پیشینۀ نامگذاری چهاردهم تیرماه به نام روز قلم به سال ۱۳۸۱ برمیگردد. با کمی جستوجو در سایت انجمن قلم ایران و گوگل به دو دلیل برای انتخاب چهاردهم تیرماه به عنوان روز قلم میرسیم: «اولین دلیل، جشن تیرگان و به رسمیت شناختن کاتبان در زمان هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی و دلیل دوم روز سیارۀ عطارد یا همان تیر که به عنوان کاتب ستارگان شناخته میشود...» . مهمترین وظیفه صاحبان قلم و نویسندگان این است که ناگفتههای خودشان را به رشته تحریر درآورند و در قالب کتاب به چاپ برسانند تا این نوشتهها به دست مخاطب برسد. از این رو رسالت حوزه نویسندگی به دو مورد مربوط میشود؛ اول اینکه ناگفتهها را بنویسند و دوم نوشتهها به دست مخاطب برسد. بخش نخست این رسالت به خود نویسندگان مربوط میشود اما بخش دوم در دست نویسنده نیست و دیگران در این حوزه وظیفه دارند. نمیتوان از مردمی که غذا و مسکن دغدغه اصلیشان شده است، انتظار کتابخوانی داشت. این وضعیت نویسنده را هم بیانگیزه کرده است.در گفتوگوهای متعدد در خصوص حذف کتاب و کالاهای فرهنگی از زندگی مردم و بیمیلی مردم جامعه به مطالعه بارها از نویسندگان نظرخواهی کردهایم و نظرات آنها در رسانهها منتشر شده اما به نظر میرسد فرهنگ برای مسئولان و مدیران چندان اهمیتی ندارد.
رحیم مخدومی در یکی از مصاحبههایش از نویسندهای صحبت کرده بود که کتابش در جشنواره قلم زرین به عنوان کتاب سال انتخاب شد. این نویسنده گفته بود: «در یکی از شهرهای حاشیهای نه در داخل شهر بلکه در جایی نزدیک به بیابان مستأجر هستم و یک اتاق پر از نوشته دارم که زمینه برای چاپ آنها پیدا نشده است و توان سرمایهگذاری برای آنها ندارم در صورتی که وقتی ناشرهای سرشناس این کتابها را چاپ میکنند برای حقالتألیف باید به آنها التماس کنم تا پرداخت انجام دهند». در این وضعیت روحی و معیشتی، نویسنده با چه روحیهای باید در مورد مردم و برای کشورش بنویسد؟
نظر شما