البته هنوز هم هستند تصویرگرانی که به روشهای سنتی و دستی و با همان شیوههای قدیمی کار میکنند و اینجاست که این پرسش پیش میآید که کدام انتخاب بهتری است؟
در خصوص ورود نرمافزارهای دیجیتال به حوزه تصویرگری و معایب و محاسن این مسئله با «لاله خرازیان» تصویرگر و مدرس دانشگاه که آثار زیادی در زمینه تصویرگری منتشر کرده و آموزش دانشآموختگان را به عهده دارد، به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
تصویرگری با ابزار دیجیتالی چه تفاوتهایی با تصویرگری سنتی دارد، چه برتری و چه معایبی دارد؟
ابزارهای دیجیتال براساس ابزارهای دستی مثل مدادرنگی، گواش و آبرنگ و غیره طراحی شدهاند. البته ابزارهای دیجیتال قابلیتهای بیشتری نسبت به ابزارهای دستی دارند. قابلیتهایی مانند پاک کردن، لایهگذاری، ایجاد بافت و دسترسی آسان به بافتها، عکسها و ابزارهای متفاوت که در اینترنت وجود دارند. در گذشته وقتی میخواستند مثلاً کلاژ کار کنند، باید بسیار میگشتند تا عکس مورد نظرشان را پیدا کنند اما امروزه به راحتی میتوان با جستوجو در اینترنت از تصویرهای موجود استفاده کرد که میتواند از محسنات استفاده از ابزارهای دیجیتال باشد. به نظر میرسد ابزارهای دیجیتال خیلی کمککننده هستند. البته پیش از اینکه تصویر بخواهد با ابزار دیجیتالی طراحی شود ابتدا باید اتود دستی از آن زده شود و حتی ترکیببندی رنگی آن چون حسی است با دست طراحی و در نهایت با ابزار دیجیتال اجرا شود.
آیا استفاده از نرمافزارهای دیجیتالی بر خلاقیت تصویرگر تأثیر میگذارد؟
داشتن خلاقیت در تصویرگری با نرمافزار به این بستگی دارد که در درجه نخست خود هنرمند چقدر در زمینه تصویرسازی خلاقیت دارد و دارای طراحی خوب و تفکر خلاق باشد. دوم اینکه چقدر به نرمافزار احاطه و تسلط داشته باشد و آن را خوب بشناسد. در حقیقت نرمافزارهای دیجیتال چندین گزینه را در اختیار تصویرگر قرار میدهند. هنرمند با کمک آنها به راحتی میتواند رنگها و بافتها را عوض کند و فضاسازی کار را دستکاری کند. اینها میتواند خیلی در رشد تصویرسازی در عصر معاصر تأثیرگذار باشد و نمیتوان نادیده گرفت که تصویرسازیهای دیجیتالی خیلی خوب عمل کردهاند. اما آنچه در تصویرسازی دیجیتال مهم است، این است که چقدر شخص توان استفاده از آن نرم افزار را داشته باشد. اگر هنرمند در استفاده از نرمافزار ناتوان باشد مطمئناً خروجی مورد نظر بدست نمیآید.
تصویرگری دیجیتالی چه تفاوتی در جذب مخاطب با تصویرگری دستی دارد؟
نرمافزارهای دیجیتال طوری طراحی شدهاند که خروجی آنها درصورتی که به شکل چاپی ارائه شوند، قابلیت انطباق رنگی بیشتری با دستگاههای چاپ دارند. در نتیجه رنگها درخشانتر و با افت کمتری در رنگبندی تصویری به وجود میآیند و این میتواند مخاطب را به نوعی جذب کند. البته خیلی از تصویرگریهای دستی ارتباط بهتری با مخاطب برقرار میکنند چون حس بهتری را انتقال میدهند. تصاویر دیجیتال ساختارمندتر بوده و از لحاظ رنگگذاری و طراحی شسته رفتهتر هستند. بنابراین اگر یک تصویر را یک بار با تکنیک دستی و یک بار با ابزار دیجیتالی با کیفیت بالا اجرا کنید، تصویرسازی دستی مخاطب بهتری دارد چون دارای حس بیشتری است.
نظرتان درباره ترکیب تصویرگری دستی و دیجیتالی چیست؟ آیا کار و ترکیب این دو هنر میتواند در کیفیت آثار تأثیرگذار باشد؟
در بعضی از تصویرسازیها اجرا به صورت دستی است و از نرمافزار برای لایهگذاری و تکرار عناصر تصویری استفاده میکنند. برای تکرار دوباره تصویر، به جای اجرای مجدد، از نرمافزار استفاده میشود. حالت ترکیب و تلفیق و همچنین لایههای رنگی و بافتهای متنوع در نرمافزار قابلیت بسیار چشمگیری است و خیلی به هنرمند کمک میکند. به این صورت به جای اجرای کامل دیجیتال، میتوان ابتدا به شکل دستی تصویر را ترسیم کرد. انیمیشن «شکرستان» یکی از تصویرسازیهای موفق برای انیمیشن بود که بخش عمده آن با دست انجام شد و حرکت برشها در نرمافزار صورت گرفته بود.
تصویرگری که به سراغ کار با نرمافزارهای دیجیتالی میرود باید تصویرگری را به شیوه سنتی تجربه کرده باشد؟
بیتردید کسی که با نرمافزارهای دیجیتال کار میکند باید به نرمافزارهای دیجیتال به عنوان یک ابزار نگاه کند. نرمافزارها خلق تصویر نمیکنند، بلکه هنرمند است که این کار را میکند. تصویرگر باید طراح قابلی باشد، باید شخصیت خود را در تصاویرش نمایش دهد، باید توان رنگشناسی و تشخیص ترکیب رنگ را داشته باشد و اینها همه به یکسری علوم برمیگردد که چه در نقاشی و چه در گرافیک، باید به شکل آکادمیک طی شده باشد. پس از آن است که او میتواند از نرمافزار به عنوان تسهیلکننده استفاده کند.
ما در مقایسه با تصویرگریهای دیجیتال در سطح بینالمللی، در چه جایگاهی قرار داریم؟
هر کشوری با توجه به فرهنگ خاص جامعه خود، مشخصهها و فاکتورهای تصویری ملی و بومی دارد که بر نوع دیدگاه هنرمند تأثیر میگذارد، نرمافزارهای دیجیتال فقط کمککننده هستند. اما مسئله این است که ما هر روز با یک نرمافزار جدید مواجه میشویم ولی مدرس آنها در ایران بسیار کم است، در نتیجه با آن سطح کیفی بالایی که در دنیا وجود دارد هنوز فاصله داریم. فقط تعداد انگشتشماری از تصویرسازان هستند که به زبان انگلیسی تسلط دارند و با خوانش فایلهای کمکی نرمافزار، ویژگیهای آن را به تمام و کمال فرا میگیرند. با وجود مدرسان این نرمافزارها، بدون تردید سطح تصویرسازی میتواند در حد جهانی قرار بگیرد.
آنچه برای یک تصویرساز مهم است تا بتواند او را در سطح بینالمللی مطرح کند، نوع برخورد او با تصویر و دیدگاه او است و در نهایت استفاده درست از نرمافزار برای کیفیت بهتر.
نظر شما