نزدیک بداند. حالا در این دو مسیر دو شخصیت متفاوت را هم بازی می کردم. البته متفاوت نبود اما از یک جهاتی آقای شهریاری خیلی صبور و سر به زیر بود. این باز هم برای من چالش زیبایی بود که بتوانم تفاوتی بین آقا مجید و آقا محسن ایجاد کنم. هر چند که خیلی شبیه به هم بودند.
** آقای تبریزی این سریال شباهت زیادی با سریال شوق پرواز داشت. شوق پرواز هم در زمان خود از زاویه جدیدی به زندگی شهید پرداخته بود. مخاطبان هم فکر می کردند قرار است در این سریال بخش کاری شهید را ببینند اما سریال اتفاق دیگری را رقم زد و دیدیم که بُعد خانوادگی و زندگی شخصی اش به خوبی تصویر شده بود. شما به سریال شوق پرواز حین تولید توجهی داشتید یا خودتان همراه با نویسنده ها به این نتیجه رسیدید که با بخش خانوادگی و زندگی شخصی شهید جلو بروید؟
تبریزی: شوق پرواز در مقطع خودش کار منحصر به فرد و خوبی بود و مرحوم صمدی زحمت بسیاری کشیده بود و مقایسه این دو کار مقایسه درستی نیست.
** نه مقایسه نیست منظور پرداخت به دو قهرمان در اثر نمایشی از زاویه بیوگرافی است.
تبریزی: متاسفانه در تلویزیون کمتر اتفاق افتاده که سراغ قهرمان های ملی و مفاخرمان برویم و این اتفاق وقتی در معاونت استان ها افتاد به نظرم خیلی خوب است اما شوق پرواز یک روایت از زندگی شهید بابایی بود که زمانی که ساخته شد 25 سال از شهادت شهید می گذشت و روایت قصه ساده تر بود از این نظر که به زندگی شهیدی می پردازد که شاید خیلی ها برخی موارد را یادشان نباشد. اما شهید شهریاری مدت زیادی از شهادت شان نگذشته بود و هنوز خبرش داغ بود و تمام خانواده و دوستانشان هستند و در اصل نویسنده ها این روایت را درست کردند و من اجرایش کردم.
حالا شاید در بخش هایی عقب و جلو برده بودیم و تغییراتی در محتوا و چیدمان سکانس از لحاظ ریتم و ساختار می خواستیم ایجاد کنیم اما کار ساختن این سریال ها سخت است و لب مرز است و کوچکترین غفلت ممکن است به یک طیفی آسیب بزند. یکی از دلیل هایی که درباره شهدا کمتر کارهایی ساخته می شود این است که خانواده هایشان خیلی همراهی نمی کنند. اما خوشبختانه با مدیریتی که در این سریال بود من زمانی به کار ملحق شدم که سختی های کار را آقای علمی فرد به همراه مدیریت استان ها انجام داده بودند. خانواده شهید شهریاری در این کار با ما خیلی همراه بودند و همسر و مادر و برادرشان چندین بار سر صحنه پیش ما آمدند و اجازه دادند ما به خصوصی ترین مسائل زندگی شان ورود کنیم. بعضا مجبور شدیم برخی سکانس ها را تعدیل کنیم و نوع نگرش به آن سکانس را تغییر دهیم. برای مثال تجمیعی از دوستان شهید داشتیم و شهید شهریاری دوستان زیادی داشت و ما نمی توانستیم همه آنها را در قصه بیاوریم و نویسنده ها به این نتیجه رسیدند که دو دوست را برایشان در نظر بگیرند. به خاطر شرایط تولیدی که داشتیم. امیدواریم این رویه ادامه پیدا کند و خانواده شهدا اجازه دهند بچه های فیلم ساز زندگی شان را بسازند و ما بتوانیم اسطوره هایمان را بهتر به مردم بشناسانیم و ماندگارشان کنیم.
**شما قسمت اول را با ریتم تندی شروع کردید و آخر قصه را اولش آوردید. تصمیم مهمی که اثر بسیاری روی ریتم سریال گذاشت.
تبریزی: روایت زندگی شهید شهریاری را همه می دانستند که شهید شده است. من تمام تلاشم این بود که در بیننده این احساس را به جریان بیندازم که بگوید چقدر حیف شد! و بگویند که آخه چرا؟ و این اتفاق هم افتاد و همسر خودم بعد از دیدن این سریال گفت چرا این بنده خدا که آنقدر خوب بود را ترور کردند؟ ما عمدا با ترور شروع کردیم و حتی آقای علمی فرد گفت نکنید اما اعتماد کردند. اگر می خواستیم از کودکی شهید را شروع کنیم شاید نمی توانستیم مخاطب را همراه کنیم و سعی کردیم رفت و برگشت زمانی ایجاد کنیم و برخی اوقات جزئیات را زیرنویس می کردیم. از لحاظ ساختاری برای خودم تجربه جدیدی بود. ضمن اینکه در کنارش باید ریتم عجیب غریب امنیتی را هم داشته باشیم و همه اینها کمی کار را سخت می کرد و واقعا خود شهید به ما کمک کرد تا کار به اینجا رسید.
** آقای علمی فرد در پروسه ساخت سریال دستگاه های امنیتی چقدر به شما کمک کردند؟
علمی فرد: شاید بیشتر از بخش امنیتی کارمان، بخش علمی اش برای ما مهم بود. از دوران نگارش تا آخرین روزهای پخش همکاری و پشتیبانی خوبی از ارگان های مختلف داشتیم. هرجا که می رفتیم و مطرح می کردیم که درباره شخصیت شهید شهریاری کاری را می سازیم همکاری می کردند. شرایط کرونا،شرایط خاص کشور در آن مقطع،اواخر کار برجام رو آمد و کار ما ابتدای همان موضوع را روایت می کرد و بحث نظنز و ... باعث می شد حساسیت موضوع دوچندان شود اما با همه این حساسیت ها با ما همکاری کردند و با کمترین ممیزی ها روبرو شدیم و اصلا ممیزی خاصی نداشتیم. حتی آقای فاطمی تاکید داشتند به بخش امنیتی بیشتر بپردازیم و این بخش در قصه بیشتر شد.
** چون پرونده شهید شهریاری هنوز باز است و ما هنوز خیلی به پایان پرونده شان نرسیدیم.
علمی فرد: این موضوعی بود که وجود دارد و ما هم در قصه تلاشمان بر این بود تا جایی که واقعی بوده را بپردازیم. مسئله اصلی که برای ما در این سریال مهم بود بحث بانیان اصلی این جنایت ها بود که مشخصا آمریکا و اسرائیل بودند و رسما اعلام کرده بودند که چنین برنامه ای نسبت به دانشمندان هسته ای ما دارند. در این قصه نیروهای امنیتی مان را به قدری بزرگ می دیدیم که می گفتیم داریم جواب اسرائیل را می دهیم.
** در بحث گریم ها گریم دکتر شهریاری خیلی شبیه سازی نشده بود اما در مورد آقای نخعی و ایفای نقش دکتر صالحی تمرکز دقیق تری شده بود.
علمی فرد: ما از همان ابتدا به این جمع بندی رسیدیم که چهره برایمان ملاک نباشد و سکنات بازیگر و نوع رفتار و بیانشان و حتی لحن شان مهم بود. حتی برخی از همسایگان و هم محلی های شهید شهریاری به من گفتند ما با دیدن سریال شما حس کردیم که داریم آقای شهریاری را دوباره می بینیم. اما خب در برخی شخصیت ها افرادی بودند که نزدیک به شخصیت حقیقی بودند. شاید برای شهید شهریاری به چند نفر فکر می کردیم که شباهت زیادی به شهید داشتند و اتفاقا دو نفر را هم پیدا کردیم که شبیه بودند اما از آن طرف بحث بازی برایمان مهم بود. اگر به لحاظ بازی بازیگر نتواند قدرت لازم را داشته باشد خواه ناخواه شخصیت را زیر سوال می برد و با این شرایط به این نتیجه رسیدیم که حتما روی توان بازیگر فکر کنیم. اما خب از قضا حضور آقای نخعی از لحاظ چهره به ما این کمک را کرد و در کنارش روی رفتار آقای صالحی متمرکز شدند و از نزدیک دو سه جلسه آقای دکتر را دیدند و فیلم هایی را در اختیارشان قرار دادیم و حتی تکه کلام های واقعی شان را استفاده کردند.
** آقای تبریزی خیلی از مخاطبان نمی دانستند که شهید شهریاری دو بار ازدواج کردند. داستان همسر اولشان واقعی بود؟
تبریزی: بله. شهید شهریاری سال ۷۱ برای بار اول ازدواج کردند و ما خیلی نمی خواستیم به این بخش بپردازیم. برای ما فعالیت های علمی شهید ملاک اصلی بود.
علمی فرد: ازدواج اول شهید مربوط به دوران کارشناسی شان بوده و در آن مقطع خیلی شناخته شده نبودند و از زمانیکه ایشان در دکترا وارد فضای دانشگاهی می شوند خانم قاسمی همسرشان هستند. اما وقتی ما قصه را رویات می کنیم یکسری واقعیت ها هست که باید در قصه دیده شود حتی اینکه حق الناس شود. به هر حال این برهه در زندگی شان وجود داشته و همانطور که این خانواده نسبت به شخصیت شهید حق دارند خانواده اولشان هم این حق را دارند و ما ملزم بودیم که این حقایق را بگوییم.
**و به درام کار هم کمک کرد.
علمی فرد: بله قطعا.
تبریزی: یکی از نقاط عطف زندگی شهید فوت همسر اولشان بود که بعد از آن تصمیم به انصراف از دانشگاه می گیرد که بعد خانم قاسمی جلویشان را می گیرد.
** آقای تبریزی کلیت جزئیات قصه شهید چقدر با خانواده شان هماهنگ می شد که خانواده رضایت داشته باشند که این بخش از زندگی شهید روایت و این بخش از زندگی شان سانسور شود؟
تبریزی: این بخش به نویسنده های ما برمی گردد که دو سال و نیم نگارش طول کشید و نویسنده ها با خانم قاسمی در تعامل بودند. بخش هایی که در فیلم نامه وجود داشت کاملا مورد نظر بستگان شهید بود و ما هیچ مانعی از طرف خانواده نداشتیم و نگفتند که برای مثال به این بخش ورود نکنید.
** آقای خداشناس اولین باری که خانواده شهید شهریاری شما را در قامت شهید دیدند چه واکنشی داشتند؟
خداشناس: بعد از اینکه گریم شدم و لباس پوشیدم با آقای علمی فرد به دفتر خانم قاسمی در دانشگاه شهید بهشتی رفتیم. من هم به آقای علمی فرد گفته بودم که تحت هر شرایطی باید با خانم قاسمی ساعت ها صحبت کنم. آنقدر آن روز گفت و گویمان صمیمانه پیش رفت و به من لطف داشتند و گفتند کمد آقا مجید را باز کن و تمام لباس هایش را بردار و بپوش و جلوی دوربین از آنها استفاده کن می تواند به شما کمک کند. خانم قاسمی حین تولید کار خیلی به من کمک کردند و حتی درباره روابطشان با شهید و تکه کلام هایشان برایم توضیح دادند و اینها خیلی به من کمک کرد که متوجه شوم با چه جنس آدمی در فضای دانشگاهی و چارچوب خانوادگی و علم هسته ای مواجهم. دکتر شهریاری فردی نبوده که وقتی به خانه می آید سرش در پرونده هایش باشد بلکه با فرزندانش کشتی می گرفته.
** اولین باری که شما را دیدند نگفتند شما چرا به دکتر شهریاری شباهتی ندارید؟
خداشناس: نه اصلا نگفتند. اتفاقا یک باره متاثر شدند. وقتی سریال پخش می شد خیلی به این فکر می کردم آن آدمی که تمام این لحظه ها را با جنس دیگری زندگی کرده الان که تمام این لحظه ها برایش تکرار می شود چه قدر درد می کشد و آزار می بیند. به طور قطع کار سختی است و صبر ایوبی می خواهد.
** در زمان پخش هم با خانواده شهید ارتباط داشتید؟
خداشناس: بله و مدام تعریف می کردند.
** موردی که می فرمائید کاملا درست است که یک نفر دوباره زندگی اش را ببیند و بابت از دست دادن همسرش اذیت شود.
خداشناس: بله. انگار که این سریال غبار و خاکی را از روی یکسری اتفاق مهم که اصلا مهم برگزار نشده بود برداشت. باور کنید شهادت این دو شهید در جامعه آنقدر برجسته نشد و این سریال غباری که روی این ترورها بود را کنار زد و یک بار دیگر به مردم نشان داد. یکی از وجوه مهم این سریال این بود که یکی از اتفاق های مهم تاریخی ما را دوباره ورق زد.
**بحث مقایسه ای که گفتید به این خاطر است که در بحث ترور دانشمندان ما، معمولا با همراهی رسانه های بیگانه در وارونه جلوه دادن آن رویداد رخ می دهد.چرا ما به جایی رسیدیم که وقتی می خواهیم درباره غرور ملی و دانشمندان مان حرفی بزنیم باید خجالت بکشیم؟ این به خاطر کارکردی است که این رسانه های بیگانه به شدت دنبالش هستند. آقای خداشناس شما ایفاگر شخصیت حساسی بودید که اسرائیل نقش مستقیمی در ترورش داشته است. از این واهمه نداشتید که در بازی رسانه ای اینها بیفتید و افکار عمومی تان تغییر کند؟
خداشناس: هر اتفاقی می توانست بیفتد حالا اینکه چرا روی این موضوع مانور ندادند برای خودم سوال است. این سوال جزو اولین سریال های هسته ای است. همه دانشمندان نخبه را اسرائیل ترور کرده و منحصر به ایرانی ها نیست و حریمی است که هر کسی اجازه ورود به آن را ندارد و خیلی هم جدی با آن مقابله می کنند که کسی سراغش نرود. هر چقدر که حواشی خبری برای این اتفاق و سریال بیشتر می شد به نظرم اتفاق بهتری می افتاد به این دلیل که باعث بیشتر شدن مخاطبش می شد و از این طریق می توانست حرفش را بزند. در نهایت یک آدمی با مظلومیت به شهادت می رسد. هر طوری نگاه کنید می بینید این آدم بازیچه یک اتفاق ناجوان مردانه شده است آنهم آدمی که با خودش حال و هوای خوبی داشته است.
همکاران دکتر شهریاری بعد از سالها وقتی کنارشان می نشستم تا از دکتر برایم بگویند اشک می ریختند. حتی در همان دوره در سازمان انرژی اتمی مورد بی مهری قرار می گیرد و اخراجش می کنند. شاید در سریال خیلی نتوانستیم به اینها بپردازیم اما در نهایت همه این اتفاق ها افتاده است.
عطایی: دانشمندان ما نیاز به مراقبت دارند و کنار اینها پلیس های وطن پرستی برای مراقبت آمدند. این را تامیم دهیم به بازیگرهایی که حالا این نقش ها را بازی می کنند و بهتر است که مورد حمایت های ویژه ای قرار بگیرد. الان فضای مدیوم های دیگر راحت شده و بازی ها ساده و دم دستی شده است.
** خیلی ها فکر می کردند وقتی شبکه خانگی راه بیفتد تلویزیون را به حاشیه می برد اما وقتی سریال های شبکه خانگی ضعیف از آب درآمد، باعث شد مخاطبان به خاطر سخت گیری ها روی محتوا که سازمان صداو سیما روی آن تمرکز بسیاری دارد به این نتیجه برسند که سریال های تلویزیونی مان از سریال های خارجی بهتر است. الان در شبکه خانگی فقط قصه های عاشقانه نخ نما شده می بینیم، و واقعا شاهد نوآوری خاصی علی رغم هزینه هایی که برای ستاره ها می شود نیستید.
عطایی: تلویزیون پتانسیل فوق العاده ای دارد و می تواند خیلی بیشتر از این افراد را حمایت کند.
فاطمی: برای این سریال دستمان باز بود و اینطوری نبوده که بخواهیم نکته ای را به بچه ها تحمیل کنیم اما تلاشمان این بوده نسل امروز شهید را بهتر بشناسند. جا دارد از همراهی خانواده شهید تشکر و قدردانی کنم. در رسانه ملی ساختن کار درباره شهدا کار سختی است چون بستگان نمی خواهند. یادم است می خواستیم سریالی درباره یکی از شهدا بسازیم اما وارد جلسه که شدیم دیدم هر کدام از این افراد شهید را با زاویه دید خود نگاه می کنند. در سریال شهید شهریاری کاوه خداشناس تصویری از شهید نشان داد که خیلی معصوم بود.
شوق پرواز در زمان خودش کار خیلی خوبی بود اما امروز اگر می خواستند بسازند طور دیگری می ساختند. بعد از آن سریال جذب نیروی هوایی ارتش 5 برابر شد و الان در انرژی اتمی این اتفاق افتاده است. اما پرداختن یک سریال 27 قسمتی به سه شهید همزمان کار درخوری بود. اما اینکه رسانه ملی بیاید و رضایت دستگاه های مختلف را جلب کند و علاقه مندان به شهید را دور هم جمع کند و صداوسیمای زنجان که در تولید کارهای به موفق عمل کرده است. این سریال با قیمت بسیار معمولی ساخته شده است. برای مثال دکتر شهریاری 5 بازیگر از نوزادی تا میانسالی داشته است و اینهمه تنوع بازیگر و مشاهده بخش علمی اش ما را به این فکر فرو می برد که پولی که دادیم کمتر از این سریال های آپارتمانی در کشورهای خارجی است.
ما زندگی دکتر شهریاری را روایت نکردیم و چهل سال روایت انقلاب و جنگ در آن بود و 5 سریال را در یک سریال باز کردند و ۶۰ قسمت سریال امنیتی می شد. همه اینها با یک منابع محدود در یک سریال جمع شد و ۵۰ درصد منابع محدود را سازمان نداد. سرمایه گذاری فرهنگی در استان ها راه افتاده است و شهد شهریاری الگوی امروز ما در همه مراحل زندگی است. در آینده یا فصل دوم این سریال را می سازیم یا سریال مستقلی که بتوانیم در آن به شخصیت شهدای دیگر بپردازیم.
عطایی: ما فکر می کنیم قصه در اینجا تمام است اما من می گویم قصه در اینجا تمام نمی شود و باید روی فرهنگ شهادت طلبی کار کرد.
انتهای پیام/
نظر شما